مقدمه
به نظر میرسد تولید گوشت مرغ برای برآوردن تقاضای جمعیت در حال رشد جهان در آیندهای نزدیک به میزان قابل توجهی افزایش یابد، یکی از مهمترین چالشهای صنعت طیور ، افزایش بهرهوری پرندگان همراه با حفظ پایداری اقتصادی و زیست محیطی است.
تغذیه بخش اصلی هزینه در پرورش جوجههای گوشتی را تشکیل میدهد و اثرات زیست محیطی بسیاری، به طور مستقیم یا غیر مستقیم به همراه دارد. بنابراین، بهبود قابلیت جوجههای گوشتی در تبدیل خوراک به پروتئین (که عموماً به عنوان ضریب تبدیل خوراک بیان میشود) ، برای دستیابی به تولید پایدار اساسی است. در این مطالعه، اهمیت بهبود بهرهوری خوراک در بهبود کارآیی کلی زنجیره تولید گوشت مرغ مورد بررسی قرار میگیرد.
پیش بینی میشود تقاضای جهانی برای غذا، به ویژه پروتئین، در اثر عوامل متعددی مانند رشد جمعیت طی دهههای آینده (جمعیت جهان در سال 2050 به حدود 10 میلیارد نفر می رسد)، تغییرات اجتماعی-اقتصادی مانند شهرنشینی و درآمد بالاتر در کشورهای در حال توسعه و همچنین آگاهی بیشتر از اهمیت پروتئین با کیفیت برای یک زندگی سالم به شدت افزایش یابد. از میان انواع گوشتهای تولید شده در سراسر جهان، تولید گوشت طیور طی 50 سال گذشته بالاترین نرخ رشد مطلق و نسبی را به ثبت رسانده است.
پیش بینی می شود که با توجه به این افزایش تقاضای جهانی، گوشت طیور همچنان بخش اصلی رشد تولید کلی گوشت را به خود اختصاص دهد (شکل 1).
BEEF: گوشت گاو
Pork: گوشت خوک
Poultry: گوشت مرغ
Sheep: گوشت گوسفند
Production (million tons): مقدار تولید (میلیون تن)
در قسمت دایره شکل chicken: جوجه گوشتی
Turkey: بوقلمون
Duck: اردک
goose and guinea fowl: غاز و مرغ شاخدار
year: سال
تحول در تولید جهانی گوشت از سال 1961 تا 2018 و پیش بینیها از سال 2019 تا 2028 برای چهار نوع اصلی گوشت تولیدی در سراسر جهان (گوشت گاو ، گوشت خوک ، گوشت مرغ و گوشت گوسفند). منبع: FAO, 2020)).
این افزایش در تولید عمدتا ناشی از مقرون به صرفه بودن تولید گوشت مرغ در مقایسه با گوشت قرمز، اثرات مثبت آن بر سلامتی و مسائل مذهبی و فرهنگی میباشد. بنابراین صنعت طیور نقش مهمی در تضمین امنیت غذایی جمعیت رو به رشد جهان ایفا خواهد نمود (Mottet and Tempio., 2017). این موضوع از یک سو ، یک فرصت فوق العاده و از سوی دیگر یک چالش مهم به حساب میآید که باید راهکاری برای برطرف نمودن آن یافت. در واقع، افزایش نگرانیهای عمومی در مورد فشار و رقابت ناشی از محدودیت منابع طبیعی ، از دست رفتن تنوع زیستی حیوانات و گیاهان، گسترش مقاومت ضد میکروبی و همچنین تنشهای زیست محیطی ناشی از تولید صنعتی پروتئینها، اهمیت توجه به مفاهیم “تولید پایدار” و “بهرهوری در تولید” را به عنوان استراتژیهای کارآمد برای تغذیه نسل های آینده بیش از پیش نمایان ساخته است.
به طور کلی، استفاده از منابع و میزان اثرات زیست محیطی در واحدهای تولید گوشت مرغ نسبت به سایر پروتئینهای حیوانی نسبتاً کارآمد و پایدارتر است. در واقع، جوجه های گوشتی برای تولید هر کیلوگرم پروتئین، به 1.6 تا 2.1 کیلوگرم خوراک نیاز دارند و به طور متوسط (40 kg CO2 eq) تولید میکنند که این مقدار بسیار کمتر از نشخوارکنندگان است (Mottet and Tempio., 2017). با این حال اثرات زیست محیطی صنعت طیور از لحاظ استفاده از منابع برای تولید نهادهها مانند (زمین، آب و مواد مغذی) ، فرآیند تولید و حمل و نقل خوراک، و مدیریت دفع کود و ضایعات قابل توجه میباشد. بنابراین ، بهبود توانایی جوجههای گوشتی برای تبدیل خوراک به گوشت که به طور کلی به عنوان ضریب تبدیل یا بازده خوراک شناخته میشود، سنگ بنایی برای تولید پایدار گوشت طیور است.
بازدهی خوراک در طیور که به طور کلی به عنوان ضریب تبدیل خوراک (FCR) بیان میشود نشان دهنده نسبت مصرف خوراک به افزایش وزن بدن برای یک دوره خاص از رشد است. از منظر دیگر بازدهی خوراک همچنین میتواند به عنوان یک فرآیند هومئوستاتیک برای مصرف انرژی مورد توجه قرارگیرد که از طریق برآورد مصرف اختیاری خوراک و اثر بخشی فرآیندهای هضمی (هضم و جذب مواد مغذی) و “مصرف انرژی” تعیین میشود و به احتیاجات، نگهداری، مکانیسم های خاص توزیع مواد مغذی و نیز نرخ فرآیندهای متابولیک و متابولیسم واسطهای در بافتها و اندامها بستگی دارد ( Zampiga و همکاران. 2018). در نتیجه، جوجه های گوشتی با بازدهی بالاتر معمولاً نسبت خوراک مصرفی به افزایش وزن در آن¬ها کمتر است. این موضوع ناشی از هضم و نیز توزیع مطلوب تر مواد مغذی به سمت فرآیندهای آنابولیک است. از آنجا که تغذیه بخش اصلی هزینه¬های تولید را شامل می¬شود، هرگونه بهبود در بازدهی خوراک بر پایداری اقتصادی زنجیره تولید اثرگذار بوده و در نتیجه امنیت غذایی انسان را افزایش می¬دهد. علاوه بر این، با در نظر گرفتن تأثیرات زیست محیطی، بهبود بازدهی خوراک می¬تواند با کاهش انتشار گازهای گلخانه-ای انتشار کربن را نیز کاهش دهد (یعنی پتانسیل گرمایش جهانی در واحد تولید)، که عمدتاً از کشت محصولات غذایی، حمل و نقل و فرآوری مواد اولیه خوراک و تبدیل اکوسیستم¬های طبیعی مانند جنگل¬های بارانی آمازون به زمینهای تحت کشت حاصل میشود (Leinonen and Kyriazakis; 2016، 2017 .و همکاران Mottet.).
از آنجا که صنعت طیور مصرف آب قابل توجهی دارد ( 4.3متر مکعب آب به ازای هر تن گوشت؛ (Mekonnen and Hoekstra. 2012) یا به عبارتی دیگر به ازای هر کیلوگرم خوراک خورده شده 1.5 تا 2.5 کیلوگرم آب مصرف می کنند (1994NRC. ). بهبود ضریب تبدیل بر حفظ منابع آب (که در اثر تغییرات آب و هوایی و شرایط خشکسالی بسیاری از مناطق جهان را تحت تأثیر قرار داده است) نیز اثرگذار خواهد بود. این دیدگاه کلی که امروزه تولید صنعتی گوشت طیور نسبتاً پایدار و سازگار با محیط زیست است، بیشتر بر اساس پتانسیل چشمگیر بازدهی خوراک سویههای مرغ گوشتی تجاری میباشد که تقریباً نسبت به خوکها دو برابر و نسبت به گاوها چهار برابر کارآمدتر هستند (Siegel. 2014). با این حال، انتظار میرود علیرغم اصلاحات ژنتیکی برای بازدهی بیشتر، صنعت طیور بسیار زودتر از موعد پیشبینی شده با محدودیتهای بیولوژیکی روبهرو شود. این ملاحظات، اهمیت توجه به مدیریت تغذیه را برای افزایش بازدهی عملکرد در جوجه های گوشتی بیش از پیش نمایان ساخته است.
شکل 2. مزایای بالقوه بهبود بازدهی خوراک در جوجه های گوشتی
استفاده از افزودنی های خوراک طی سالهای اخیر افزایش یافته و منجر به تولید طیف وسیع و متنوعی از محصولات با ویژگیهای مختلف شده که در مقررات اتحادیه اروپا 1831/2003 نیز طبقه بندی شده است. در این بخش استفاده از برخی افزودنیهای خوراک و مواردی که ممکن است بر افزایش پایدار تولید گوشت مرغ تأثیر بگذارد مورد بررسی قرار میگیرند.
منابع پروتئین مورد استفاده در خوراک به دلیل اهمیت آنها در عملکرد و سلامت پرندگان، هزینه های تولید و تأثیرات زیست محیطی مرتبط با دفع نیتروژن، همواره یک موضوع بحث برانگیز در تغذیه طیور بوده است (Beski, Swick, and Iji. 2015). در حال حاضر یکی از بلند پروازانه ترین اهداف صنعت پرورش طیور این است که سطح پروتئین خام جیره را بدون اثر سوء بر عملکرد رشد، بازده خوراک و سلامت پرندگان تا حد ممکن کاهش دهد. بنابراین برای برآورد دقیق احتیاجات اسیدهای آمینه سویههای جدید مرغ گوشتی، شناسایی ترکیب اسیدهای آمینه مواد اولیه موجود در خوراک و حفظ حداقل غلظت پروتئین خام اهمیت زیادی دارد. احتیاجات اسیدهای آمینه تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله سویه، جنسیت، سن و شرایط فیزیولوژیک پرنده قرارمیگیرد (Kidd and Tillman., 2016). استفاده از اسیدهای آمینه کریستالی میتواند برای تنظیم دقیق غلظت اسیدهای آمینه جیره مفید باشد. این مواد علاوه بر محدود نمودن دفع میزان اضافی نیتروژن باعث میشوند نیازهای پرندگان با دقت بیشتری برآورده شود. همچنین دارای تأثیرات مثبت زیستمحیطی بر ترکیب میکروبیولوژیکی سکوم هستند(پروتئین هضم نشده میتواند به عنوان سوبسترایی برای رشد باکتریهای نامطلوب عمل کند) (Kidd et al. 2013; Kidd and Tillman 2016).
لیزین به طور معمول دومین اسید آمینه محدود کننده در جیره های بر پایه ذرت-کنجاله سویا میباشد و غلظت آن برای تعیین حداقل سطح سایر اسیدهای آمینه ضروری هنگام اجرای مفهوم پروتئین ایده آل بسیار حائز اهمیت است (Baker. 2009).
با توجه به اهمیت لیزین در حمایت از رشد ماهیچهها و بازدهی خوراک غلظت آن در خوراک طی 25 سال گذشته به تدریج افزایش یافته تا با افزایش توده عضلانی و بهبود عملکرد رشد نیاز جوجههای گوشتی را برآورده سازد. غلظت لیزین قابل هضم اگرچه دارای تاثیر مثبت بر الگوی رشد جوجههای گوشتی است اما عدم توجه به تعادل مناسب آن می تواند منجر به بروز میوپاتی عضله سینه مانند ایجاد خطوط سفید و بروز عارضه سینه چوبی شود و این موضوع کاهش شدید کیفیت گوشت را در پی خواهد داشت. ناهنجاری های گوشت سینه به دلایل مختلف مانند افزایش دور ریز و یا کاهش کیفیت گوشت، حذف زوائد و همچنین آموزش پرسنل متخصص در درجه بندی و دسته بندی محصولات در بخش فرآوری، افزایش ضایعات حاصل از شکایت مصرفکنندگان و یا کاهش تمایل به خرید آنها خسارات بسیاری را برای صنعت پرورش طیور به همراه دارد (Baldi و همکاران2020;). بنابراین، تعریف سطح مطلوب غلظت اسید آمینه لیزین قابل هضم برای تعادل و بازدهی خوراک، و کیفیت مطلوب محصول تولیدی در زمینه تولید پایدار گوشت طیور بسیار مهم است.
همانطور که قبلاً ذکر شد، غلظت لیزین خوراک به عنوان مبنایی برای بیان حداقل غلظت سایر اسیدهای آمینه ضروری در جیره مطرح است. بر اساس این فرض، اگر غلظت لیزین قابل هضم تغییر یابد، غلظت سایر اسیدهای آمینه ضروری نیز باید مطابق آن اصلاح شود تا پروفایل ایده آل اسیدهای آمینه حفظ شود. این موضوع با توجه به افزایش قابل توجه غلظت لیزین قابل هضم در جیره های تجاری طی دهه های گذشته، اهمیت دارد. نسبت های آرژنین/لیزین که در جیره های تجاری در حال حاضر پذیرفته شده است (یعنی 105، ، 105، ، 106 و 107درصد به ترتیب در دوره های آغازین، رشد 1، رشد 2 و پایانی)، برای دستیابی به حداکثر پتانسیل تولید در جوجههای گوشتی سریع الرشد کافی نیست. اما، افزایش این نسبت به میزان 10 درصد (یعنی به ترتیب 115، 115، 116 و 117درصد) در بهبود بازدهی خوراک نقش دارد بدون این که اثرات منفی بر صفات کیفی گوشت و یا عضله سینه نشان دهد. با این حال، افزایش بیشتر نسبت آرژنین به لیزین (بیشتر از مقدار گزارش شده فوق) هیچگونه تأثیر مثبتی بر عملکرد رشد و بازدهی خوراک به همراه نخواهد داشت (Zampiga و همکاران 2019 ;). نسبت بهینه ترئونین: لیزین بیش از 70 درصد گزارش شده، که بیشتر از سطحی است که معمولاً برای احتیاجات در نظر گرفته میشود. در حال حاضر، توصیه متخصصین برای نسبت ترئونین: لیزین 68-65% (بسته به سن پرنده) است اما سطوح توصیه شده در مطالعات جدید کمی بالاتر و حدود (70-67%) میباشد. لازم به ذکر است براساس آخرین تحقیقات صورت گرفته در سال 2020 میتوان گفت افزایش 10 درصدی ترئونین قابل هضم نسبت به مقادیر توصیه شده NRC (نسبت ترئونین:لیزین 0.74 و 0.77 به ترتیب در مرحله آغازین و رشد) به طور قابل توجهی بازدهی خوراک و سایر جنبههای مهم عملکرد از جمله صفات لاشه، سلامت روده و پارامترهای مربوط به ایمنی بدن را بهبود میبخشد.
والین چهارمین اسید آمینه محدود کننده جیره است، نسبت بهینه این اسید آمینه برای بهبود ضریب تبدیل، 80 درصد در (0-12) روزگی، 75 درصد (28-0) روزگی و 78 درصد در (35-0 یا 42-0 )روزگی میباشد. البته، محققین اظهار داشتهاند که این نسبتهای مختلف تأثیر معناداری بر بازده گوشت سینه و بازده لاشه ندارند (Franco و همکاران;2017). در مورد سایر اسیدهای آمینه، میتوان مقدار مطلوب برای نسبت های فنیل آلانین+ تیروزین: لیزین و لوسین: لیزین را 112% در نظر گرفت.
مصرف پروتئازهای اگزوژنوس (برون زاد) یک رویکرد تغذیه ای رو به رشد با هدف افزایش استفاده از نیتروژن جیره و حمایت از فعالیت پروتئازهای درون زاد می باشد (Walk و همکاران. 2018). پروتئازهای اگزوژنوس سالها است که در پرمیکسهای آنزیمی گنجانده می شوند. مزایای بالقوه مرتبط با پروتئاز عمدتاً شامل بهبود عملکرد و اثرات زیست محیطی ناشی از افزایش ابقاء نیتروژن خوراک است. همچنین استفاده از پروتئاز میتواند موجب بهبود کیفیت استفاده از اجزای خوراک شود، بنابراین امکان توسعه استفاده از منابع پروتئینی با قابلیت هضم پایین بعنوان جایگزین کنجاله سویا در جیرههای گوشتی فراهم میگردد. استفاده از پروتئاز در خوراک با سطح پایین مواد مغذی (بر پایه گندم/سویا، حاوی فیتاز و گزایلاناز) باعث بهبود ضریب تبدیل غذایی و همچنین قابلیت هضم ظاهری ایلئومی نیتروژن و اسیدهای آمینه در جوجههای گوشتی میشود.
مشکلات زیست محیطی ناشی از استفاده از فسفر و اثرات ضد تغذیه ای فیتیک اسید به خوبی شناخته شده است. به طور خلاصه اثرات ضد تغذیهای فیتیک اسید عمدتاً ناشی از بار منفی گروههای فسفات آن در PH های خنثی محیطی است. این شرایط بطور معمول در طول مجرای دستگاه گوارش جوجهها فراهم است. فیتیک اسید میتواند بخش قابل توجهی از عناصر معدنی (نمک های فیتک اسید که فیتات نامیده می شوند) ،پروتئینها و کربوهیدراتها را از دسترس خارج و منجر به ایجاد کمپلکسهای نامحلول شود که با گریز از فرآیند گوارش، بطور مستقیم دفع میشوند و بدین ترتیب موجب اثرات منفی بر عملکرد حیوانات و ایجاد آلودگیهای زیست محیطی خواهندشد. با این حال، هیدرولیز سریع پیوندهای استری که گروههای فسفات را با اثر آنزیمی فسفاتازها، مانند فیتازها حفظ میکنند، میتواند اثر ضد تغذیهای فیتیک اسید را محدود کند. اگرچه فعالیت فیتازها و فسفاتازها در طول دستگاه گوارش طیور به اثبات رسیده اما اثر بخشی آنها به دلیل افزایش تمایل برای تشکیل کمپلکس نامحلول فیتات در نتیجهی افزایش غلظت کلسیم در جیرههای تجاری، محدود است (Cowieson و همکاران; 2016). در نتیجه ،استفاده از آنزیم فیتاز اگزوژنوس که از گونه های خاصی از قارچ ها یا باکتری ها استخراج شده در بازار جهانی خوراک طیور بسیار متداول است و حدود 60 درصد از بازار فروش آنزیم های خوراکی را به خود اختصاص میدهد (Markets and Markets; 2015). در بخشهای ابتدایی دستگاه گوارش، فیتازهای اگزوژنوس قادر به غیرفعال کردن بخش اعظم اسید فیتیک به استرهای کوچکتر با قابلیت کیلاته کنندگی پایینتر میباشند و درنتیجه تاثیرات ضد تغذیهای ذکرشده تا حد زیادی کاهش و قابلیت دسترسی فسفر نیز افزایش مییابد.
غلظت های بالای آنزیم فیتاز (> FTU/kg 2500) بطور بالقوه عملکرد را در جوجههای گوشتی بهبود میبخشد. همچنین نقش میواینوزیتول به عنوان هستهی مرکزی مولکول اسید فیتیک که پس از فعالیت آنزیمی فیتاز آزاد می شود بیش از پیش مورد توجه محققین قرار دارد. در واقع این ترکیب در بسیاری از مسیرهای متابولیک و فرآیند های تنظیم کننده از جمله متابولیسم چربی، اسمولاریته و متابولیسم گلوکز و انسولین نقش دارد (Gonzalez-Uarquin, Rodehutscord, and Huber; 2020). بنابراین استفاده از آنزیم فیتاز در جیرهی غذایی پرندگان به عنوان یکی از عوامل اصلی دخیل در بهبود عملکرد پرندگان مطرح است. نتابج چندین مطالعه نشان داده که استفاده از فیتاز میتواند میزان غلظت میواینوزیتول را در محتویات روده و خون افزایش داده و بدین ترتیب این مولکول برای متابولیسم بافتهای محیطی در دسترس قرار میگیرد. در مجموع استفاده از آنزیم فیتاز در جیرههای غذایی یک استراتژی تغذیهای مناسب در حفظ تولید پایدار در پرورش جوجه های گوشتی بوده و مزایای حاصل از آن بسیار گستردهتر از صرفاً افزایش قابلیت هضم فسفر جیره و حذف مواد مغذی حاوی فیتات است.
به دلیل پیامدهای ناشی از آلودگی های زیست محیطی، علاوه بر نیتروژن و فسفر، استفاده از عناصر معدنی کم مصرف مانند مس (Cu)، منگنز (Mn) و روی (Zn) در صنعت طیور نگران کننده است. به طور کلی مواد مورد استفاده در فرمولاسیون خوراک طیور حاوی غلظت های نامناسب از عناصر معدنی کم مصرف هستند که به شکل نمک های معدنی مانند کربناتها، اکسیدها یا سولفاتها به خوراک اضافه میشوند. دانش محدود فعلی در رابطه با احتیاجات عناصر معدنی کم مصرف در جوجههای گوشتی، فراوانی و امکان دسترسی گسترده به آنها و قیمت پایین باعث شده تا بدون نگرانی از خطرات زیست محیطی و کمبود منابع، از این مواد در جیره غذایی طیور استفاده کنیم (Nys و همکاران؛ 2018). استفاده از این مواد در جیره غذایی طیور موجب افزایش دفع مواد معدنی و تجمع بیشتر آنها در کودهای دامی میشود. حل شدن این کودها در آبهای سطحی و زیرزمینی، پیامدهای منفی بر محیط زیست خواهد داشت. براساس استانداردی که توسط انجمن سلامت خوراک اروپا تنظیم شده است حداکثر غلظت روی و مس برای جوجهها در خوراک کامل را به ترتیب 120mg/kg و 25mg/kg میباشد (European Commission 2016; European Food Safety Authority 2016).
نگرانی های فزاینده در خصوص آلودگی مواد معدنی، باعث توجه بیشتر به استراتژی های تغذیهای که در عین حفظ کارایی تولید و سلامت جوجههای گوشتی، دفع مواد معدنی را کاهش میدهند، شده است. در این زمینه استفاده از کمپلکس های آلی مواد معدنی یا کیلاتها به عنوان جایگزین مواد معدنی در صنعت طیور افزایش یافته است. کمپلکسهای آلی عناصر معدنی کم مصرف از یک فلز در مرکز به همراه یون یا مولکولهایی مانند اسیدهای آمینه، کربوهیدراتها یا لیپیدها متصل به آن تشکیل شده اند. کمپلکسهای آلی را میتوان به عنوان منبع موثری از ریزمغذیها در نظرگرفت که در مقایسه با منابع معدنی، پیامدهای زیست محیطی کمتر و کارایی بالاتری دارند.
فرآیند فعلی پرورش جوجه های گوشتی، با کمبود منابع طبیعی و افزایش نگرانیهای عمومی در خصوص پیامدهای زیست محیطی حاصل از آن و آسایش پرندگان همراه است و به وضوح نمایان است که تولید پایدار تنها رویکرد ممکن برای برآورده نمودن تقاضای فزاینده تولید گوشت مرغ توسط صنعت طیور است.
در این روند، هدف اصلی، بهبود بازدهی خوراک در جوجه های گوشتی میباشد؛ چرا که پیامدهای مثبت همراه با آن نظیر پایداری زیست محیطی و اقتصادی اهمیت زیادی دارند. جهت دستیابی به این امر، آگاهی از نیازهای تغذیهای جوجههای گوشتی همراه با استفاده صحیح و کارآمد از افزودنیهای خوراکی میتواند کارایی تولید را بهبود بخشد و در عین حال تا حد زیادی نگرانیهای مهم زیست محیطی را با کاهش دفع نیتروژن، فسفر و مواد معدنی برطرف سازد. انجام تحقیقات بیشتر در زمینه موضوعات فوق الذکر جهت توسعه و ترغیب بهینه سازی استفاده از منابع، بهرهوری و سلامت حیوانات، کاهش هزینههای تولید، و حفظ محیط زیست اهمیت دارد. توجه به این نکته ضروری است که تولید پایدار در طیور از جنبه@های مختلف دیگری نیز قابل توجه است. به عنوان مثال افزایش بهرهوری جوجههای گوشتی پرورش یافته در سیستمهای کشاورزی جایگزین، همانند پرورش آزاد یا ارگانیک که سهم فزایندهای در بازار اتحادیه اروپا را نشان میدهد، یا جلوگیری از پرورش تحت عوامل محیطی نامساعد (برای مثال تنش گرمایی)، که چالش های بیشتری را جهت تولید پایدار ایجاد میکند. علاوه بر این، اقدامات فوری در راستای کاهش ناهنجاریهای رشد عضلات سینه، که به طور جدی پایداری کل زنجیره تولید گوشت طیور را به مخاطره میاندازد و منجر به ضررهای اقتصادی قابل توجهی می شود بایستی صورتگیرد. بنابراین یک رویکرد چند عاملی شامل پرورشدهندگان، محققان و همچنین متخصصان تغذیه طیور، جهت تولید پایدار و دستیابی به اهداف عالی جهت تغذیه کارآمد نسلهای آینده ضروری است.
نتیجهگیری
افزایش روزافزون جمعیت و به تبع آن افزایش میزان تقاضا برای غذا و محصولات پروتئینی از یک سو و رقابت انسان و دام در استفاده از نهادهها و محدودیتهای بیولوژیکی موجود از سوی دیگر باعث شده تا بهرهوری در تولید محصولات پروتئینی به گونهای که موجب تولید پایدار همراه با کمترین اثر زیست محیطی باشد، بیشازپیش مورد توجه قرارگیرد. توجه به بهرهوری خوراک یکی از راهکارهای مورد استفاده در این زمینه است. افزودنیهای خوراک علی رغم این که موجب بهبود راندمان تولید میگردند، ممکن است آثار زیست محیطی زیادی را به همراه داشته باشند. بنابراین مطالعه و تحقیق در رابطه با تعیین غلظت مناسب برای هریک از افزودنیهای خوراک طیور و تعیین میزان دقیق احتیاجات پرندگان میتواند بهبود بهروری حیوانات و پایداری محیط زیست را را فراهم سازد.
1- Mottet, A., C. de Haan, A. Falcucci, G. Tempio, C. Opio, and P. Gerber. 2017. “Livestock: On Our Plates or Eating at Our Table? A New Analysis of the Feed/Food Debate.” Global Food Security 14: 1–8. doi:10.1016/j.gfs.2017.01.001.
2- Zampiga, M., J. Flees, A. Meluzzi, S. Dridi, and F. Sirri. 2018a. “Application of Omics Technologies for A Deeper Insight into Quali-Quantitative Production Traits in Broiler Chickens: A Review.” Journal of Animal Science and Biotechnology 9: 61. Doi: 10.1186/s40104-018-0278-5
3- Leinonen, I., and I. Kyriazakis. 2016. “How Can We Improve the Environmental Sustainability of Poultry Production?” Proceedings of the Nutrition Society 75 (3): 265–273. Doi: 10.1017/ S0029665116000094.
4- Castellini, C., M. Petracci, and F. Sirri. 2018. “Sostenibilità Delle Produzioni Avicunicole.” In Allevamento Animale E Sostenibilità Ambientale: Le Tecnologie, edited by B. Stefanon, M. Mele, and G. Pulina, 223–260. Milan, Italy: Franco Angeli
5- Mekonnen, M. M., and A. Y. Hoekstra. 2012. “A Global Assessment of the Water Footprint of Farm Animal Products.” Ecosystems 15: 401–415. Doi: 10.1007/s10021-011-9517-8.
6- Beski, S. S., R. A. Swick, and P. A. Iji. 2015. “Specialized Protein Products in Broiler Chicken Nutrition: A Review.” Animal Nutrition 1 (2): 47–53. doi:10.1016/j.aninu.2015.05.005
7- Kidd, M. T., P. B. Tillman, P. W. Waldroup, and W. Holder. 2013. “Feed-Grade Amino Acid Use in the United States: The Synergetic Inclusion History with Linear Programming.” Journal of Applied Poultry Research 22 (3): 583–590. doi:10.3382/japr.2012-00690.
دریافت خودکار مقالات علمی و نسخ فصلنامه دانش دامپروری
تمامی حقوق برای گروه پژوهشی توسعه دانش تغذیه دام و طیور سپاهان محفوظ است.