تنوع ترکیب شیر در دام‌های اهلی و پتانسیل استفاده از آن برای تولید فرآورده‌های پروبیوتیکی

 مقدمه

شیر از نظر کمیت و ارزش، جزو پنج کالای کشاورزی برتر جهان است، به طوری که تولید جهانی شیر در سال 2022 میلادی به 930 میلیون تن رسید. شیر غذایی سرشار از مواد مغذی ضروری چون پروتئین، چربی، مواد معدنی و لاکتوز است. محصولات لبنی مانند شیر، ماست و پنیر بخش جدایی‌ناپذیری از رژیم‌های غذایی هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای حال توسعه هستند و به طور قابل توجهی به تغذیه و تامین سلامت جامعه کمک می‌کنند.

شیر خام از میکروبیوتای متنوعی شامل باکتری‌ها، قارچ‌ها، مخمرها و ویروس‌ها پشتیبانی می‌کند. این جامعه میکروبی شامل میکروارگانیسم‌های مفیدی مانند گونه‌های لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم است. همچنین، شیر حاوی سویه‌های بالقوه مضر، از جمله میکروارگانیسم‌های عامل فساد (سودوموناس، کلستریدیوم، باسیلوس و سایر میکروارگانیسم‌های اسپورزا یا مقاوم به گرما) و پاتوژن‌ها (لیستریا، سالمونلا، اشریشیا کلی، کامپیلوباکتر و قارچ‌های تولیدکننده مایکوتوکسین) است.

اگرچه تعریف جهانی برای غذاهای عملکردی وجود ندارد، اما این نوع غذاها عموماً به عنوان غذاها یا موادی شناخته می‌شوند که وقتی به طور منظم در مقادیر معمول و متعارف مصرف شوند، به حفظ سلامت کمک کرده و یا خطر بروز بیماری‌ها را کاهش می‌دهند. افزایش آگاهی مصرف‌کنندگان از فواید سلامتی منجر به افزایش تقاضا برای غذاهای عملکردی‌ غنی‌شده با پروبیوتیک‌ها و ترکیبات زیست‌فعال شده است. در پاسخ، صنایع غذایی تمرکز خود را بر توسعه چنین محصولاتی متمرکز نموده است. این رویکرد به رشد سریع بازار کمک کرده است، به طوری که انتظار می‌رود ارزش اقتصادی این بخش از صنایع غذایی تا سال ۲۰۳۳ میلادی به 386 میلیارد دلار آمریکا برسد، که در صدر آن محصولات لبنی با نرخ رشد سالیانه 45/5 درصد طی سال‌های ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۳ میلادی قرار می‌گیرد.

پروبیوتیک‌ها به عنوان “میکروارگانیسم‌های زنده‌ای” تعریف می‌شوند که در صورت تجویز به مقدار کافی، برای میزبان فواید سلامتی به همراه دارند. پروبیوتیک‌ها نقش حیاتی در بهبود سلامت روده و تقویت ایمنی متابولیکی بدن دارند. محصولات لبنی عملکردی مبتنی بر پروبیوتیک به دلیل فواید متنوع سلامتی، افزایش قابل توجهی در مصرف جهانی داشته‌اند. محصولات لبنی عملکردی، از جمله شیر، ماست و پنیر غنی‌شده با پروبیوتیک، می‌توانند حاوی اجزای زیست‌فعال مانند اسیدهای چرب امگا ۳، ویتامین‌ها، مواد معدنی و عصاره‌های گیاهی باشند. در گذشته اعتقاد بر این بود که شیر گاو به دست آمده از غدد پستانی سالم، عاری از میکروارگانیسم است و حضور هر نوع میکروارگانیسم در شیر صرفاً به آلودگی محیطی نسبت داده می‌شد. منتهای مراتب، یافته‌های جدید این نظریه را رد نموده است. در واقع، آنالیز نمونه‌های شیر با روش توالی‌یابی 16S rRNA مشخص نمود که برخی از باکتری‌های موجود در شیر گاو نه از محیط داخلی بدن (پستان) و نه از محیط بیرونی که دام در آن نگهداری می‌شود منشا گرفته‌اند، بلکه این باکتری‌ها جزو ترکیب شیر هستند. به تازگی، پتانسیل این گروه از باکتری‌ها به عنوان پروبیوتیک در محصولات لبنی مورد توجه قرار گرفته است.

پروبیوتیک‌ها اثرات خود را از طریق مکانیسم‌هایی مانند مهار رقابتی در برابر استقرار میکروب‌های مضر، تعدیل سیستم ایمنی و فعالیت‌های متابولیکی، از جمله تجزیه کلسترول و تولید ویتامین‌ها، اعمال می‌کنند. برای طبقه‌بندی به عنوان پروبیوتیک، میکروارگانیسم‌ها باید معیارهای خاص in vitro و in vivo را داشته باشند. این معیارها شامل غیر بیماری‌زا بودن، تولید ترکیبات ضد میکروبی، مقاومت در برابر اسید معده و صفرا و تحمل شرایط فرآوری صنعتی است. علاوه بر این، چسبندگی به بافت اپیتلیال روده ویژگی مطلوبی است، زیرا استقرار میکروب‌های مفید  و اثربخشی عملکردی آنها را افزایش دهد. اگرچه لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم همچنان پرکاربردترین جنس‌های پروبیوتیک هستند، مطالعات اخیر برای شناسایی سویه‌های جدید با مزایای خاص سویه رو به گسترش بوده است.

ترکیب شیمیایی شیر

بر اساس آمار فائو در سال 2019 میلادی، شیر گاو پرمصرف‌ترین شیر در بین سایر شیرها است و ۸۱٪ از کل تولید شیر در جهان را به خود اختصاص می‌دهد. شیر گاومیش با ۱۵ درصد، شیر بز با 2 درصد، شیر گوسفند با 1 درصد و شیر شتر با 4/0 درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. جدول‌های 1، 2، 3 و 4 ترکیب شیمیایی شیر دام‌های اهلی را نشان می‌دهند.

 

جدول1. ترکیب شیمیایی شیر انواع دام اهلی

جزء شیر گاو شیر گاومیش شیر گوسفند شیر بز
ماده خشک (%) 13/32 16/67 18/05 13/56
جامد غیرچربی (%) 9/13 10/09 11/24 8/95
پروتئین (%) 3/32 5/20 5/5 3/4
کازئین (g/100ml) 2/80 3/20 4/46 2/81
چربی (%) 4/17 8/80 6/82 4/61
کلسترول (mg/100g) 90 17/96 43/2 42/1
لاکتوز (%) 4/7 5/36 5/1 4/4
خاکستر (%) 0/8 0/9 0/58 0/85
انرژی (kJ/kg) 3730 4054 5932 3018
دانسیته (g/cm3) 1/031 1/037 1/039 1/032
pH 6/65-6/71 6/6 6/51-6/85 6/5-6/8
اسیدیته (%) 0/13 0/12 0/14 0/12

 

   

جدول2. ترکیب اسیدآمینه‌ای شیر انواع دام اهلی (برحسب گرم در 100 گرم پروتئین شیر)

جزء شیر گاو شیر گاومیش شیر گوسفند شیر بز
ترئونین 4/5 5/71 4/4 5/7
سیستئین 0/6 0/59 0/9 0/6
والین 4/8 8/28 6/4 5/7
متیونین 1/8 1/99 2/7 3/5
ایزولوسین 4/2 5/71 4/2 7/1
لوسین 8/7 9/79 9/9 8/2
تیروزین 4/5 3/86 3/8 4/8
فنیل آلانین 4/8 4/71 4/3 6/0
اسید آسپارتیک 7/8 7/13 6/5 7/4
سرین 4/8 4/65 3/4 5/2
اسید گلوتامیک 23/2 21/4 14/5 19/3
پرولین 9/6 12/0 16/2 14/6
گلایسین 1/8 1/93 3/5 2/1
آلانین 3/0 3/03 2/4 3/6
هیستیدین 3/0 2/73 6/7 5/0
لیزین 8/1 9/84 7/8 8/2

 

جدول3. ترکیب اسیدهای چرب شیر انواع دام اهلی (بر حسب درصد)

جزء شیر گاو شیر گاومیش شیر گوسفند شیر بز
C4:0 4/2 4/18 2/57 2/03
C6:0 2/9 2/78 1/87 2/78
C8:0 2/9 2/98 1/87 2/92
C10:0 4/6 3/21 6/63 9/59
C12:0 2/6 3/92 3/99 4/52
C14:0 13/0 10/97 10/17 9/83
C16:0 28/8 30/17 25/1 24/61
C18:0 13/9 13/79 8/85 8/87
C18:1n-9 25/17
C18:2n-6 1/84
SFA 67/5 68/31 75/0 74/0
MUFA 30/3 28/32 39/0 36/0
PUFA 3/0 3/10 7/3 5/6
CLA 1/1 0/58 1/1 1/2

SFA: saturated fatty acids; MUFA: mono-unsaturated fatty acids; PUFA: poly-unsaturated fatty acids;
CLA: conjugated linoleic acid

 

 

جدول4. ترکیب مواد معدنی  و ویتامین‌های شیر انواع دام اهلی (بر حسب میلی‌گرم در 100 گرم)

جزء شیر گاو شیر گاومیش شیر گوسفند شیر بز
کلسیم 122 148 200 134
فسفر 119 107 158 121
پتاسیم 152 92 140 181
منیزیوم 12 14 21 16
سدیم 58 37 58 41
روی 0/53 0/46 0/58 0/56
آهن 0/08 0/16 0/122 0/007
مس 0/07 0/04 0/07 0/005
منگنز 0/02 0/07 0/006 0/003
ید 0/0021 0/004 0/014 0/002
سلنیوم 0/00096 0/006 0/003 0/001
ویتامین A 46 69 146 185
ویتامین E 0/21 0/19 0/03
ویتامین D 2/0 2/0 1/18 1/33
ویتامین C 0/09 2/5 4/16 1/29
تیامین  B1 0/05 0/05 0/08 0/068
ریبوفلاوین B2 0/17 0/11 0/37 0/21
نیاسین B3 0/09 0/17 0/416 0/27
اسید فولیک B9(میکروگرم) 4/91 6/15 6/96 0/82
اسید پانتوتنیک B5 0/37 0/15 0/408 0/31
پیریدوکسین B6 0/04 0/33 0/08 0/046
کوبالامین B12 0/45 0/40 0/712 0/665
بیوتین 2/0 13 0/93 1/5

 

 

ترکیب شیر دام‌های مختلف تحت تأثیر عواملی چون تفاوت‌های بین‌گونه‌ای، فیزیولوژی حیوان میزبان، شرایط محیطی، منطقه جغرافیایی، فصل و اثرات متقابل میکروبی قرار دارد. باکتری‌های اسید لاکتیک (LAB) به طور طبیعی در شیر وجود دارند، اما ترکیب آنها به عوامل زیادی مانند منشأ شیر، رژیم غذایی دام، فصل، ارتفاع محیط پرورش از سطح دریا، فرآوری و شیوه‌های بهداشت و مراقیت از دام بستگی دارد. گروه‌های میکروبی اصلی موجود در شیر خام شامل باکتری‌های اسید لاکتیک، کلیفرم‌ها، باکتری‌های عامل فساد و میکروارگانیسم‌های بالقوه مضر هستند. میکروارگانیسم‌های رایج موجود در شیر خام شامل گونه‌های لاکتوکوکوس، لاکتوباسیلوس، سودوموناس، میکروکوکوس، استافیلوکوکوس و مخمرهای مختلف هستند و این تنوع پتانسیل آنها را برای کاربرد به عنوان پروبیوتیک و توسعه محصولات جدید برجسته می‌کند. شاخه‌های (Phyla) میکروبی غالب موجود در شیر پروتئوباکتری‌ها (Proteobacteria) و فیرمیکوت‌ها (Firmicutes) می‌باشند، که تقریباً ۹۰٪ میکروارگانیسم‌های شیر را تشکیل می‌دهند. پروتئوباکتری‌ها شامل آسینتوباکتر، سودوموناس، اشریشیا، ویبریو، اروینیا و پانتوآ هستند و فیرمیکوت‌ها عمدتا از نوع استرپتوکوک، انتروکوک، استافیلوکوکوس و باسیلوس می‌باشند. نسبت بین پروتئوباکتری‌ها و فیرمیکوت‌ها تحت تاثیر نژاد، جیره غذایی، فصل، منطقه جغرافیایی، تعداد شکم زایش، مرحله شیردهی و شرایط فیزیولوژیکی دام تغییرات زیادی نشان می‌دهد. تنوع میکروبی شیر گاو تحت تاثیر تنوع میکروبی دستگاه گوارش نیز قرار می‌گیرد و این از جابه‌جایی (Translocation) باکتری‌ها از دستگاه گوارش به غدد پستانی و در نهایت شیر خبر می‌دهد. به نظر می‌رسد بخش عمده این جابه‌جایی در طول آبستنی و شیردهی دام صورت می‌گیرد. بنابراین، رابطه‌ای واضح بین جمعیت میکروبی شکمبه و شیر در گاوهای شیری وجود دارد.

 

شرایط انتخاب سویه میکروبی به عنوان پروبیوتیک

انتخاب سویه‌های پروبیوتیک جدید برای محصولات لبنی نیاز به ارزیابی دقیق برای اطمینان از اثربخشی، ایمنی، مزایای سلامتی و قابلیت زنده‌مانی میکروب‌ها در محصول نهایی دارد. معیارهای کلیدی انتخاب عبارتند از:

فواید از نظر سلامتی: سویه پروبیوتیک انتخاب شده باید توسط شواهد علمی قوی که مزایای سلامتی مانند بهبود سلامت گوارش، افزایش عملکرد سیستم ایمنی یا سایر اثرات درمانی را نشان می‌دهند، پشتیبانی شود.

قابلیت زنده‌مانی و پایداری: سویه میکروبی باید در کل فرآیند تولید، از جمله تخمیر، خشک کردن و ذخیره‌سازی، زنده بماند و در عین حال اثربخشی خود را در طول عمر مفید محصول حفظ کند. در فرآیند پاستوریزه کردن شیر، دمای بالا (72 درجه سلسیوس) به مدت 15 ثانیه اعمال می‌شود. سویه میکروبی باید توانایی تحمل این دمای بالا را داشته باشد، به طوری که بعد از اعمال چنین دمایی، حداقل 99 درصد میکروب‌ها زنده بمانند. همچنین، میکروب‌ها باید در برابر محیط اسیدی معده مقاومت کنند، تا از رسیدن مقدار کافی آنها به روده بتوان اطمینان حاصل کرد.

سازگاری با بافت محصولات لبنی: سویه باید مکمل کننده فرآورده لبنی باشد و بر طعم، بافت یا عطر تأثیر محصول تاثیر منفی نگذارد. در حالت ایده‌آل، سویه پروبیوتیک باید فرآیند تخمیر را نیز افزایش دهد و به طعم و بافت بهتر کمک کند.

ایمنی و تأییدیه از مراجع قانونی: سویه‌های انتخاب‌شده باید برای مصرف انسان ایمن، عاری از اثرات بیماری‌زا و دارای پشتیبانی بالینی مطابق با استانداردهای علمی باشند. با این حال، به دست آوردن اعتبار بالینی قوی برای یک سویه جدید همچنان یک چالش مهم است. هزینه‌های بالا، مدت زمان طولانی آزمایش و نیاز به حجم نمونه زیاد برای تأیید اثربخشی درمانی می‌تواند اخذ تأییدیه از مراجع قانونی را به تاخیر اندازد.

سویه‌های پروبیوتیک باید تحت ارزیابی دقیق قرار گیرند تا ایمنی، پایداری و عملکرد آنها تأیید شود. این ارزیابی‌ها تایید هویت سویه، مقاومت آنتی‌بیوتیکی، فعالیت متابولیکی و پتانسیل بیماری‌زایی سویه را شامل می‌شود. نهادهای بین‌المللی مانند Codex Alimentarius، سازمان ایمنی مواد غذایی اروپا (EFSA) قبل از طرح ادعاهای سلامتی محصول، نیاز به اعتبارسنجی علمی و مستندسازی لازم دارند.

اخیرا از مطالعات متابولوم Metabolomics به عنوان ابزاری برای تشخیص متابولیت هایی نظیر اسیدهای چرب کوتاه زنجیر، پپتیدها و ویتامین‌های تولید شده توسط پروبیوتیک‌ها در جریان تخمیر کمک گرفته می‌شود. اینها ترکیباتی هستند که اثرات مفید پروبیوتیک‌ها بر سلامت به آنها نسبت داده می‌شود.

تولید پروبیوتیک در محصولات تخمیری و غیرتخمیری شیر

پروبیوتیک‌ها را می‌توان هم در محصولات تخمیری و هم در محصولات غیرتخمیری شیر تولید نمود. فرآیند تولید دو روش در شکل 1 نشان داده شده است. در حال حاضر، بیشتر محصولات پروبیوتیکی از طریق محصولات تخمیری در بازار عرضه می‌شوند.  با این حال، روند استفاده از محصولات پروبیوتیکی غیرتخمیری شیر رو به افزایش گذاشته است. باید توجه داشت که از سویه‌های میکروبی متفاوتی می‌توان برای تولید محصولات تخمیری و غیرتخمیری استفاده نمود.

 

شکل 1. فرآیند تولید محصولات پروبیوتیکی تخمیری و غیرتخمیری شیر

 

شناسایی تنوع میکروبی در شیر دام‌های اهلی به انتخاب فرآیند تولید پروبیوتیک کمک می‌کند. در مطالعه‌ای، ترکیب میکروبی شیر گاوهای مختلف به لحاظ تولیدی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید اختلاف قابل ملاحظه‌ای از نظر تنوع میکروبی بین نمونه‌های شیر وجود داشت. در این مطالعه مشخص گردید که در شیر گاوهای با بازدهی تولید بالاتر، جمعیت بیشتری از باکتری‌های مرتبط با ورم پستان یافت شد.

 

منابع

Goncalves, D. A., González, A., Roupar, D., Teixeira, J. A., & Nobre, C. (2023). How prebiotics have been produced from agro-industrial waste: An overview of the enzymatic technologies applied and the models used to validate their health claims. Trends in Food Science & Technology135, 74-92.

Guo, W., Liu, S., Khan, M. Z., Wang, J., Chen, T., Alugongo, G. M., … & Cao, Z. (2024). Bovine milk microbiota: Key players, origins, and potential contributions to early-life gut development. Journal of Advanced Research59, 49-64.

Habiba, M. U., Augustin, M. A., Varela, C., Morris, H., Rahman, M. M., & Bozkurt, H. (2025). Probiotic Dairy Innovations: Exploring Buffalo Milk Potential for Food Product Development. Comprehensive Reviews in Food Science and Food Safety24(4), e70236.

Jang, H. J., Lee, N. K., & Paik, H. D. (2024). Overview of dairy-based products with probiotics: fermented or non-fermented milk drink. Food Science of Animal Resources44(2), 255.

Tarrah, A., Callegaro, S., Pakroo, S., Finocchiaro, R., Giacomini, A., Corich, V., & Cassandro, M. (2022). New insights into the raw milk microbiota diversity from animals with a different genetic predisposition for feed efficiency and resilience to mastitis. Scientific Reports12(1), 13498.

 

مروری بر اثرات و راهکارهای پیشگیری از تنش گرمایی بر سیستم ایمنی گوساله های شیرخوار و تلیسه ها

مقدّمه

تنش گرمايي یکی ازمشکلات اصلی در گاوداری‌های مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری ایران می باشد. گاوهاي شيري، گوساله‌ها و تلیسه‌ها به تنش گرمايي بسيار حساس هستند(4). تنش گرمايي نه تنها موجب افت توليد، بلکه موجب افت كيفيت شير و کاهش باروری و توان ایمنی بدن شده و اثر منفي چشمگیری بر بازده اقتصادی تولید شیر مي‌گذارد. دو منبع حرارتی گاو را تحت تأثیر قرار می‌دهد که عبارتند از حرارت محیط و حرارت حاصل از سوخت و ساز مواد غذایی در بدن دام. زمانی که دمای هوا به‌طور ناگهانی و یا بیشتر از سطح تحمل بدن حیوان بالا می‌رود، شرایط هوموستازی بدن به‌هم خورده و موجب کاهش اشتها و تولید شیر و کاهش بازدهی تولید مثل خواهد شد و حتی می‌تواند مرگ را نیز به همراه داشته باشد. تنش‌های گرمایی در مناطق نزدیک به خط استوا ممکن است ماه های زیادی از سال وجود داشته باشند. کاهش مصرف خوراک و افزایش نیازهای نگهداری  به همراه کاهش توان ایمنی می تواند منجر به رشد ضعیف، حساسیت بیشتر به بیماری‌ها و در موارد شدید منجر به مرگ شود. در این مقاله به‌طور ویژه به بحث پیرامون تأثیرات تنش‌های حرارتی بر گوساله‌های شیری و تلیسه‌ها پرداخته شده است.

 

تنش گرمایی و عوارض آن

نور خورشید، دمای محیط، میزان رطوبت و گرمای متابولیکی حاصل از هضم خوراک از عوامل ایجاد تنش گرمایی در گوساله‌های شیر‌خوار و تلیسه‌ها محسوب می‌شوند. به‌عبارت  دیگر، زمانی که گرمای محیط و گرمای متابولیکی در گوساله‌های شیر خوار بیشتر از میزان گرمای از دست رفته باشد، گوساله دچار تنش گرمایی می‌شود. دمای  مطلوب برای گوساله‌های شیر خوار در سن یک ماهگی بین 13 تا 25 درجه سلسیوس می‌باشد. بخش عمده‌ای از زیان ناشی از تنش گرمایی (80 درصد) مرتبط با کاهش عملکرد است و 20 درصد آن مرتبط با تحت تاثیر قرار دادن شاخص های سلامتی و ایمنی است. علائم و مشکلات تنش گرمایی در گوساله های شیری که سبب تضعیف سیستم ایمنی آن‌ها می‌شود عبارتند از: افزایش تعریق، از دست دادن بزاق، افزایش مدت زمان ایستادن، افزایش مصرف آب، افزایش دمای بدن، کاهش عملکرد کبد، کاهش مصرف خوراک، تنش اکسیداتیو، بی‌قراری و کاهش توان ایمنی (شکل 1).


شکل 1- تنش گرمایی و عوارض آن بر عملکرد تلیسه‌ها و گوساله‌ها

 

در فصل گرما و وجود تنش گرمایی میزان مصرف آب افزایش و مصرف استارتر توسط گوساله‌های شیرخوار به‌طور معنی‌داری کاهش می‌یابد. تنش گرمایی منجر به افزایش تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن، ایجاد تنش اکسیداتیو و کاهش عملکرد سیستم ایمنی می‌شود (شکل 2). شکل 3 نشان می‌دهد که قرار گرفتن گوساله‌های شیرخوار در معرض تنش گرمایی منجر به افزایش سطح کورتیزول و کاهش غلظت تیروکسین پلاسمای خون آن‌ها می‌شود.


شکل 2- تاثیر تنش گرمایی بر افزایش تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن، ایجاد تنش اکسیداتیو و کاهش عملکرد سیستم ایمنی

 

در بسیاری از مطالعات، افزایش غلظت انسولین و کاهش غلظت هورمون تیروئید در گوساله‌های شیرخوار و تلیسه ها تحت تنش گرمایی گزارش شده است. کاهش عملکرد رشد نه تنها  به کاهش مصرف خوراک  بلکه با تغییرات هورمونی تحت تنش حرارتی مربوط می‌باشد. در دام بالغ، تنش گرمایی سبب کاهش تولید اسید‌های چرب فرار، کاهش عملکرد رشد، افزایش باکتری‌های تولید کننده بوتیرات و کاهش باکتری‌های تولید کننده استات می‌شود. تنش گرمایی سبب کاهش ماده خشک مصرفی، کاهش فعالیت نشخوار می‌شود. همچنین، تنش گرمایی از طریق افزایش ارسال خون به بافت‌های محیطی، سبب تجمع اسید در شکمبه شده که نتیجه آن اسیدوز می‌باشد. همچنین، تنش گرمایی با بالا بردن تعداد تنفس که سبب کاهش HC03 خون و کاهش ظرفیت بافری بزاق به دلیل هدر‌روی بزاق سبب اسیدوز می‌شود.

مطالعات نشان می‌دهد که تنش گرمایی در دوران جنینی نیز بر ایمنی سلولی گوساله تأثیرگذار است. گوساله‌های متولد شده از گاوهای آبستن مواجه با تنش گرمایی، نه تنها در روزهای ابتدایی پس از تولد ایمونوگلوبولین پایین‌تری در خون دارند؛ بلکه این روند می‌تواند طولانی‌تر بوده و مدت زیادی ادامه یابد. این یافته نشان می‌دهد علاوه بر قابلیت جذب پایین ایمونوگلوبولین آغوز، عملکرد ایمنی تطبیقی (adaptive immune system) گوساله نیز تحت تاثیر تنش گرمایی اواخر دوره جنینی قرار می‌گیرد. تنش حرارتی، همچنین، موجب ناباروری در دام می‌شود (شکل شماره3). شواهد نشان می‌دهد ضعف در عملکرد سیستم ایمنی این گوساله‌ها احتمالا نتیجه‌ای از اختلال در توسعه اندام‌های ایمنی در اواخر دوره جنینی است. در تایید این نظریه، در برخی از مطالعات نیز کاهش وزن تیموس و طحال در گوساله‌های متولد شده از مادران تحت تنش گرمایی گزارش شده است. خروجی عملکردی سیستم ایمنی تطبیقی در مغز استخوان و تیموس شکل می‌گیرد و بلوغ سلول‌های T در اندام‌های لنفاوی مرکزی مانند تیموس رخ می‌دهد. علاوه بر این، آنتی‌ژن‌های خارجی و پاتوژن‌ها به احتمال زیاد موجب برانگیختن پاسخ‌های ایمنی در طحال می‌شوند. بنابراین، کاهش وزن اندام‌هایی نظیر تیموس و طحال در گوساله‌هایی که از مادران تحت تنش گرمایی به دنیا آمده‌اند، احتمالاً به معنی تاخیر در توسعه عملکرد سیستم ایمنی گوساله و چالش‌های بیشتر پس از کاهش اثر ایمنی غیرفعال آغوز خواهد بود.

 


شکل3- تأثیر بالقوه‌ تنش گرمایی بر ایجاد ناباروری بر اثر نامناسب‌شدن محیط رحم و نیز ایجاد تعادل منفی انرژی

 

راهکارهای پیشگیری و کنترل تنش گرمایی

می‌توان با اصلاحات فیزیکی محیط پرورش و نگهداری، توسعه ژنتیکی و اقدامات تولید مثلی و همچنین با مدیریت تغذیه اثرات منفی تنش گرمایی را کنترل و یا کاهش‌داد و از این طریق سلامت وایمنی دام را در مقابل تنش گرمایی محفوظ داشت. برای کنترل و کاهش تنش حرارتی سه مورد را باید به‌طور ویژه رعایت نمود که عبارتند از : اصلاحات فیزیکی محیط پرورش و نگهداری، توسعه ژنتیکی و اقدامات تولید مثلی و مدیریت تغذیه.

مطالعات انجام شده نشان‌دهنده آن است که آمیخته گاوهای هلشتاین و نژادهای شیری بومی، تحمل بیشتری نسبت به شرایط تنش گرمایی دارند. از نظر راهکارهای فیزیکی، می‌توان با نصب یک سایه‌بان با طراحی مناسب 30 تا 50 درصد تابش نور خورشید را کاهش داد. به لحاظ مدیریت تغذیه نیز باید نکاتی را مورد توجه قرار داد که عبارتند از: جیره متوازن و غیر‌قابل تفکیک، استفاده از بافر‌ها در جیره که در جلوگیری از اسیدوز نقش مهمی دارند، مصرف پروتئین با قابلیت هضم بالا، متوازن نمودن فیبر جیره، توازن کاتیون آنیون جیره (DCAD) و همچنین تامین ویتامین‌ها به‌ویژه ویتامین A,E,C .

 

نتیجه­گیری کلی

در این مطالعه سعی شد تا ابعاد مختلف اثرات تنش گرمایی بر سلامت ایمنی گوساله‌های شیرخوار و تلیسه‌ها پرداخته شود. زمانی که گرمای محیط و گرمای متابولیکی در گوساله‌های شیر خوار بیشتر از میزان گرمای از دست رفته باشد، گوساله دچار تنش گرمایی می‌شود. دمای  مطلوب برای گوساله‌های شیر خوار در سن 1 ماهگیه بین 13 الی 25 درجه سلسیوس می‌باشد. خسارات ناشی از تنش گرمایی بیشتر در اثر کاهش عملکرد است و تا اندازه‌ای با شاخص های سلامتی و ایمنی در ارتباط است. همچنین تنش گرمایی در تلیسه‌ها سبب کاهش ماده خشک مصرفی، تعادل منفی انرژی، کاهش LH وGnRH، کاهش استرادیول، نامناسب شدن محیط رحم، بروز فحلی خاموش، اووسیت‌های کم کیفیت، مرگ رویانی و در نتیجه ناباروری می‌گردد. تنش گرمایی در گوساله‌ها نیز سبب افزایش میزان تعریق و بزاق، افزایش مصرف آب، افزایش دمای بدن، کاهش عملکرد کبد، تنش اکسیداتیو، بی‌قراری، کاهش ایمنی و افزایش حذف گوساله‌ها از گله می‌شود. می‌توان با اصلاحات فیزیکی محیط پرورش و نگهداری، توسعه ژنتیکی و اقدامات تولید مثلی و همچنین با مدیریت تغذیه اثرات منفی تنش حرارتی را کنترل کرده و یا آن‌را کاهش داد و به این ترتیب، سلامت وایمنی گوساله‎‌های شیری و تلیسه‌ها را تضمین نمود.

 

 

منابع

  1. Ahmed BM, Younas U, Asar TO, Monteiro AP, Hayen MJ, Tao S, Dahl GE. Maternal heat stress reduces body and organ growth in calves: Relationship to immune status. JDS communications. 2021 Sep 1;2(5):295-9.
  2. Broucek J, Kisac P, Uhrincat M. Effect of hot temperatures on the hematological parameters, health and performance of calves. International journal of biometeorology. 2009 Mar;53:201-8.
  3. Baccari Jr F, Johnson HD, Hahn GL. Environmental heat effects on growth, plasma T3, and postheat compensatory effects on Holstein calves. Proceedings of the Society for Experimental Biology and Medicine. 1983 Jul;173(3):312-8.
  4. Dado-Senn B, Laporta J, Dahl GE. Carry over effects of late-gestational heat stress on dairy cattle progeny. Theriogenology. 2020 Sep 15;154:17-23.
  5. Fischer-Tlustos AJ, Lopez A, Hare KS, Wood KM, Steele MA. Effects of colostrum management on transfer of passive immunity and the potential role of colostral bioactive components on neonatal calf development and metabolism. Canadian Journal of Animal Science. 2021 Feb 24;101(3):405-26.
  6. Herbut P, Hoffmann G, Angrecka S, Godyń D, Vieira FM, Adamczyk K, Kupczyński R. The effects of heat stress on the behaviour of dairy cows–a review. Annals of Animal Science. 2021 Apr 1;21(2):385-402.
  7. Tao S, Dahl GE, Laporta J, Bernard JK, Orellana Rivas RM, Marins TN. Physiology symposium: Effects of heat stress during late gestation on the dam and its calf. Journal of animal science. 2019 Apr 29;97(5):2245-57.

 

 

 

کاربردهای فعلی و چشمانداز آینده فناوری های بهبود ژنتیکی در پرورش دام

مقدمه

بهبود ژنتیکی گونه‌های تولیدکننده غذا ابزاری قدرتمند برای دست‌یابی به پایداری در کشاورزی و دامپروری است. برنامه‌های انتخاب و پرورش سنتی، که با استفاده از روش‌های آماری مانند ارزش‌های تخمینی پرورش و اخیراً انتخاب ژنومی آغاز شدند، در کنار فناوری‌های تولیدمثلی مانند تلقیح مصنوعی، توانسته‌اند نرخ پیشرفت ژنتیکی را افزایش دهند. این روش‌ها امکان انتخاب دقیق‌تر و استفاده فشرده‌تر از والدین ژنتیکی برتر برای نسل بعدی را فراهم می‌کنند. هدف این مقاله، مرور کاربردهای فعلی فناوری‌های بهبود ژنتیکی و فرصت‌های استفاده از آن‌ها برای افزایش کارایی تولید شیر و گوشت در دام‌های بزرگ، به‌ویژه در کشورهای با درآمد پایین و متوسط است. همچنین، فرصت‌های آینده ویرایش ژنی با تمرکز بر چارچوب قانونی کاربردهای کنونی در دام و نگرش عمومی مورد بررسی قرار گرفته است. برای پذیرش این فناوری، ضروری است که قابلیت گسترش و ادغام آسان با برنامه‌های بهبود ژنتیکی گاوها را داشته باشد. در نهایت، هزینه فرصت ناشی از عدم انجام و تأخیر در به‌کارگیری فناوری‌های بهبود ژنتیکی در زمینه پرورش دام مورد بحث قرار می‌گیرد.

 

ژنتیک، کلید پایداری و بهره‌وری در پرورش دام

بهبود ژنتیکی یکی از قدرتمندترین ابزارها برای افزایش بهره‌وری در پرورش دام است. برخلاف بسیاری از روش‌ها که نیاز به تکرار و سرمایه‌گذاری مداوم دارند، تغییرات ژنتیکی دائمی و تجمعی هستند و اثر آن‌ها در نسل‌های بعدی نیز باقی می‌ماند. یکی از فناوری‌های ساده اما مؤثر در این مسیر، تلقیح مصنوعی (AI) است. این روش به پرورش‌دهندگان اجازه می‌دهد از نرهای ژنتیکی برتر استفاده کنند و به‌طور قابل توجهی کیفیت نسل بعدی را ارتقا دهند. این فناوری از دهه ۱۹۴۰ میلادی معرفی شد و تا به امروز در بسیاری از صنایع لبنی جهان به‌طور گسترده به کار گرفته می‌شود. در کشورهایی مانند هند، موفقیت تلقیح مصنوعی مشهود است. بین سال‌های ۱۹۵۱ تا ۲۰۱۹، تولید شیر هند بیش از ۱۱۰۰٪ افزایش یافت، در حالی که رشد جمعیت نشخوارکنندگان به‌ترتیب برای گاو ۲۴٪ و برای گاومیش ۱۵۳٪ بود. سهم گاوهای دو رگه در تولید شیر به‌طور چشمگیری افزایش یافت و استفاده از اسپرم‌های تعیین جنسیت شده جدید به افزایش نسبت تولد گوساله‌های ماده کمک کرده است. این فناوری نه تنها بهره‌وری را افزایش می‌دهد، بلکه می‌تواند ردپای کربنی تولید شیر را نیز کاهش دهد و انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش داده و به پایداری زیست‌محیطی کمک کند. در برزیل، بزرگ‌ترین گله گاو جهان، با تلقیح مصنوعی زمان‌بندی‌شده (TAI) تحول بزرگی ایجاد کرده است. این روش، امکان تلقیح دقیق بدون نیاز به تشخیص فحلی را فراهم می‌کند و هم درصد آبستنی و هم کیفیت ژنتیکی گوساله‌های گوشتی را افزایش می‌دهد. با وجود تفاوت‌های منطقه‌ای در تولید شیر و بهره‌وری، فناوری‌هایی مانند AI، TAI و اسپرم‌های تعیین جنسیت شده، فرصت‌های فراوانی برای افزایش بهره‌وری، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و ارتقای کیفیت محصولات لبنی و گوشتی فراهم می‌کنند. به عبارت ساده، ژنتیک و فناوری‌های مرتبط با آن، نه تنها ابزار افزایش تولید هستند، بلکه مسیر روشنی به سوی تولیدات دامی پایدار و کم‌اثر بر محیط زیست، باز می‌کنند (Foote, 2002).

 

انتخاب ژنومی و اسپرم تعیین جنسیت شده

اگرچه شیر و گوشت گاو اغلب به‌عنوان محصولات جداگانه دیده می‌شوند، اما واقعیت این است که ارتباط نزدیکی با هم دارند. در اتحادیه اروپا، حدود ۸۰٪ گوشت گاو از گاوداری‌های شیری تأمین می‌شود و در سطح جهان، این رقم نزدیک به ۴۵٪ است. جالب این‌که گوشت تولیدشده در گله‌های گاو گوشتی، حدود چهار برابر گازهای گلخانه‌ای بیشتری نسبت به گوشت حاصل از گاوهای شیری ایجاد می‌کند، زیرا بخش قابل ملاحظه‌ای از این گوشت از گاوهای پیر و غیرمولد به دست می‌آید. تحولات ژنتیکی و استفاده از انتخاب ژنومی طی یک دهه گذشته، امکان شناسایی گاوهای شیری برتر را فراهم کرده است. این روش امکان استفاده از جنین‌ها یا اسپرم نژادهای گوشتی برای تلقیح مصنوعی گاوهای شیرده با کیفیت ژنتیکی پایین را فراهم کرده است. نتیجه، تولید گوساله‌های دورگه «Beef on Dairy» است که برای تولید گوشت مناسب‌تر هستند و جایگزینveal  یعنی گوساله‌های اضافی نر و ماده شیری می‌شوند که پیش‌تر معمولاً برای مصرف گوشت یا حتی کشتار هدایت می‌شدند. این استراتژی باعث کاهش ضایعات گوساله‌های غیرمطلوب، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و افزایش درآمد کشاورزان درگیر در صنعت شیر شده است (Seidel and DeJarnette, 2022).

در آمریکا و بریتانیا، استفاده از اسپرم جنسیتی و اسپرم گوشتی در صنعت گاو شیری به سرعت در حال رشد است. گوشت تولیدشده از گاوهای شیری به طور متوسط ۴۱٪ انتشار کربن کمتری نسبت به گوشت تولیدشده در گله‌های گاو گوشتی دارد. این نه تنها نشان‌دهنده بهبود پایداری محیطی است، بلکه افزایش درآمد و پتانسیل بازار محصولات گوشت با ارزش افزوده را نیز فراهم می‌کند. چالش اصلی در کشورهای کم‌درآمد، هزینه و زیرساخت‌های لازم برای پیاده‌سازی این فناوری‌هاست. تجربه کشورهای توسعه‌یافته نشان می‌دهد که همکاری با نهادهای دولتی و آموزش‌های کاربردی کشاورزان، کلید موفقیت در پذیرش این نوآوری‌هاست. با استفاده هوشمندانه از AI، TAI، اسپرم تعیین جنسیت شده و انتخاب ژنومی، می‌توان تولید پروتئین حیوانی را به شیوه‌ای پایدارتر و اقتصادی‌تر در سراسر جهان بهبود بخشید (de Vries et al., 2015).

 

کاربردهای آینده فناوری‌های بهبود ژنتیکی در گاوها

یکی از فناوری‌هایی که تاکنون در برنامه‌های بهبود ژنتیکی گاوها کمتر استفاده شده است، تغییر ژنتیکی یا  مهندسی ژنتیک ([1](GE و به طور دقیق‌تر ویرایش ژن ( [2](GnEdاست. این فناوری‌ها جزو بیوتکنولوژی‌های مدرن محسوب می‌شوند و به محققان این امکان را می‌دهند که تغییرات ژنتیکی هدفمند را در ژنوم گاو ایجاد کنند تا صفات مفید و ارزشمند حاصل شود. با وجود نمونه‌های موفق گاوهای GE با صفاتی مانند مقاومت به بیماری، موانع جهانی در پذیرش GE در گیاهان، همراه با فرآیند پرهزینه و پیچیده گرفتن مجوزهای قانونی، باعث شده است که علاقه دانشگاه‌ها و سرمایه‌گذاران به تجاری‌سازی گاوهای GE کاهش یابد. اما فناوری ویرایش ژن این داستان را تغییر می‌دهد و فرصت‌های زیادی را پیش روی محققان قرار می‌دهد. این فناوری بسیار منعطف است و کاربردهای آن از انتقال صفات تک‌ژنی ارزشمند مانند بدون شاخ بودن، مقاومت به گرما و بیماری تا ایجاد نسل‌هایی با جنسیت مشخص (مثلاً تمام ماده) متنوع است. علاوه بر این، ویرایش ژن می‌تواند در طراحی برنامه‌های تولیدمثل نوین، مانند استفاده از نرهای جانشین و روش‌های تولید مثل درون سلولی به کار گرفته شود. نرهای جانشین به کاهش فاصله ژنتیکی بین گاوهای برتر و گله‌های تجاری کمک می‌کنند، زیرا نر جانشین، ژن‌های برتر را از یک گاو اهداکننده منتقل می‌کند. روش‌های درون سلولی باعث کاهش فاصله نسلی می‌شوند، زیرا امکان تولید گامت‌ها در محیط کشت سلولی وجود دارد و نیازی به رسیدن حیوانات به بلوغ جنسی نیست. این پیشرفت‌ها مسیرهای جدید و پیش‌بینی‌نشده‌ای برای تسریع بهبود ژنتیکی گاوها باز می‌کنند، به ویژه زمانی که اطلاعات ژنومی، فناوری‌های تولیدمثل پیشرفته و روش‌های دقیق پرورش با برنامه‌های سنتی ترکیب شوند (Van Eenennaam et al., 2021).

 

نحوه عملکرد ویرایش ژن

این روش از نوکلئازهای هدفمند برای ایجاد شکاف دو رشته‌ای در محل مورد نظر ژنوم استفاده می‌کند. از این طریق می‌توان ژن‌های خاص را حذف کرد (knock-out یا KO)، آلل‌های مشخص را اصلاح یا جایگزین کرد (Cisgenic)، یا حتی ژن‌های کامل و ژن‌های بیگانه را وارد ژنوم نمود (Transgenes). مزیت بزرگ GnEd این است که به جای تکیه بر انتخاب مصنوعی، تلاقی تصادفی یا GE با ادغام تصادفی ژن‌ها، می‌توان تغییرات دقیق و هدفمند ایجاد کرد. در پستانداران، ویرایش ژن معمولاً با استفاده از کلونینگ سلول‌های هسته‌ای سوماتیک (SCNT) انجام می‌شود. مزیت این روش این است که می‌توان پیش از انتقال به اووسیت، سلول‌ها را ژنوتایپ و بررسی کرد تا مطمئن شد تغییرات دقیق انجام شده‌اند و تغییرات ناخواسته (off-target) رخ نداده است. معایب احتمالی SCNT شامل مرگ جنین، مرگ پس از تولد و نقص‌های مادرزادی می‌باشد. درعوض SCNT، ویرایش می‌تواند روی زیگوت در حال رشد انجام شود، اما در این روش ژنوتیپ حیوان تا تولد مشخص نمی‌شود و احتمال موزاییک بودن (وجود ژنوتیپ‌های مختلف در یک حیوان) وجود دارد. تاکنون، GnEd در مقیاس محدود برای صفاتی مانند مقاومت به بیماری، بازده تولید، رفاه حیوان، تحمل گرما به کار رفته است (Van Eenennaam, 2017).

اکثر صفات پیچیده چندژنی هستند، یعنی تحت تاثیر چندین ژن قرار دارند و همه ژن‌های مؤثر شناسایی نشده‌اند. بنابراین، ویرایش بیشتر روی ژن‌های با اثر بزرگ متمرکز خواهد بود و انتخاب ژنومی سنتی برای ژن‌های با اثر کوچک ادامه می‌یابد. برای اینکه GnEd به عامل مهم تغییر ژنتیکی تبدیل شود، باید با برنامه‌های سنتی پرورش دام کاملاً یکپارچه شود. حیوانات ویرایش‌ژنومی‌شده باید قادر باشند نسل بعدی والدین باشند و به موقع در برنامه پرورش مشارکت کنند. چند نمونه موفق از بازار می توان به ماهی‌های ویرایش‌شده (red sea bream و tiger pufferfish) در ژاپن که به عنوان غیرتراریخته تأیید شدند وگاوهای اصلاح‌شده برای بهبود نرخ رشد و کارایی خوراک توسط یک شرکت ژاپنی به بازار عرضه شدند، اشاره نمود (Matsuo and Tachikawa, 2022).

 

 

چرا نوآوری‌های ژنتیکی حیاتی‌اند؟

بحث‌ درباره نوآوری‌های جدید در پرورش دام و کشاورزی چیز تازه‌ای نیست. وقتی تلقیح مصنوعی برای نخستین بار معرفی شد، موانع زیادی سر راهش بود. عموم مردم با تحقیقاتی که با موضوعات جنسی مرتبط بودند، مخالف بودند و بسیاری از دامدارن تأثیرگذار هم نگران بازار خود بودند و فکر می‌کردند این تکنیک، بازار گاوهای نر را نابود می‌کند. اما تحقیقات میدانی نشان داد که وقتی تلقیح مصنوعی به‌درستی استفاده شود، گاوهای سالم و برتری تولید می‌کند و بیماری‌ها را کنترل می‌کند؛ ترس‌ها با واقعیت جایگزین شد (Foote, 2002).

امروزه، مقاومت مشابهی در برابر مهندسی ژنتیک دیده می‌شود. حتی با وجود این‌که محصولات GE در کشاورزی با ایمنی کامل استفاده شده و ۱۲٪ از زمین‌های کشاورزی جهان زیر سطح کشت این محصولات است، هنوز عموم مردم درباره ایمنی آن‌ها تردید دارند. دانشمندان تلاش کرده‌اند این تصویر اشتباه را اصلاح کنند و داده‌ها نشان می‌دهد میلیاردها دام که تقریباً فقط از خوراک GMO تغذیه می‌شوند، هیچ اثر منفی نداشته‌اند. با این حال، مخالفان GE اغلب به جای بحث علمی، به حملات شخصی متوسل شده‌اند و دانشمندان را متهم می‌کنند که با شرکت‌های بیوتکنولوژی ارتباط دارند. متأسفانه، این حملات اغلب باعث می‌شوند که دانشمندان، مخصوصاً کسانی که مواضع کمتر محبوبی دارند، از ورود به بحث خودداری کنند. وقتی موضوع نوآوری‌های کشاورزی است، نادیده گرفتن توصیه‌های کارشناسان و تصمیم‌گیری بر اساس تصورات شخصی، پیامدهای فاجعه‌باری در تاریخ داشته است، از قحطی شوروی در سال ۱۹۳۲ میلادی گرفته تا بحران اقتصادی سریلانکا در سال ۲۰۲۲ میلادی (Wijerathna-Yapa et al., 2023).

یکی از دلایل مقاومت در برابر GE، پیچیدگی و هزینه بالای ورود محصولات جدید به بازار است؛ تنها شرکت‌های بزرگ می‌توانند این مسیر طولانی و گران‌قیمت را طی کنند. همچنین، برخی گروه‌ها از ترس مردم سود می‌برند و محصولات جایگزین گران‌تر ارایه می‌کنند، مثل برچسب‌های «غیر GMO». امروز بیش از ۳۰۰۰ برند غیر GMO در آمریکای شمالی وجود دارد که بیش از ۲۶ میلیارد دلار فروش سالانه دارند. با این حال، وقتی مصرف‌کنندگان بتوانند خودشان انتخاب کنند، محصول GE معمولاً موفق می‌شود. ماهی‌های GloFish و هموگلوبین گیاهی در برگر Impossible نمونه‌های این موفقیت هستند؛ این محصولات طرفداران زیادی پیدا کردند و فروش‌شان رکوردی تاریخی ثبت کرد (Ryan et al., 2024).

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که بهبود بهره‌وری و نوآوری ژنتیکی اثرات شگرفی بر محیط زیست دارد. اگر از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ پیشرفت بهره‌وری گاوهای شیری اتفاق نمی‌افتاد، انتشار گازهای گلخانه‌ای این بخش ۳۸٪ افزایش می‌یافت (FAO, 2018). در کالیفرنیا، سیستم‌های شیردهی طی ۵۰ سال گذشته انتشار گازهای گلخانه‌ای، مصرف آب و نیاز به زمین را به شکل چشمگیری کاهش داده‌اند و بهبود بهره‌وری نقش مهمی در پایداری محیط زیست داشته است. چالش امروز، ترس و شایعات است. هزینه فرصت بی‌عملی، از دست دادن پیشرفت‌هایی است که می‌تواند زندگی انسان‌ها و سلامت سیاره ما را بهبود بخشد. گذشته نشان داده است که وقتی علم و شواهد نادیده گرفته شوند، پیامدها فاجعه‌بار است. پذیرش نوآوری‌های ژنتیکی نه تنها منطقی است، بلکه ضروری است (Naranjo et al., 2020).

 

پذیرش عمومی و فرصت‌های بهبود ژنتیکی

آگاهی عمومی نسبت به اهداف توسعه پایدار در ژاپن یکی از دلایل مهم پذیرش ماهی‌های اصلاح‌شده ژنتیکی در زنجیره غذایی بوده است. این نشان می‌دهد که وقتی مزایای مستقیم این فناوری‌ها برای مصرف‌کنندگان روشن شود، مقبولیت آن‌ها نیز افزایش می‌یابد. نمونه واقعی این روند در آینده نزدیک با ورود اولین خوک GnEd به بازار شکل خواهد گرفت. شرکت Genus plc قصد دارد خوک‌های مقاوم به ویروس PRRS را در بازارهای بزرگی مثل برزیل، کانادا، چین و ایالات متحده عرضه کند، اما فعلاً برای اتحادیه اروپا برنامه‌ای ندارد؛ چرا که هزینه سالانه این بیماری در اروپا بیش از 63/1 میلیارد دلار برآورد شده است و ارزش خالص زیان ناشی از آن تا سال ۲۰۴۹ حدود 86/28 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود (Cigan and Knap, 2022). همچنین، بیش از ۷۵٪ مصرف‌کنندگان آمریکایی خواهان برچسب‌گذاری غذاهای GnEd هستند، هرچند قوانین فعلی تنها محصولات حاوی DNA بیگانه را شامل می‌شود و ردیابی دقیق محصولات GnEd که تغییرات ژنتیکی مشابه جهش‌های طبیعی دارند، دشوار است. با این حال، تولیدکنندگان می‌توانند با ادعاهای مرتبط با پایداری، مانند حیوانات مقاوم به بیماری، محصولات خود را تبلیغ کنند، هرچند ردیابی آن در زنجیره توزیع بدون برنامه‌ریزی جامع چالش‌برانگیز خواهد بود. تجربه مشابه با هورمون rBST گاوی نشان می‌دهد که حتی زمانی که ایمنی محصول اثبات شده بود، بازاریابی با تمرکز بر عدم استفاده از آن می‌تواند بر انتخاب مصرف‌کنندگان تأثیر بگذارد، اما اغلب پیامدهای زیست‌محیطی نادیده گرفته می‌شود. با این حال، امیدوارکننده است که بحث درباره GnEd ممکن است از چارچوب دوقطبی GE عبور کند و روی مزایای واقعی آن، مانند بهبود رفاه و سلامت حیوانات، تمرکز کند. تولید حیوانات مقاوم به بیماری، گاوهای بدون شاخ ژنتیکی و حیواناتی که با گرمایش محیط بهتر سازگار می‌شوند، نه تنها رفاه حیوانات را افزایش می‌دهند، بلکه نیاز کشاورزان و محیط‌زیست را نیز مرتفع می‌سازند و به نظر می‌رسد یک «پیروزی سه‌گانه» واقعی برای پایداری باشند (Capper et al., 2008).

 

جمع بندی

بهبود ژنتیکی دام‌ها، فرصتی بی‌نظیر برای افزایش بهره‌وری، کاهش اثرات زیست‌محیطی و ارتقای سلامت دام و رفاه انسان است. در کشورهای با ‌درآمد کم و متوسط، سرعت پیشرفت پایین‌تر است؛ دلایلی مانند نقش‌های چندگانه دام‌ها در معیشت خانوارهای روستایی و نبود زیرساخت‌های لازم مانع اجرای روش‌هایی مانند تلقیح مصنوعی و انتخاب ژنومی شده است. فناوری‌های نوظهور مانند ویرایش ژنتیکی هدفمند  می‌توانند تغییرات دقیق ژنتیکی را وارد برنامه‌های پرورش کنند و راهی برای مقابله با بیماری‌ها و چالش‌های محیطی فراهم آورند. با این حال، نگرش منفی عمومی و مقررات پیچیده ممکن است توسعه و پذیرش آن را به تأخیر بیندازد، همان‌طور که در تجربه مهندسی ژنتیک دیده شده است. تأخیر در بهره‌گیری از این فناوری‌ها، هزینه فرصت بالایی دارد؛ فرصت‌هایی که می‌توانند سلامت حیوانات، درآمد کشاورزان و پایداری محیط زیست را به‌طور همزمان بهبود دهند. پذیرش هوشمندانه و اطلاع‌رسانی علمی شفاف، راه رسیدن به این مزایا و آینده‌ای پایدار در دامپروری است.

 

منابع

 

Capper, J. L., Castañeda-Gutiérrez, E., Cady, R. A., & Bauman, D. E. (2008). The environmental impact of recombinant bovine somatotropin (rbST) use in dairy production. Proceedings of the National Academy of Sciences105(28), 9668-9673.

 

De Vries, M. D., Van Middelaar, C. E., & De Boer, I. J. M. (2015). Comparing environmental impacts of beef production systems: A review of life cycle assessments. Livestock Science178, 279-288.

 

Foote, R. H. (2010). The history of artificial insemination: Selected notes and notables. J. Anim. Sci80, 1-10.

 

Mark Cigan, A., & Knap, P. W. (2022). Technical considerations towards commercialization of porcine respiratory and reproductive syndrome (PRRS) virus resistant pigs. CABI Agriculture and Bioscience3(1), 34.

 

Matsuo, M., & Tachikawa, M. (2022). Implications and lessons from the introduction of genome-edited food products in Japan. Frontiers in genome editing4, 899154.

 

Naranjo, A., Johnson, A., Rossow, H., & Kebreab, E. (2020). Greenhouse gas, water, and land footprint per unit of production of the California dairy industry over 50 years. Journal of dairy science103(4), 3760-3773.

 

Ryan, C. D., Henggeler, E., Gilbert, S., Schaul, A. J., & Swarthout, J. T. (2024). Exploring the GMO narrative through labeling: strategies, products, and politics. GM Crops & Food15(1), 51-66.

 

Seidel Jr, G. E., & DeJarnette, J. M. (2022). Applications and world-wide use of sexed semen in cattle. Animal Reproduction Science246, 106841.

 

Van Eenennaam, A. L. (2017). Genetic modification of food animals. Current Opinion in Biotechnology44, 27-34.

 

Van Eenennaam, A. L., De Figueiredo Silva, F., Trott, J. F., & Zilberman, D. (2021). Genetic engineering of livestock: the opportunity cost of regulatory delay. Annual Review of Animal Biosciences9(1), 453-478.

 

Van Eenennaam, A. L. (2025). Current and future uses of genetic improvement technologies in livestock breeding programs. Animal Frontiers15(1), 80-90.

 

Wijerathna‐Yapa, A., Henry, R. J., Dunn, M., & Beveridge, C. A. (2023). Science and opinion in decision making: A case study of the food security collapse in Sri Lanka. Modern Agriculture1(2), 142-151.

 

Wijerathna‐Yapa, A., Henry, R. J., Dunn, M., & Beveridge, C. A. (2023). Science and opinion in decision making: A case study of the food security collapse in Sri Lanka. Modern Agriculture1(2), 142-151.

[1] Genetic Engineering

[2] Gene Editing

استفاده از گندم به عنوان جایگزین ذرت در تغذیه مرغ های تخم گذار بدون استفاده از آنزیم های کربوهیدراتاز

مقدمه

خشکسالی سال­های اخیر در کشور به موازات مشکلاتی چون نوسان­های شدید نرخ ارزهای خارجی و محدودیت­های مالی مرتبط با انتقال پول، تامین نهاده­های طیور از خارج از کشور را با مشکل روبه رو ساخته است. ذرت که مهمترین نهاده تامین کننده انرژی خوراک طیور است، به طور عمده یک محصول وارداتی است. میزان نیاز به ذرت 8 تا 9 میلیون تن در سال می­باشد که در کشور تنها 5/1 تا 2 میلیون تن تولید می­شود. نکته  قابل توجه دیگر که باید به آن اشاره کرد، تاخیر در ترخیص این نهاده از بنادر جنوبی کشور است که شانس آلودگی با انواع مایکوتوکسین­ها را افزایش می­دهد. لازم به ذکر این‌که ذرت در مقایسه با گندم، حساسیت بیشتری به آلودگی­های مایکوتوکسینی دارد. از مزایای دیگر گندم نیاز آبی کمتر نسبت به ذرت و امکان بیشتر تولید آنها در شرایط کشت دیم در داخل کشور است. از سوی دیگر، اگرچه گندم سازگاری بیشتری برای کشت در داخل کشور دارد و نیز محتوای پروتیینی بالاتری نسبت به ذرت دارد، ولی به دلیل وجود پلی­ساکارید­های غیر نشاسته­ای، جایگزینی کامل آن به جای ذرت در خوراک مرغ­های تخم‌گذار دغدغه اصلی تولیدکنندگان تخم‌مرغ است. در مقاله حاضر، تحقیقی مربوط به جایگزینی گندم به جای ذرت در خوراک مرغ‌های تخم‌گذار ارایه شده است.

 

مواد و روش­ها

این آزمایش به منظور بررسی تاثیر نوع دانه غله بر عملکرد تولیدی و کیفیت تخم‌مرغ انجام گرفت. در این آزمایش، از 48 قطعه مرغ تخم‌گذار Hy-line W80 که به تازگی چرخه دوم تخم‌گذاری را بعد از تولک‌بری آغاز نمودند، استفاده شد. این آزمایش به مدت 9 هفته انجام گرفت و تا پس از رسیدن به اوج تولید تخم مرغ ادامه یافت. آزمایش در سیستم قفس انجام شد. تیمارهای آزمایشی مورد استفاده عبارت بود از: گروه شاهد (جیره بر پایه ذرت) و تیمار گندم (جیره بر پایه گندم). منبع پروتئینی مورد استفاده در ه دو گروه کنجاله سویا بود. سطوح انرژی، پروتئین، ویتامین‌ها، مواد معدنی، اسیدهای‌آمینه ضروری (لیزین، متیونین+سیستئین و ترئونین) و تعادل آنیون-کاتیون بین جیره‌ها کاملا مشابه در نظر گرفته شد.

معیارهای عملکردی شامل درصد تولید، تولید توده‌ای تخم‌مرغ، ضریب تبدیل خوراک، و وزن تخم مرغ ثبت گردید. جهت بررسی صفات کیفی (ضخامت پوسته، وزن زرده، سفیده، وزن مخصوص تخم مرغ، شاخص رنگ زرده، شاخص شکل تخم مرغ، ارتفاع زرده و سفیده، ابعاد زرده و واحد هاو) در پایان آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. سنجش مقاومت پوسته تخم مرغ توسط دستگاهی با دقت 2/0 کیلوگرم بر سانتی‌متر مربع و ارتفاع سفیده با دستگاهی دارای دقت 01/0 میلی‌متر اندازه‌گیری گردید. شاخص رنگ زرده توسط فن یا شانه رنگ شرکت DSM مورد ارزیابی قرار گرفت.

تجزیه آماری نتایج حاصل از این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی انجام گرفت.

 

نتایج

عملکرد تیمارهای دریافت کننده ذرت و گندم طی 9 هفته آزمایش در جدول 1 درج شده است. در هفته های اول و دوم شروع چرخه دوم تولید، درصد تولید تخم در گروه دریافت کننده ذرت بیشتر از گندم بود، به طوری که این اختلاف در هفته دوم معنی دار بود. منتها در ادامه، نرخ تولید تخم مرغ در گروه دریافت کننده گندم مشابه گروه دریافت کننده ذرت بود و در کل دوره آزمایش هم اختلاف محسوسی بین ذرت و گندم مشهود نبود (جدول 1).

از نظر تولید تودهای تخم مرغ، وزن تخم مرغ و ضریب تبدیل خوراک اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایش مشاهده نگردید.

 

 

 

جدول 1: تاثیر نوع دانه غله بر عملکرد مرغ‌های تخم‌گذار در طول دوره آزمایش

میانگین کل هفته نهم هفته هشتم هفته هفتم هفته ششم هفته پنجم هفته چهارم هفته سوم هفته دوم هفته اول تیمار آزمایشی
تولید تخم مرغ (%)  
70.4 88.9 87.7 86.7 85.9 88.1 74.7 61.9 53.2 a 8.7 ذرت
69.6 87.0 88.5 89.7 86.4 86.7 75.3 61.3 46.1 b 6.3 گندم
1.79 1.85 1.96 1.87 2.01 2.18 2.96 3.65 1.78 1.38 خطای استاندارد
وزن تخم مرغ (گرم)  
62.5 65.0 65.0 64.7 63.3 64.7 65.7 63.0 58.0 53.3 ذرت
62.1 66.0 64.3 63.6 65.2 63.0 63.3 61.3 59.5 53.1 گندم
1.93 2.77 2.88 1.67 1.21 1.89 1.22 1.41 2.79 1.85 خطای استاندارد
توده تخم مرغ (گرم/ پرنده/ روز)  
44.5 57.3 57.3 57.0 54.3 57.0 49.0 38.7 30.6 4.7 ذرت
43.8 58.3 57.0 56.0 56.3 55.5 47.3 38.0 27.3 3.6 گندم
1.42 1.29 1.32 1.41 1.39 0.56 1.74 2.71 1.76 0.67 خطای استاندارد
ضریب تبدیل خوراک  
2.19 1.81 1.81 1.85 1.91 1.81 2.19 2.71 3.35 ذرت
2.21 1.77 1.81 1.81 1.81 1.88 2.11 2.74 3.72 گندم
0.075 0.038 0.051 0.049 0.076 0.085 0.091 0.204 0.212 خطای استاندارد

 

 

تاثیر نوع دانه غله بر خصوصیات کیفی تخم مرغ در جدول 2 ارایه شده است. ملاحظه می شود که به جز شاخص رنگ زرده تخم مرغ، سایر معیارهای کیفی اختلاف معنی داری بین تیمارهای ذرت و گندم نداشت. زردی رنگ زرده تخم مرغ به طور معنی داری با تغذیه گندم در مقایسه با ذرت کاهش یافت.

 

 

 

 

 

جدول2: تأثیر نوع دانه غله بر کیفیت پوسته تخم‌مرغ و محتویات تخم‌مرغ مرغ‌های تخم‌گذار

P-value خطای استاندارد گندم ذرت    
0.908 2.81 58.6 58.5 طول تخم مرغ (میلی متر)  
0.080 1.03 45.6 45.4 عرض تخم مرغ (میلی متر)
0.322 5.86 77.8 77.6 شاخص شکل تخم مرغ
0.208 0.003 0.36 0.33 ضخامت پوسته (میلی متر)
0.119 0.043 3.4 3.0 مقاومت پوسته (کیلوگرم / سانتی متر مربع)
0.241 1.027 7.94 7.97 ارتفاع سفیده (میلی متر)
0.458 4.14 87.0 87.0 واحد هاو
0.001 0.44 1.6b 6.6a شاخص رنگ زرده
0.364 5.23 29.5 28.4 درصد زرده
0.106 7.2 57.3 59.4 درصد سفیده
0.121 1.26 13.2 12.4 درصد پوسته تخم مرغ
0.101 2.67 43 40 قطر زرده (میلی متر)
0.283 0.001 1.10 1.08 دانسیته تخم مرغ (گرم / مترمکعب)

 

 

 

بحث

غلات در حدود 60 تا 70 درصد از جیره غذایی مرغ‌های تخم‌گذار، حدود 70 درصد از انرژی قابل متابولیسم و 30 تا 40 درصد از پروتئین دریافتی روزانه را به خود اختصاص می دهند. بنابراین، نوع غلات در جیره غذایی مرغ‌های تخم‌گذار می تواند تأثیر زیادی بر معیارهای عملکردی و اقتصادی داشته باشد. نتایج این آزمایش نشان می‌دهد که مرغ‌های تخم‌گذار می‌توانند عملکرد تولیدی خود را در جیره‌های مبتنی بر گندم حفظ کنند. بر اساس گزارش بدفورد و همکاران در سال 2024 میلادی، غلظت کربوهیدرات های غیر نشاسته ای (NSP) در ارقام گندم امروزی طی دهه‌های گذشته با بهره‌گیری از استراتژی‌های به‌گزینی کاهش چشمگیری یافته است. با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش و سایر پژوهش‌های مشابه می توان نتیجه گرفت که بلوغ و تکامل بیشتر در دستگاه گوارش مرغ تخم‌گذار بالغ توانسته ظرفیت هضم بالایی از مواد مغذی جیره حاوی گندم را جهت دستیابی به تولید تخم مرغ مشابه گروه ذرت فراهم کند. گزارش شده که گنجاندن غلات جایگزین در رژیم غذایی مرغ‌های تخم‌گذار، وزن روده کوچک که عمدتاً در هضم و جذب مواد مغذی نقش دارد را تحت تأثیر قرار نداد. در این آزمایش، هرچند میزان مصرف خوراک در مرغ‌های گروه گندم کمتر از گروه ذرت بود که احتمالاً به دلیل خوش‌خوراکی پایین‌تر گندم‌ در مقایسه با ذرت بود، قابلیت هضم مواد مغذی تحت تأثیر تیمار غذایی قرار نگرفت. به بیان دیگر، قابلیت هضم خوراک تفاوت معنی اری بین ذرت و گندم نداشته است.

کوینسون و همکاران در سال 2015 میلادی گزارش نمودند که مجموع غلظت آرابینوز و زایلوز در ارقام گندم دهه 1990 و 2010 به ترتیب 81 و 59 گرم در کیلوگرم بوده است. این نشان میدهد که غلظت کربوهیدرات های غیر نشاسته ای با به‌گزینی ارقام گندم به طور چشمگیری کاهش یافته است. به همین دلیل است که پاسخ مرغ‌ها به رژیم غذایی مبتنی بر گندم با گروه ذرت قابل مقایسه می‌باشد. کیم و همکاران در سال 2022 میلادی گزارش نمودند که مرغ‌هایی که رژیم غذایی مبتنی بر گندم دریافت کردند،  بهبود وابسته به سن در استفاده از کربوهیدرات های غیر نشاسته ای محلول را نشان دادند. همانطور که عملکرد تولید تخم مرغ بین رژیم غذایی ذرت و گندم که در آزمایش حاضر برای مرغ‌های تخم‌گذار در چرخه دوم تولید انجام شد، تفاوت معنی داری نشان نداد. اخیراً شرکت Hendrix Genetics توصیه به گنجاندن الیاف نامحلول در رژیم غذایی مرغ‌های تخم‌گذار نموده است. این توصیه برای دست‌یابی به پوشش پر خوب و بهبود قابلیت زیست‌پذیری و سلامت روده بوده است. قابلیت زیست‌پذیری ارتباط مثبتی با مصرف الیاف دارد، زیرا باعث می‌شود پرندگان احساس سیری کرده که به نوبه خود منجر به از بین رفتن نیاز آن ها به نوک زدن و همدیگرخواری می‌شود. فیبر غذایی همچنین به جلوگیری از کبد چرب در مرغ‌های تخم‌گذارکمک می‌کند.

 

منابع

Bedford, M. R., Svihus, B., & Cowieson, A. J. (2024). Dietary fibre effects and the interplay with exogenous carbohydrases in poultry nutrition. Animal Nutrition, 16, 231-240.

Cowieson, A. J., Schliffka, W., Knap, I., Roos, F. F., Schoop, R., & Wilson, J. W. (2015). Meta-analysis of effect of a mono-component xylanase on the nutritional value of wheat supplemented with exogenous phytase for broiler chickens. Animal Production Science, 56, 2014-2022.

Kim, E., Morgan, N. K., Moss, A. F., Li, L., Ader, P., & Choct, M. (2022). The flow of non-starch polysaccharides along the gastrointestinal tract of broiler chickens fed either a wheat-or maize-based diet. Animal Nutrition, 9, 138-142.

Nemati, A., Khajali, F., Asadi-Khashouie, E., Moghaddam, A. K. Z., & Ahmadipour, B. (2025). Does the Type of Cereal Grain in the Diet Influence Egg Quantity and Quality Measures of Laying Hens Without the Use of Carbohydrases? Poultry Science Journal, 13, 253-260.

تنوع ترکیب شیر در دام‌های اهلی و پتانسیل استفاده از آن برای تولید فرآورده‌های پروبیوتیکی

 

مقدمه

شیر از نظر کمیت و ارزش، جزو پنج کالای کشاورزی برتر جهان است، به طوری که تولید جهانی شیر در سال 2022 میلادی به 930 میلیون تن رسید. شیر غذایی سرشار از مواد مغذی ضروری چون پروتئین، چربی، مواد معدنی و لاکتوز است. محصولات لبنی مانند شیر، ماست و پنیر بخش جدایی‌ناپذیری از رژیم‌های غذایی هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای حال توسعه هستند و به طور قابل توجهی به تغذیه و تامین سلامت جامعه کمک می‌کنند.

شیر خام از میکروبیوتای متنوعی شامل باکتری‌ها، قارچ‌ها، مخمرها و ویروس‌ها پشتیبانی می‌کند. این جامعه میکروبی شامل میکروارگانیسم‌های مفیدی مانند گونه‌های لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم است. همچنین، شیر حاوی سویه‌های بالقوه مضر، از جمله میکروارگانیسم‌های عامل فساد (سودوموناس، کلستریدیوم، باسیلوس و سایر میکروارگانیسم‌های اسپورزا یا مقاوم به گرما) و پاتوژن‌ها (لیستریا، سالمونلا، اشریشیا کلی، کامپیلوباکتر و قارچ‌های تولیدکننده مایکوتوکسین) است.

اگرچه تعریف جهانی برای غذاهای عملکردی وجود ندارد، اما این نوع غذاها عموماً به عنوان غذاها یا موادی شناخته می‌شوند که وقتی به طور منظم در مقادیر معمول و متعارف مصرف شوند، به حفظ سلامت کمک کرده و یا خطر بروز بیماری‌ها را کاهش می‌دهند. افزایش آگاهی مصرف‌کنندگان از فواید سلامتی منجر به افزایش تقاضا برای غذاهای عملکردی‌ غنی‌شده با پروبیوتیک‌ها و ترکیبات زیست‌فعال شده است. در پاسخ، صنایع غذایی تمرکز خود را بر توسعه چنین محصولاتی متمرکز نموده است. این رویکرد به رشد سریع بازار کمک کرده است، به طوری که انتظار می‌رود ارزش اقتصادی این بخش از صنایع غذایی تا سال ۲۰۳۳ میلادی به 386 میلیارد دلار آمریکا برسد، که در صدر آن محصولات لبنی با نرخ رشد سالیانه 45/5 درصد طی سال‌های ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۳ میلادی قرار می‌گیرد.

پروبیوتیک‌ها به عنوان “میکروارگانیسم‌های زنده‌ای” تعریف می‌شوند که در صورت تجویز به مقدار کافی، برای میزبان فواید سلامتی به همراه دارند. پروبیوتیک‌ها نقش حیاتی در بهبود سلامت روده و تقویت ایمنی متابولیکی بدن دارند. محصولات لبنی عملکردی مبتنی بر پروبیوتیک به دلیل فواید متنوع سلامتی، افزایش قابل توجهی در مصرف جهانی داشته‌اند. محصولات لبنی عملکردی، از جمله شیر، ماست و پنیر غنی‌شده با پروبیوتیک، می‌توانند حاوی اجزای زیست‌فعال مانند اسیدهای چرب امگا ۳، ویتامین‌ها، مواد معدنی و عصاره‌های گیاهی باشند. در گذشته اعتقاد بر این بود که شیر گاو به دست آمده از غدد پستانی سالم، عاری از میکروارگانیسم است و حضور هر نوع میکروارگانیسم در شیر صرفاً به آلودگی محیطی نسبت داده می‌شد. منتهای مراتب، یافته‌های جدید این نظریه را رد نموده است. در واقع، آنالیز نمونه‌های شیر با روش توالی‌یابی 16S rRNA مشخص نمود که برخی از باکتری‌های موجود در شیر گاو نه از محیط داخلی بدن (پستان) و نه از محیط بیرونی که دام در آن نگهداری می‌شود منشا گرفته‌اند، بلکه این باکتری‌ها جزو ترکیب شیر هستند. به تازگی، پتانسیل این گروه از باکتری‌ها به عنوان پروبیوتیک در محصولات لبنی مورد توجه قرار گرفته است.

پروبیوتیک‌ها اثرات خود را از طریق مکانیسم‌هایی مانند مهار رقابتی در برابر استقرار میکروب‌های مضر، تعدیل سیستم ایمنی و فعالیت‌های متابولیکی، از جمله تجزیه کلسترول و تولید ویتامین‌ها، اعمال می‌کنند. برای طبقه‌بندی به عنوان پروبیوتیک، میکروارگانیسم‌ها باید معیارهای خاص in vitro و in vivo را داشته باشند. این معیارها شامل غیر بیماری‌زا بودن، تولید ترکیبات ضد میکروبی، مقاومت در برابر اسید معده و صفرا و تحمل شرایط فرآوری صنعتی است. علاوه بر این، چسبندگی به بافت اپیتلیال روده ویژگی مطلوبی است، زیرا استقرار میکروب‌های مفید  و اثربخشی عملکردی آنها را افزایش دهد. اگرچه لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم همچنان پرکاربردترین جنس‌های پروبیوتیک هستند، مطالعات اخیر برای شناسایی سویه‌های جدید با مزایای خاص سویه رو به گسترش بوده است.

ترکیب شیمیایی شیر

بر اساس آمار فائو در سال 2019 میلادی، شیر گاو پرمصرف‌ترین شیر در بین سایر شیرها است و ۸۱٪ از کل تولید شیر در جهان را به خود اختصاص می‌دهد. شیر گاومیش با ۱۵ درصد، شیر بز با 2 درصد، شیر گوسفند با 1 درصد و شیر شتر با 4/0 درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. جدول‌های 1، 2، 3 و 4 ترکیب شیمیایی شیر دام‌های اهلی را نشان می‌دهند.

 

جدول1. ترکیب شیمیایی شیر انواع دام اهلی

جزء شیر گاو شیر گاومیش شیر گوسفند شیر بز
ماده خشک (%) 32/13 67/16 05/18 56/13
جامد غیرچربی (%) 13/9 09/10 24/11 95/8
پروتئین (%) 32/3 20/5 5/5 4/3
کازئین (g/100ml) 80/2 20/3 46/4 81/2
چربی (%) 17/4 80/8 82/6 61/4
کلسترول (mg/100g) 90 96/17 2/43 1/42
لاکتوز (%) 7/4 36/5 1/5 4/4
خاکستر (%) 8/0 9/0 58/0 85/0
انرژی (kJ/kg) 3730 4054 5932 3018
دانسیته (g/cm3) 031/1 037/1 039/1 032/1
pH 71/6 – 65/6 6/6 85/6 –51/6 8/6 – 5/6
اسیدیته (%) 13/0 12/0 14/0 12/0

 

 

 

 

 

جدول2. ترکیب اسیدآمینه‌ای شیر انواع دام اهلی (برحسب گرم در 100 گرم پروتئین شیر)

جزء شیر گاو شیر گاومیش شیر گوسفند شیر بز
ترئونین 5/4 71/5 4/4 7/5
سیستئین 6/0 59/0 9/0 6/0
والین 8/4 28/8 4/6 7/5
متیونین 8/1 99/1 7/2 5/3
ایزولوسین 2/4 71/5 2/4 1/7
لوسین 7/8 79/9 9/9 2/8
تیروزین 5/4 86/3 8/3 8/4
فنیل آلانین 8/4 71/4 3/4 0/6
اسید آسپارتیک 8/7 13/7 5/6 4/7
سرین 8/4 65/4 4/3 2/5
اسید گلوتامیک 2/23 4/21 5/14 3/19
پرولین 6/9 0/12 2/16 6/14
گلایسین 8/1 93/1 5/3 1/2
آلانین 0/3 03/3 4/2 6/3
هیستیدین 0/3 73/2 7/6 0/5
لیزین 1/8 84/9 8/7 2/8

 

 

 

 

 

 

 

جدول3. ترکیب اسیدهای چرب شیر انواع دام اهلی (بر حسب درصد)

جزء شیر گاو شیر گاومیش شیر گوسفند شیر بز
C4:0 2/4 18/4 57/2 03/2
C6:0 9/2 78/2 87/1 78/2
C8:0 9/2 98/2 87/1 92/2
C10:0 6/4 21/3 63/6 59/9
C12:0 6/2 92/3 99/3 52/4
C14:0 0/13 97/10 17/10 83/9
C16:0 8/28 17/30 1/25 61/24
C18:0 9/13 79/13 85/8 87/8
C18:1n-9 17/25
C18:2n-6 84/1
SFA 5/67 31/68 0/75 0/74
MUFA 3/30 32/28 0/39 0/36
PUFA 0/3 10/3 3/7 6/5
CLA 1/1 58/0 1/1 2/1

SFA: saturated fatty acids; MUFA: mono-unsaturated fatty acids; PUFA: poly-unsaturated fatty acids;
CLA: conjugated linoleic acid

 

 

جدول4. ترکیب مواد معدنی  و ویتامین‌های شیر انواع دام اهلی (بر حسب میلی‌گرم در 100 گرم)

جزء شیر گاو شیر گاومیش شیر گوسفند شیر بز
کلسیم 122 148 200 134
فسفر 119 107 158 121
پتاسیم 152 92 140 181
منیزیوم 12 14 21 16
سدیم 58 37 58 41
روی 53/0 46/0 58/0 56/0
آهن 08/0 16/0 122/0 007/0
مس 07/0 04/0 07/0 005/0
منگنز 02/0 07/0 006/0 003/0
ید 0021/0 004/0 014/0 002/0
سلنیوم 00096/0 006/0 003/0 001/0
ویتامین A 46 69 146 185
ویتامین E 21/0 19/0 03/0
ویتامین D 0/2 0/2 18/1 33/1
ویتامین C 09/0 5/2 16/4 29/1
تیامین  B1 05/0 05/0 08/0 068/0
ریبوفلاوین B2 17/0 11/0 37/0 21/0
نیاسین B3 09/0 17/0 416/0 27/0
اسید فولیک B9(میکروگرم) 91/4 15/6 96/6 82/0
اسید پانتوتنیک B5 37/0 15/0 408/0 31/0
پیریدوکسین B6 04/0 33/0 08/0 046/0
کوبالامین B12 45/0 40/0 712/0 665/0
بیوتین 0/2 13 93/0 5/1

 

 

 

ترکیب شیر دام‌های مختلف تحت تأثیر عواملی چون تفاوت‌های بین‌گونه‌ای، فیزیولوژی حیوان میزبان، شرایط محیطی، منطقه جغرافیایی، فصل و اثرات متقابل میکروبی قرار دارد. باکتری‌های اسید لاکتیک (LAB) به طور طبیعی در شیر وجود دارند، اما ترکیب آنها به عوامل زیادی مانند منشأ شیر، رژیم غذایی دام، فصل، ارتفاع محیط پرورش از سطح دریا، فرآوری و شیوه‌های بهداشت و مراقیت از دام بستگی دارد. گروه‌های میکروبی اصلی موجود در شیر خام شامل باکتری‌های اسید لاکتیک، کلیفرم‌ها، باکتری‌های عامل فساد و میکروارگانیسم‌های بالقوه مضر هستند. میکروارگانیسم‌های رایج موجود در شیر خام شامل گونه‌های لاکتوکوکوس، لاکتوباسیلوس، سودوموناس، میکروکوکوس، استافیلوکوکوس و مخمرهای مختلف هستند و این تنوع پتانسیل آنها را برای کاربرد به عنوان پروبیوتیک و توسعه محصولات جدید برجسته می‌کند. شاخه‌های (Phyla) میکروبی غالب موجود در شیر پروتئوباکتری‌ها (Proteobacteria) و فیرمیکوت‌ها (Firmicutes) می‌باشند، که تقریباً ۹۰٪ میکروارگانیسم‌های شیر را تشکیل می‌دهند. پروتئوباکتری‌ها شامل آسینتوباکتر، سودوموناس، اشریشیا، ویبریو، اروینیا و پانتوآ هستند و فیرمیکوت‌ها عمدتا از نوع استرپتوکوک، انتروکوک، استافیلوکوکوس و باسیلوس می‌باشند. نسبت بین پروتئوباکتری‌ها و فیرمیکوت‌ها تحت تاثیر نژاد، جیره غذایی، فصل، منطقه جغرافیایی، تعداد شکم زایش، مرحله شیردهی و شرایط فیزیولوژیکی دام تغییرات زیادی نشان می‌دهد. تنوع میکروبی شیر گاو تحت تاثیر تنوع میکروبی دستگاه گوارش نیز قرار می‌گیرد و این از جابه‌جایی (Translocation) باکتری‌ها از دستگاه گوارش به غدد پستانی و در نهایت شیر خبر می‌دهد. به نظر می‌رسد بخش عمده این جابه‌جایی در طول آبستنی و شیردهی دام صورت می‌گیرد. بنابراین، رابطه‌ای واضح بین جمعیت میکروبی شکمبه و شیر در گاوهای شیری وجود دارد.

 

شرایط انتخاب سویه میکروبی به عنوان پروبیوتیک

انتخاب سویه‌های پروبیوتیک جدید برای محصولات لبنی نیاز به ارزیابی دقیق برای اطمینان از اثربخشی، ایمنی، مزایای سلامتی و قابلیت زنده‌مانی میکروب‌ها در محصول نهایی دارد. معیارهای کلیدی انتخاب عبارتند از:

فواید از نظر سلامتی: سویه پروبیوتیک انتخاب شده باید توسط شواهد علمی قوی که مزایای سلامتی مانند بهبود سلامت گوارش، افزایش عملکرد سیستم ایمنی یا سایر اثرات درمانی را نشان می‌دهند، پشتیبانی شود.

قابلیت زنده‌مانی و پایداری: سویه میکروبی باید در کل فرآیند تولید، از جمله تخمیر، خشک کردن و ذخیره‌سازی، زنده بماند و در عین حال اثربخشی خود را در طول عمر مفید محصول حفظ کند. در فرآیند پاستوریزه کردن شیر، دمای بالا (72 درجه سلسیوس) به مدت 15 ثانیه اعمال می‌شود. سویه میکروبی باید توانایی تحمل این دمای بالا را داشته باشد، به طوری که بعد از اعمال چنین دمایی، حداقل 99 درصد میکروب‌ها زنده بمانند. همچنین، میکروب‌ها باید در برابر محیط اسیدی معده مقاومت کنند، تا از رسیدن مقدار کافی آنها به روده بتوان اطمینان حاصل کرد.

سازگاری با بافت محصولات لبنی: سویه باید مکمل کننده فرآورده لبنی باشد و بر طعم، بافت یا عطر تأثیر محصول تاثیر منفی نگذارد. در حالت ایده‌آل، سویه پروبیوتیک باید فرآیند تخمیر را نیز افزایش دهد و به طعم و بافت بهتر کمک کند.

ایمنی و تأییدیه از مراجع قانونی: سویه‌های انتخاب‌شده باید برای مصرف انسان ایمن، عاری از اثرات بیماری‌زا و دارای پشتیبانی بالینی مطابق با استانداردهای علمی باشند. با این حال، به دست آوردن اعتبار بالینی قوی برای یک سویه جدید همچنان یک چالش مهم است. هزینه‌های بالا، مدت زمان طولانی آزمایش و نیاز به حجم نمونه زیاد برای تأیید اثربخشی درمانی می‌تواند اخذ تأییدیه از مراجع قانونی را به تاخیر اندازد.

سویه‌های پروبیوتیک باید تحت ارزیابی دقیق قرار گیرند تا ایمنی، پایداری و عملکرد آنها تأیید شود. این ارزیابی‌ها تایید هویت سویه، مقاومت آنتی‌بیوتیکی، فعالیت متابولیکی و پتانسیل بیماری‌زایی سویه را شامل می‌شود. نهادهای بین‌المللی مانند Codex Alimentarius، سازمان ایمنی مواد غذایی اروپا (EFSA) قبل از طرح ادعاهای سلامتی محصول، نیاز به اعتبارسنجی علمی و مستندسازی لازم دارند.

اخیرا از مطالعات متابولوم Metabolomics به عنوان ابزاری برای تشخیص متابولیت هایی نظیر اسیدهای چرب کوتاه زنجیر، پپتیدها و ویتامین‌های تولید شده توسط پروبیوتیک‌ها در جریان تخمیر کمک گرفته می‌شود. اینها ترکیباتی هستند که اثرات مفید پروبیوتیک‌ها بر سلامت به آنها نسبت داده می‌شود.

تولید پروبیوتیک در محصولات تخمیری و غیرتخمیری شیر

پروبیوتیک‌ها را می‌توان هم در محصولات تخمیری و هم در محصولات غیرتخمیری شیر تولید نمود. فرآیند تولید دو روش در شکل 1 نشان داده شده است. در حال حاضر، بیشتر محصولات پروبیوتیکی از طریق محصولات تخمیری در بازار عرضه می‌شوند.  با این حال، روند استفاده از محصولات پروبیوتیکی غیرتخمیری شیر رو به افزایش گذاشته است. باید توجه داشت که از سویه‌های میکروبی متفاوتی می‌توان برای تولید محصولات تخمیری و غیرتخمیری استفاده نمود.

 

شکل 1. فرآیند تولید محصولات پروبیوتیکی تخمیری و غیرتخمیری شیر

 

شناسایی تنوع میکروبی در شیر دام‌های اهلی به انتخاب فرآیند تولید پروبیوتیک کمک می‌کند. در مطالعه‌ای، ترکیب میکروبی شیر گاوهای مختلف به لحاظ تولیدی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید اختلاف قابل ملاحظه‌ای از نظر تنوع میکروبی بین نمونه‌های شیر وجود داشت. در این مطالعه مشخص گردید که در شیر گاوهای با بازدهی تولید بالاتر، جمعیت بیشتری از باکتری‌های مرتبط با ورم پستان یافت شد.

 

منابع

Goncalves, D. A., González, A., Roupar, D., Teixeira, J. A., & Nobre, C. (2023). How prebiotics have been produced from agro-industrial waste: An overview of the enzymatic technologies applied and the models used to validate their health claims. Trends in Food Science & Technology135, 74-92.

Guo, W., Liu, S., Khan, M. Z., Wang, J., Chen, T., Alugongo, G. M., … & Cao, Z. (2024). Bovine milk microbiota: Key players, origins, and potential contributions to early-life gut development. Journal of Advanced Research59, 49-64.

Habiba, M. U., Augustin, M. A., Varela, C., Morris, H., Rahman, M. M., & Bozkurt, H. (2025). Probiotic Dairy Innovations: Exploring Buffalo Milk Potential for Food Product Development. Comprehensive Reviews in Food Science and Food Safety24(4), e70236.

Jang, H. J., Lee, N. K., & Paik, H. D. (2024). Overview of dairy-based products with probiotics: fermented or non-fermented milk drink. Food Science of Animal Resources44(2), 255.

Tarrah, A., Callegaro, S., Pakroo, S., Finocchiaro, R., Giacomini, A., Corich, V., & Cassandro, M. (2022). New insights into the raw milk microbiota diversity from animals with a different genetic predisposition for feed efficiency and resilience to mastitis. Scientific Reports12(1), 13498.

 

استرس گرمایی مهندس نیکزاد

مقدّمه

تنش گرمايي یکی ازمشکلات اصلی در گاوداری‌های مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری ایران می باشد. گاوهاي شيري، گوساله‌ها و تلیسه‌ها به تنش گرمايي بسيار حساس هستند(4). تنش گرمايي نه تنها موجب افت توليد، بلکه موجب افت كيفيت شير و کاهش باروری و توان ایمنی بدن شده و اثر منفي چشمگیری بر بازده اقتصادی تولید شیر مي‌گذارد. دو منبع حرارتی گاو را تحت تأثیر قرار می‌دهد که عبارتند از حرارت محیط و حرارت حاصل از سوخت و ساز مواد غذایی در بدن دام. زمانی که دمای هوا به‌طور ناگهانی و یا بیشتر از سطح تحمل بدن حیوان بالا می‌رود، شرایط هوموستازی بدن به‌هم خورده و موجب کاهش اشتها و تولید شیر و کاهش بازدهی تولید مثل خواهد شد و حتی می‌تواند مرگ را نیز به همراه داشته باشد. تنش‌های گرمایی در مناطق نزدیک به خط استوا ممکن است ماه های زیادی از سال وجود داشته باشند. کاهش مصرف خوراک و افزایش نیازهای نگهداری  به همراه کاهش توان ایمنی می تواند منجر به رشد ضعیف، حساسیت بیشتر به بیماری‌ها و در موارد شدید منجر به مرگ شود. در این مقاله به‌طور ویژه به بحث پیرامون تأثیرات تنش‌های حرارتی بر گوساله‌های شیری و تلیسه‌ها پرداخته شده است.

 

تنش گرمایی و عوارض آن

نور خورشید، دمای محیط، میزان رطوبت و گرمای متابولیکی حاصل از هضم خوراک از عوامل ایجاد تنش گرمایی در گوساله‌های شیر‌خوار و تلیسه‌ها محسوب می‌شوند. به‌عبارت  دیگر، زمانی که گرمای محیط و گرمای متابولیکی در گوساله‌های شیر خوار بیشتر از میزان گرمای از دست رفته باشد، گوساله دچار تنش گرمایی می‌شود. دمای  مطلوب برای گوساله‌های شیر خوار در سن یک ماهگی بین 13 تا 25 درجه سلسیوس می‌باشد. بخش عمده‌ای از زیان ناشی از تنش گرمایی (80 درصد) مرتبط با کاهش عملکرد است و 20 درصد آن مرتبط با تحت تاثیر قرار دادن شاخص های سلامتی و ایمنی است. علائم و مشکلات تنش گرمایی در گوساله های شیری که سبب تضعیف سیستم ایمنی آن‌ها می‌شود عبارتند از: افزایش تعریق، از دست دادن بزاق، افزایش مدت زمان ایستادن، افزایش مصرف آب، افزایش دمای بدن، کاهش عملکرد کبد، کاهش مصرف خوراک، تنش اکسیداتیو، بی‌قراری و کاهش توان ایمنی (شکل 1).


شکل 1- تنش گرمایی و عوارض آن بر عملکرد تلیسه‌ها و گوساله‌ها

 

در فصل گرما و وجود تنش گرمایی میزان مصرف آب افزایش و مصرف استارتر توسط گوساله‌های شیرخوار به‌طور معنی‌داری کاهش می‌یابد. تنش گرمایی منجر به افزایش تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن، ایجاد تنش اکسیداتیو و کاهش عملکرد سیستم ایمنی می‌شود (شکل 2). شکل 3 نشان می‌دهد که قرار گرفتن گوساله‌های شیرخوار در معرض تنش گرمایی منجر به افزایش سطح کورتیزول و کاهش غلظت تیروکسین پلاسمای خون آن‌ها می‌شود.


شکل 2- تاثیر تنش گرمایی بر افزایش تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن، ایجاد تنش اکسیداتیو و کاهش عملکرد سیستم ایمنی

 

در بسیاری از مطالعات، افزایش غلظت انسولین و کاهش غلظت هورمون تیروئید در گوساله‌های شیرخوار و تلیسه ها تحت تنش گرمایی گزارش شده است. کاهش عملکرد رشد نه تنها  به کاهش مصرف خوراک  بلکه با تغییرات هورمونی تحت تنش حرارتی مربوط می‌باشد. در دام بالغ، تنش گرمایی سبب کاهش تولید اسید‌های چرب فرار، کاهش عملکرد رشد، افزایش باکتری‌های تولید کننده بوتیرات و کاهش باکتری‌های تولید کننده استات می‌شود. تنش گرمایی سبب کاهش ماده خشک مصرفی، کاهش فعالیت نشخوار می‌شود. همچنین، تنش گرمایی از طریق افزایش ارسال خون به بافت‌های محیطی، سبب تجمع اسید در شکمبه شده که نتیجه آن اسیدوز می‌باشد. همچنین، تنش گرمایی با بالا بردن تعداد تنفس که سبب کاهش HC03 خون و کاهش ظرفیت بافری بزاق به دلیل هدر‌روی بزاق سبب اسیدوز می‌شود.

مطالعات نشان می‌دهد که تنش گرمایی در دوران جنینی نیز بر ایمنی سلولی گوساله تأثیرگذار است. گوساله‌های متولد شده از گاوهای آبستن مواجه با تنش گرمایی، نه تنها در روزهای ابتدایی پس از تولد ایمونوگلوبولین پایین‌تری در خون دارند؛ بلکه این روند می‌تواند طولانی‌تر بوده و مدت زیادی ادامه یابد. این یافته نشان می‌دهد علاوه بر قابلیت جذب پایین ایمونوگلوبولین آغوز، عملکرد ایمنی تطبیقی (adaptive immune system) گوساله نیز تحت تاثیر تنش گرمایی اواخر دوره جنینی قرار می‌گیرد. تنش حرارتی، همچنین، موجب ناباروری در دام می‌شود (شکل شماره3). شواهد نشان می‌دهد ضعف در عملکرد سیستم ایمنی این گوساله‌ها احتمالا نتیجه‌ای از اختلال در توسعه اندام‌های ایمنی در اواخر دوره جنینی است. در تایید این نظریه، در برخی از مطالعات نیز کاهش وزن تیموس و طحال در گوساله‌های متولد شده از مادران تحت تنش گرمایی گزارش شده است. خروجی عملکردی سیستم ایمنی تطبیقی در مغز استخوان و تیموس شکل می‌گیرد و بلوغ سلول‌های T در اندام‌های لنفاوی مرکزی مانند تیموس رخ می‌دهد. علاوه بر این، آنتی‌ژن‌های خارجی و پاتوژن‌ها به احتمال زیاد موجب برانگیختن پاسخ‌های ایمنی در طحال می‌شوند. بنابراین، کاهش وزن اندام‌هایی نظیر تیموس و طحال در گوساله‌هایی که از مادران تحت تنش گرمایی به دنیا آمده‌اند، احتمالاً به معنی تاخیر در توسعه عملکرد سیستم ایمنی گوساله و چالش‌های بیشتر پس از کاهش اثر ایمنی غیرفعال آغوز خواهد بود.

 


شکل3- تأثیر بالقوه‌ تنش گرمایی بر ایجاد ناباروری بر اثر نامناسب‌شدن محیط رحم و نیز ایجاد تعادل منفی انرژی

 

راهکارهای پیشگیری و کنترل تنش گرمایی

می‌توان با اصلاحات فیزیکی محیط پرورش و نگهداری، توسعه ژنتیکی و اقدامات تولید مثلی و همچنین با مدیریت تغذیه اثرات منفی تنش گرمایی را کنترل و یا کاهش‌داد و از این طریق سلامت وایمنی دام را در مقابل تنش گرمایی محفوظ داشت. برای کنترل و کاهش تنش حرارتی سه مورد را باید به‌طور ویژه رعایت نمود که عبارتند از : اصلاحات فیزیکی محیط پرورش و نگهداری، توسعه ژنتیکی و اقدامات تولید مثلی و مدیریت تغذیه.

مطالعات انجام شده نشان‌دهنده آن است که آمیخته گاوهای هلشتاین و نژادهای شیری بومی، تحمل بیشتری نسبت به شرایط تنش گرمایی دارند. از نظر راهکارهای فیزیکی، می‌توان با نصب یک سایه‌بان با طراحی مناسب 30 تا 50 درصد تابش نور خورشید را کاهش داد. به لحاظ مدیریت تغذیه نیز باید نکاتی را مورد توجه قرار داد که عبارتند از: جیره متوازن و غیر‌قابل تفکیک، استفاده از بافر‌ها در جیره که در جلوگیری از اسیدوز نقش مهمی دارند، مصرف پروتئین با قابلیت هضم بالا، متوازن نمودن فیبر جیره، توازن کاتیون آنیون جیره (DCAD) و همچنین تامین ویتامین‌ها به‌ویژه ویتامین A,E,C .

 

نتیجه­گیری کلی

در این مطالعه سعی شد تا ابعاد مختلف اثرات تنش گرمایی بر سلامت ایمنی گوساله‌های شیرخوار و تلیسه‌ها پرداخته شود. زمانی که گرمای محیط و گرمای متابولیکی در گوساله‌های شیر خوار بیشتر از میزان گرمای از دست رفته باشد، گوساله دچار تنش گرمایی می‌شود. دمای  مطلوب برای گوساله‌های شیر خوار در سن 1 ماهگیه بین 13 الی 25 درجه سلسیوس می‌باشد. خسارات ناشی از تنش گرمایی بیشتر در اثر کاهش عملکرد است و تا اندازه‌ای با شاخص های سلامتی و ایمنی در ارتباط است. همچنین تنش گرمایی در تلیسه‌ها سبب کاهش ماده خشک مصرفی، تعادل منفی انرژی، کاهش LH وGnRH، کاهش استرادیول، نامناسب شدن محیط رحم، بروز فحلی خاموش، اووسیت‌های کم کیفیت، مرگ رویانی و در نتیجه ناباروری می‌گردد. تنش گرمایی در گوساله‌ها نیز سبب افزایش میزان تعریق و بزاق، افزایش مصرف آب، افزایش دمای بدن، کاهش عملکرد کبد، تنش اکسیداتیو، بی‌قراری، کاهش ایمنی و افزایش حذف گوساله‌ها از گله می‌شود. می‌توان با اصلاحات فیزیکی محیط پرورش و نگهداری، توسعه ژنتیکی و اقدامات تولید مثلی و همچنین با مدیریت تغذیه اثرات منفی تنش حرارتی را کنترل کرده و یا آن‌را کاهش داد و به این ترتیب، سلامت وایمنی گوساله‎‌های شیری و تلیسه‌ها را تضمین نمود.

 

 

منابع

  1. Ahmed BM, Younas U, Asar TO, Monteiro AP, Hayen MJ, Tao S, Dahl GE. Maternal heat stress reduces body and organ growth in calves: Relationship to immune status. JDS communications. 2021 Sep 1;2(5):295-9.
  2. Broucek J, Kisac P, Uhrincat M. Effect of hot temperatures on the hematological parameters, health and performance of calves. International journal of biometeorology. 2009 Mar;53:201-8.
  3. Baccari Jr F, Johnson HD, Hahn GL. Environmental heat effects on growth, plasma T3, and postheat compensatory effects on Holstein calves. Proceedings of the Society for Experimental Biology and Medicine. 1983 Jul;173(3):312-8.
  4. Dado-Senn B, Laporta J, Dahl GE. Carry over effects of late-gestational heat stress on dairy cattle progeny. Theriogenology. 2020 Sep 15;154:17-23.
  5. Fischer-Tlustos AJ, Lopez A, Hare KS, Wood KM, Steele MA. Effects of colostrum management on transfer of passive immunity and the potential role of colostral bioactive components on neonatal calf development and metabolism. Canadian Journal of Animal Science. 2021 Feb 24;101(3):405-26.
  6. Herbut P, Hoffmann G, Angrecka S, Godyń D, Vieira FM, Adamczyk K, Kupczyński R. The effects of heat stress on the behaviour of dairy cows–a review. Annals of Animal Science. 2021 Apr 1;21(2):385-402.
  7. Tao S, Dahl GE, Laporta J, Bernard JK, Orellana Rivas RM, Marins TN. Physiology symposium: Effects of heat stress during late gestation on the dam and its calf. Journal of animal science. 2019 Apr 29;97(5):2245-57.

 

 

 

کاربردهای فعلی و چشم‌انداز آینده فناوری‌های بهبود ژنتیکی

مقدمه

بهبود ژنتیکی گونه‌های تولیدکننده غذا ابزاری قدرتمند برای دست‌یابی به پایداری در کشاورزی و دامپروری است. برنامه‌های انتخاب و پرورش سنتی، که با استفاده از روش‌های آماری مانند ارزش‌های تخمینی پرورش و اخیراً انتخاب ژنومی آغاز شدند، در کنار فناوری‌های تولیدمثلی مانند تلقیح مصنوعی، توانسته‌اند نرخ پیشرفت ژنتیکی را افزایش دهند. این روش‌ها امکان انتخاب دقیق‌تر و استفاده فشرده‌تر از والدین ژنتیکی برتر برای نسل بعدی را فراهم می‌کنند. هدف این مقاله، مرور کاربردهای فعلی فناوری‌های بهبود ژنتیکی و فرصت‌های استفاده از آن‌ها برای افزایش کارایی تولید شیر و گوشت در دام‌های بزرگ، به‌ویژه در کشورهای با درآمد پایین و متوسط است. همچنین، فرصت‌های آینده ویرایش ژنی با تمرکز بر چارچوب قانونی کاربردهای کنونی در دام و نگرش عمومی مورد بررسی قرار گرفته است. برای پذیرش این فناوری، ضروری است که قابلیت گسترش و ادغام آسان با برنامه‌های بهبود ژنتیکی گاوها را داشته باشد. در نهایت، هزینه فرصت ناشی از عدم انجام و تأخیر در به‌کارگیری فناوری‌های بهبود ژنتیکی در زمینه پرورش دام مورد بحث قرار می‌گیرد.

 

ژنتیک، کلید پایداری و بهره‌وری در پرورش دام

بهبود ژنتیکی یکی از قدرتمندترین ابزارها برای افزایش بهره‌وری در پرورش دام است. برخلاف بسیاری از روش‌ها که نیاز به تکرار و سرمایه‌گذاری مداوم دارند، تغییرات ژنتیکی دائمی و تجمعی هستند و اثر آن‌ها در نسل‌های بعدی نیز باقی می‌ماند. یکی از فناوری‌های ساده اما مؤثر در این مسیر، تلقیح مصنوعی (AI) است. این روش به پرورش‌دهندگان اجازه می‌دهد از نرهای ژنتیکی برتر استفاده کنند و به‌طور قابل توجهی کیفیت نسل بعدی را ارتقا دهند. این فناوری از دهه ۱۹۴۰ میلادی معرفی شد و تا به امروز در بسیاری از صنایع لبنی جهان به‌طور گسترده به کار گرفته می‌شود. در کشورهایی مانند هند، موفقیت تلقیح مصنوعی مشهود است. بین سال‌های ۱۹۵۱ تا ۲۰۱۹، تولید شیر هند بیش از ۱۱۰۰٪ افزایش یافت، در حالی که رشد جمعیت نشخوارکنندگان به‌ترتیب برای گاو ۲۴٪ و برای گاومیش ۱۵۳٪ بود. سهم گاوهای دو رگه در تولید شیر به‌طور چشمگیری افزایش یافت و استفاده از اسپرم‌های تعیین جنسیت شده جدید به افزایش نسبت تولد گوساله‌های ماده کمک کرده است. این فناوری نه تنها بهره‌وری را افزایش می‌دهد، بلکه می‌تواند ردپای کربنی تولید شیر را نیز کاهش دهد و انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش داده و به پایداری زیست‌محیطی کمک کند. در برزیل، بزرگ‌ترین گله گاو جهان، با تلقیح مصنوعی زمان‌بندی‌شده (TAI) تحول بزرگی ایجاد کرده است. این روش، امکان تلقیح دقیق بدون نیاز به تشخیص فحلی را فراهم می‌کند و هم درصد آبستنی و هم کیفیت ژنتیکی گوساله‌های گوشتی را افزایش می‌دهد. با وجود تفاوت‌های منطقه‌ای در تولید شیر و بهره‌وری، فناوری‌هایی مانند AI، TAI و اسپرم‌های تعیین جنسیت شده، فرصت‌های فراوانی برای افزایش بهره‌وری، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و ارتقای کیفیت محصولات لبنی و گوشتی فراهم می‌کنند. به عبارت ساده، ژنتیک و فناوری‌های مرتبط با آن، نه تنها ابزار افزایش تولید هستند، بلکه مسیر روشنی به سوی تولیدات دامی پایدار و کم‌اثر بر محیط زیست، باز می‌کنند (Foote, 2002).

 

انتخاب ژنومی و اسپرم تعیین جنسیت شده

اگرچه شیر و گوشت گاو اغلب به‌عنوان محصولات جداگانه دیده می‌شوند، اما واقعیت این است که ارتباط نزدیکی با هم دارند. در اتحادیه اروپا، حدود ۸۰٪ گوشت گاو از گاوداری‌های شیری تأمین می‌شود و در سطح جهان، این رقم نزدیک به ۴۵٪ است. جالب این‌که گوشت تولیدشده در گله‌های گاو گوشتی، حدود چهار برابر گازهای گلخانه‌ای بیشتری نسبت به گوشت حاصل از گاوهای شیری ایجاد می‌کند، زیرا بخش قابل ملاحظه‌ای از این گوشت از گاوهای پیر و غیرمولد به دست می‌آید. تحولات ژنتیکی و استفاده از انتخاب ژنومی طی یک دهه گذشته، امکان شناسایی گاوهای شیری برتر را فراهم کرده است. این روش امکان استفاده از جنین‌ها یا اسپرم نژادهای گوشتی برای تلقیح مصنوعی گاوهای شیرده با کیفیت ژنتیکی پایین را فراهم کرده است. نتیجه، تولید گوساله‌های دورگه «Beef on Dairy» است که برای تولید گوشت مناسب‌تر هستند و جایگزینveal  یعنی گوساله‌های اضافی نر و ماده شیری می‌شوند که پیش‌تر معمولاً برای مصرف گوشت یا حتی کشتار هدایت می‌شدند. این استراتژی باعث کاهش ضایعات گوساله‌های غیرمطلوب، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و افزایش درآمد کشاورزان درگیر در صنعت شیر شده است (Seidel and DeJarnette, 2022).

در آمریکا و بریتانیا، استفاده از اسپرم جنسیتی و اسپرم گوشتی در صنعت گاو شیری به سرعت در حال رشد است. گوشت تولیدشده از گاوهای شیری به طور متوسط ۴۱٪ انتشار کربن کمتری نسبت به گوشت تولیدشده در گله‌های گاو گوشتی دارد. این نه تنها نشان‌دهنده بهبود پایداری محیطی است، بلکه افزایش درآمد و پتانسیل بازار محصولات گوشت با ارزش افزوده را نیز فراهم می‌کند. چالش اصلی در کشورهای کم‌درآمد، هزینه و زیرساخت‌های لازم برای پیاده‌سازی این فناوری‌هاست. تجربه کشورهای توسعه‌یافته نشان می‌دهد که همکاری با نهادهای دولتی و آموزش‌های کاربردی کشاورزان، کلید موفقیت در پذیرش این نوآوری‌هاست. با استفاده هوشمندانه از AI، TAI، اسپرم تعیین جنسیت شده و انتخاب ژنومی، می‌توان تولید پروتئین حیوانی را به شیوه‌ای پایدارتر و اقتصادی‌تر در سراسر جهان بهبود بخشید (de Vries et al., 2015).

 

کاربردهای آینده فناوری‌های بهبود ژنتیکی در گاوها

یکی از فناوری‌هایی که تاکنون در برنامه‌های بهبود ژنتیکی گاوها کمتر استفاده شده است، تغییر ژنتیکی یا  مهندسی ژنتیک ([1](GE و به طور دقیق‌تر ویرایش ژن ( [2](GnEdاست. این فناوری‌ها جزو بیوتکنولوژی‌های مدرن محسوب می‌شوند و به محققان این امکان را می‌دهند که تغییرات ژنتیکی هدفمند را در ژنوم گاو ایجاد کنند تا صفات مفید و ارزشمند حاصل شود. با وجود نمونه‌های موفق گاوهای GE با صفاتی مانند مقاومت به بیماری، موانع جهانی در پذیرش GE در گیاهان، همراه با فرآیند پرهزینه و پیچیده گرفتن مجوزهای قانونی، باعث شده است که علاقه دانشگاه‌ها و سرمایه‌گذاران به تجاری‌سازی گاوهای GE کاهش یابد. اما فناوری ویرایش ژن این داستان را تغییر می‌دهد و فرصت‌های زیادی را پیش روی محققان قرار می‌دهد. این فناوری بسیار منعطف است و کاربردهای آن از انتقال صفات تک‌ژنی ارزشمند مانند بدون شاخ بودن، مقاومت به گرما و بیماری تا ایجاد نسل‌هایی با جنسیت مشخص (مثلاً تمام ماده) متنوع است. علاوه بر این، ویرایش ژن می‌تواند در طراحی برنامه‌های تولیدمثل نوین، مانند استفاده از نرهای جانشین و روش‌های تولید مثل درون سلولی به کار گرفته شود. نرهای جانشین به کاهش فاصله ژنتیکی بین گاوهای برتر و گله‌های تجاری کمک می‌کنند، زیرا نر جانشین، ژن‌های برتر را از یک گاو اهداکننده منتقل می‌کند. روش‌های درون سلولی باعث کاهش فاصله نسلی می‌شوند، زیرا امکان تولید گامت‌ها در محیط کشت سلولی وجود دارد و نیازی به رسیدن حیوانات به بلوغ جنسی نیست. این پیشرفت‌ها مسیرهای جدید و پیش‌بینی‌نشده‌ای برای تسریع بهبود ژنتیکی گاوها باز می‌کنند، به ویژه زمانی که اطلاعات ژنومی، فناوری‌های تولیدمثل پیشرفته و روش‌های دقیق پرورش با برنامه‌های سنتی ترکیب شوند (Van Eenennaam et al., 2021).

 

نحوه عملکرد ویرایش ژن

این روش از نوکلئازهای هدفمند برای ایجاد شکاف دو رشته‌ای در محل مورد نظر ژنوم استفاده می‌کند. از این طریق می‌توان ژن‌های خاص را حذف کرد (knock-out یا KO)، آلل‌های مشخص را اصلاح یا جایگزین کرد (Cisgenic)، یا حتی ژن‌های کامل و ژن‌های بیگانه را وارد ژنوم نمود (Transgenes). مزیت بزرگ GnEd این است که به جای تکیه بر انتخاب مصنوعی، تلاقی تصادفی یا GE با ادغام تصادفی ژن‌ها، می‌توان تغییرات دقیق و هدفمند ایجاد کرد. در پستانداران، ویرایش ژن معمولاً با استفاده از کلونینگ سلول‌های هسته‌ای سوماتیک (SCNT) انجام می‌شود. مزیت این روش این است که می‌توان پیش از انتقال به اووسیت، سلول‌ها را ژنوتایپ و بررسی کرد تا مطمئن شد تغییرات دقیق انجام شده‌اند و تغییرات ناخواسته (off-target) رخ نداده است. معایب احتمالی SCNT شامل مرگ جنین، مرگ پس از تولد و نقص‌های مادرزادی می‌باشد. درعوض SCNT، ویرایش می‌تواند روی زیگوت در حال رشد انجام شود، اما در این روش ژنوتیپ حیوان تا تولد مشخص نمی‌شود و احتمال موزاییک بودن (وجود ژنوتیپ‌های مختلف در یک حیوان) وجود دارد. تاکنون، GnEd در مقیاس محدود برای صفاتی مانند مقاومت به بیماری، بازده تولید، رفاه حیوان، تحمل گرما به کار رفته است (Van Eenennaam, 2017).

اکثر صفات پیچیده چندژنی هستند، یعنی تحت تاثیر چندین ژن قرار دارند و همه ژن‌های مؤثر شناسایی نشده‌اند. بنابراین، ویرایش بیشتر روی ژن‌های با اثر بزرگ متمرکز خواهد بود و انتخاب ژنومی سنتی برای ژن‌های با اثر کوچک ادامه می‌یابد. برای اینکه GnEd به عامل مهم تغییر ژنتیکی تبدیل شود، باید با برنامه‌های سنتی پرورش دام کاملاً یکپارچه شود. حیوانات ویرایش‌ژنومی‌شده باید قادر باشند نسل بعدی والدین باشند و به موقع در برنامه پرورش مشارکت کنند. چند نمونه موفق از بازار می توان به ماهی‌های ویرایش‌شده (red sea bream و tiger pufferfish) در ژاپن که به عنوان غیرتراریخته تأیید شدند وگاوهای اصلاح‌شده برای بهبود نرخ رشد و کارایی خوراک توسط یک شرکت ژاپنی به بازار عرضه شدند، اشاره نمود (Matsuo and Tachikawa, 2022).

 

 

چرا نوآوری‌های ژنتیکی حیاتی‌اند؟

بحث‌ درباره نوآوری‌های جدید در پرورش دام و کشاورزی چیز تازه‌ای نیست. وقتی تلقیح مصنوعی برای نخستین بار معرفی شد، موانع زیادی سر راهش بود. عموم مردم با تحقیقاتی که با موضوعات جنسی مرتبط بودند، مخالف بودند و بسیاری از دامدارن تأثیرگذار هم نگران بازار خود بودند و فکر می‌کردند این تکنیک، بازار گاوهای نر را نابود می‌کند. اما تحقیقات میدانی نشان داد که وقتی تلقیح مصنوعی به‌درستی استفاده شود، گاوهای سالم و برتری تولید می‌کند و بیماری‌ها را کنترل می‌کند؛ ترس‌ها با واقعیت جایگزین شد (Foote, 2002).

امروزه، مقاومت مشابهی در برابر مهندسی ژنتیک دیده می‌شود. حتی با وجود این‌که محصولات GE در کشاورزی با ایمنی کامل استفاده شده و ۱۲٪ از زمین‌های کشاورزی جهان زیر سطح کشت این محصولات است، هنوز عموم مردم درباره ایمنی آن‌ها تردید دارند. دانشمندان تلاش کرده‌اند این تصویر اشتباه را اصلاح کنند و داده‌ها نشان می‌دهد میلیاردها دام که تقریباً فقط از خوراک GMO تغذیه می‌شوند، هیچ اثر منفی نداشته‌اند. با این حال، مخالفان GE اغلب به جای بحث علمی، به حملات شخصی متوسل شده‌اند و دانشمندان را متهم می‌کنند که با شرکت‌های بیوتکنولوژی ارتباط دارند. متأسفانه، این حملات اغلب باعث می‌شوند که دانشمندان، مخصوصاً کسانی که مواضع کمتر محبوبی دارند، از ورود به بحث خودداری کنند. وقتی موضوع نوآوری‌های کشاورزی است، نادیده گرفتن توصیه‌های کارشناسان و تصمیم‌گیری بر اساس تصورات شخصی، پیامدهای فاجعه‌باری در تاریخ داشته است، از قحطی شوروی در سال ۱۹۳۲ میلادی گرفته تا بحران اقتصادی سریلانکا در سال ۲۰۲۲ میلادی (Wijerathna-Yapa et al., 2023).

یکی از دلایل مقاومت در برابر GE، پیچیدگی و هزینه بالای ورود محصولات جدید به بازار است؛ تنها شرکت‌های بزرگ می‌توانند این مسیر طولانی و گران‌قیمت را طی کنند. همچنین، برخی گروه‌ها از ترس مردم سود می‌برند و محصولات جایگزین گران‌تر ارایه می‌کنند، مثل برچسب‌های «غیر GMO». امروز بیش از ۳۰۰۰ برند غیر GMO در آمریکای شمالی وجود دارد که بیش از ۲۶ میلیارد دلار فروش سالانه دارند. با این حال، وقتی مصرف‌کنندگان بتوانند خودشان انتخاب کنند، محصول GE معمولاً موفق می‌شود. ماهی‌های GloFish و هموگلوبین گیاهی در برگر Impossible نمونه‌های این موفقیت هستند؛ این محصولات طرفداران زیادی پیدا کردند و فروش‌شان رکوردی تاریخی ثبت کرد (Ryan et al., 2024).

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که بهبود بهره‌وری و نوآوری ژنتیکی اثرات شگرفی بر محیط زیست دارد. اگر از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ پیشرفت بهره‌وری گاوهای شیری اتفاق نمی‌افتاد، انتشار گازهای گلخانه‌ای این بخش ۳۸٪ افزایش می‌یافت (FAO, 2018). در کالیفرنیا، سیستم‌های شیردهی طی ۵۰ سال گذشته انتشار گازهای گلخانه‌ای، مصرف آب و نیاز به زمین را به شکل چشمگیری کاهش داده‌اند و بهبود بهره‌وری نقش مهمی در پایداری محیط زیست داشته است. چالش امروز، ترس و شایعات است. هزینه فرصت بی‌عملی، از دست دادن پیشرفت‌هایی است که می‌تواند زندگی انسان‌ها و سلامت سیاره ما را بهبود بخشد. گذشته نشان داده است که وقتی علم و شواهد نادیده گرفته شوند، پیامدها فاجعه‌بار است. پذیرش نوآوری‌های ژنتیکی نه تنها منطقی است، بلکه ضروری است (Naranjo et al., 2020).

 

پذیرش عمومی و فرصت‌های بهبود ژنتیکی

آگاهی عمومی نسبت به اهداف توسعه پایدار در ژاپن یکی از دلایل مهم پذیرش ماهی‌های اصلاح‌شده ژنتیکی در زنجیره غذایی بوده است. این نشان می‌دهد که وقتی مزایای مستقیم این فناوری‌ها برای مصرف‌کنندگان روشن شود، مقبولیت آن‌ها نیز افزایش می‌یابد. نمونه واقعی این روند در آینده نزدیک با ورود اولین خوک GnEd به بازار شکل خواهد گرفت. شرکت Genus plc قصد دارد خوک‌های مقاوم به ویروس PRRS را در بازارهای بزرگی مثل برزیل، کانادا، چین و ایالات متحده عرضه کند، اما فعلاً برای اتحادیه اروپا برنامه‌ای ندارد؛ چرا که هزینه سالانه این بیماری در اروپا بیش از 63/1 میلیارد دلار برآورد شده است و ارزش خالص زیان ناشی از آن تا سال ۲۰۴۹ حدود 86/28 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود (Cigan and Knap, 2022). همچنین، بیش از ۷۵٪ مصرف‌کنندگان آمریکایی خواهان برچسب‌گذاری غذاهای GnEd هستند، هرچند قوانین فعلی تنها محصولات حاوی DNA بیگانه را شامل می‌شود و ردیابی دقیق محصولات GnEd که تغییرات ژنتیکی مشابه جهش‌های طبیعی دارند، دشوار است. با این حال، تولیدکنندگان می‌توانند با ادعاهای مرتبط با پایداری، مانند حیوانات مقاوم به بیماری، محصولات خود را تبلیغ کنند، هرچند ردیابی آن در زنجیره توزیع بدون برنامه‌ریزی جامع چالش‌برانگیز خواهد بود. تجربه مشابه با هورمون rBST گاوی نشان می‌دهد که حتی زمانی که ایمنی محصول اثبات شده بود، بازاریابی با تمرکز بر عدم استفاده از آن می‌تواند بر انتخاب مصرف‌کنندگان تأثیر بگذارد، اما اغلب پیامدهای زیست‌محیطی نادیده گرفته می‌شود. با این حال، امیدوارکننده است که بحث درباره GnEd ممکن است از چارچوب دوقطبی GE عبور کند و روی مزایای واقعی آن، مانند بهبود رفاه و سلامت حیوانات، تمرکز کند. تولید حیوانات مقاوم به بیماری، گاوهای بدون شاخ ژنتیکی و حیواناتی که با گرمایش محیط بهتر سازگار می‌شوند، نه تنها رفاه حیوانات را افزایش می‌دهند، بلکه نیاز کشاورزان و محیط‌زیست را نیز مرتفع می‌سازند و به نظر می‌رسد یک «پیروزی سه‌گانه» واقعی برای پایداری باشند (Capper et al., 2008).

 

جمع بندی

بهبود ژنتیکی دام‌ها، فرصتی بی‌نظیر برای افزایش بهره‌وری، کاهش اثرات زیست‌محیطی و ارتقای سلامت دام و رفاه انسان است. در کشورهای با ‌درآمد کم و متوسط، سرعت پیشرفت پایین‌تر است؛ دلایلی مانند نقش‌های چندگانه دام‌ها در معیشت خانوارهای روستایی و نبود زیرساخت‌های لازم مانع اجرای روش‌هایی مانند تلقیح مصنوعی و انتخاب ژنومی شده است. فناوری‌های نوظهور مانند ویرایش ژنتیکی هدفمند  می‌توانند تغییرات دقیق ژنتیکی را وارد برنامه‌های پرورش کنند و راهی برای مقابله با بیماری‌ها و چالش‌های محیطی فراهم آورند. با این حال، نگرش منفی عمومی و مقررات پیچیده ممکن است توسعه و پذیرش آن را به تأخیر بیندازد، همان‌طور که در تجربه مهندسی ژنتیک دیده شده است. تأخیر در بهره‌گیری از این فناوری‌ها، هزینه فرصت بالایی دارد؛ فرصت‌هایی که می‌توانند سلامت حیوانات، درآمد کشاورزان و پایداری محیط زیست را به‌طور همزمان بهبود دهند. پذیرش هوشمندانه و اطلاع‌رسانی علمی شفاف، راه رسیدن به این مزایا و آینده‌ای پایدار در دامپروری است.

 

منابع

 

Capper, J. L., Castañeda-Gutiérrez, E., Cady, R. A., & Bauman, D. E. (2008). The environmental impact of recombinant bovine somatotropin (rbST) use in dairy production. Proceedings of the National Academy of Sciences105(28), 9668-9673.

 

De Vries, M. D., Van Middelaar, C. E., & De Boer, I. J. M. (2015). Comparing environmental impacts of beef production systems: A review of life cycle assessments. Livestock Science178, 279-288.

 

Foote, R. H. (2010). The history of artificial insemination: Selected notes and notables. J. Anim. Sci80, 1-10.

 

Mark Cigan, A., & Knap, P. W. (2022). Technical considerations towards commercialization of porcine respiratory and reproductive syndrome (PRRS) virus resistant pigs. CABI Agriculture and Bioscience3(1), 34.

 

Matsuo, M., & Tachikawa, M. (2022). Implications and lessons from the introduction of genome-edited food products in Japan. Frontiers in genome editing4, 899154.

 

Naranjo, A., Johnson, A., Rossow, H., & Kebreab, E. (2020). Greenhouse gas, water, and land footprint per unit of production of the California dairy industry over 50 years. Journal of dairy science103(4), 3760-3773.

 

Ryan, C. D., Henggeler, E., Gilbert, S., Schaul, A. J., & Swarthout, J. T. (2024). Exploring the GMO narrative through labeling: strategies, products, and politics. GM Crops & Food15(1), 51-66.

 

Seidel Jr, G. E., & DeJarnette, J. M. (2022). Applications and world-wide use of sexed semen in cattle. Animal Reproduction Science246, 106841.

 

Van Eenennaam, A. L. (2017). Genetic modification of food animals. Current Opinion in Biotechnology44, 27-34.

 

Van Eenennaam, A. L., De Figueiredo Silva, F., Trott, J. F., & Zilberman, D. (2021). Genetic engineering of livestock: the opportunity cost of regulatory delay. Annual Review of Animal Biosciences9(1), 453-478.

 

Van Eenennaam, A. L. (2025). Current and future uses of genetic improvement technologies in livestock breeding programs. Animal Frontiers15(1), 80-90.

 

Wijerathna‐Yapa, A., Henry, R. J., Dunn, M., & Beveridge, C. A. (2023). Science and opinion in decision making: A case study of the food security collapse in Sri Lanka. Modern Agriculture1(2), 142-151.

 

Wijerathna‐Yapa, A., Henry, R. J., Dunn, M., & Beveridge, C. A. (2023). Science and opinion in decision making: A case study of the food security collapse in Sri Lanka. Modern Agriculture1(2), 142-151.

[1] Genetic Engineering

[2] Gene Editing

استفاده از گندم به جای ذرت

مقدمه

خشکسالی سال­های اخیر در کشور به موازات مشکلاتی چون نوسان­های شدید نرخ ارزهای خارجی و محدودیت­های مالی مرتبط با انتقال پول، تامین نهاده­های طیور از خارج از کشور را با مشکل روبه رو ساخته است. ذرت که مهمترین نهاده تامین کننده انرژی خوراک طیور است، به طور عمده یک محصول وارداتی است. میزان نیاز به ذرت 8 تا 9 میلیون تن در سال می­باشد که در کشور تنها 5/1 تا 2 میلیون تن تولید می­شود. نکته  قابل توجه دیگر که باید به آن اشاره کرد، تاخیر در ترخیص این نهاده از بنادر جنوبی کشور است که شانس آلودگی با انواع مایکوتوکسین­ها را افزایش می­دهد. لازم به ذکر این‌که ذرت در مقایسه با گندم، حساسیت بیشتری به آلودگی­های مایکوتوکسینی دارد. از مزایای دیگر گندم نیاز آبی کمتر نسبت به ذرت و امکان بیشتر تولید آنها در شرایط کشت دیم در داخل کشور است. از سوی دیگر، اگرچه گندم سازگاری بیشتری برای کشت در داخل کشور دارد و نیز محتوای پروتیینی بالاتری نسبت به ذرت دارد، ولی به دلیل وجود پلی­ساکارید­های غیر نشاسته­ای، جایگزینی کامل آن به جای ذرت در خوراک مرغ­های تخم‌گذار دغدغه اصلی تولیدکنندگان تخم‌مرغ است. در مقاله حاضر، تحقیقی مربوط به جایگزینی گندم به جای ذرت در خوراک مرغ‌های تخم‌گذار ارایه شده است.

 

مواد و روش­ها

این آزمایش به منظور بررسی تاثیر نوع دانه غله بر عملکرد تولیدی و کیفیت تخم‌مرغ انجام گرفت. در این آزمایش، از 48 قطعه مرغ تخم‌گذار Hy-line W80 که به تازگی چرخه دوم تخم‌گذاری را بعد از تولک‌بری آغاز نمودند، استفاده شد. این آزمایش به مدت 9 هفته انجام گرفت و تا پس از رسیدن به اوج تولید تخم مرغ ادامه یافت. آزمایش در سیستم قفس انجام شد. تیمارهای آزمایشی مورد استفاده عبارت بود از: گروه شاهد (جیره بر پایه ذرت) و تیمار گندم (جیره بر پایه گندم). منبع پروتئینی مورد استفاده در ه دو گروه کنجاله سویا بود. سطوح انرژی، پروتئین، ویتامین‌ها، مواد معدنی، اسیدهای‌آمینه ضروری (لیزین، متیونین+سیستئین و ترئونین) و تعادل آنیون-کاتیون بین جیره‌ها کاملا مشابه در نظر گرفته شد.

معیارهای عملکردی شامل درصد تولید، تولید توده‌ای تخم‌مرغ، ضریب تبدیل خوراک، و وزن تخم مرغ ثبت گردید. جهت بررسی صفات کیفی (ضخامت پوسته، وزن زرده، سفیده، وزن مخصوص تخم مرغ، شاخص رنگ زرده، شاخص شکل تخم مرغ، ارتفاع زرده و سفیده، ابعاد زرده و واحد هاو) در پایان آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. سنجش مقاومت پوسته تخم مرغ توسط دستگاهی با دقت 2/0 کیلوگرم بر سانتی‌متر مربع و ارتفاع سفیده با دستگاهی دارای دقت 01/0 میلی‌متر اندازه‌گیری گردید. شاخص رنگ زرده توسط فن یا شانه رنگ شرکت DSM مورد ارزیابی قرار گرفت.

تجزیه آماری نتایج حاصل از این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی انجام گرفت.

 

نتایج

عملکرد تیمارهای دریافت کننده ذرت و گندم طی 9 هفته آزمایش در جدول 1 درج شده است. در هفته های اول و دوم شروع چرخه دوم تولید، درصد تولید تخم در گروه دریافت کننده ذرت بیشتر از گندم بود، به طوری که این اختلاف در هفته دوم معنی دار بود. منتها در ادامه، نرخ تولید تخم مرغ در گروه دریافت کننده گندم مشابه گروه دریافت کننده ذرت بود و در کل دوره آزمایش هم اختلاف محسوسی بین ذرت و گندم مشهود نبود (جدول 1).

از نظر تولید تودهای تخم مرغ، وزن تخم مرغ و ضریب تبدیل خوراک اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایش مشاهده نگردید.

 

 

 

جدول 1: تاثیر نوع دانه غله بر عملکرد مرغ‌های تخم‌گذار در طول دوره آزمایش

میانگین کل هفته نهم هفته هشتم هفته هفتم هفته ششم هفته پنجم هفته چهارم هفته سوم هفته دوم هفته اول تیمار آزمایشی
تولید تخم مرغ (%)  
70.4 88.9 87.7 86.7 85.9 88.1 74.7 61.9 53.2 a 8.7 ذرت
69.6 87.0 88.5 89.7 86.4 86.7 75.3 61.3 46.1 b 6.3 گندم
1.79 1.85 1.96 1.87 2.01 2.18 2.96 3.65 1.78 1.38 خطای استاندارد
وزن تخم مرغ (گرم)  
62.5 65.0 65.0 64.7 63.3 64.7 65.7 63.0 58.0 53.3 ذرت
62.1 66.0 64.3 63.6 65.2 63.0 63.3 61.3 59.5 53.1 گندم
1.93 2.77 2.88 1.67 1.21 1.89 1.22 1.41 2.79 1.85 خطای استاندارد
توده تخم مرغ (گرم/ پرنده/ روز)  
44.5 57.3 57.3 57.0 54.3 57.0 49.0 38.7 30.6 4.7 ذرت
43.8 58.3 57.0 56.0 56.3 55.5 47.3 38.0 27.3 3.6 گندم
1.42 1.29 1.32 1.41 1.39 0.56 1.74 2.71 1.76 0.67 خطای استاندارد
ضریب تبدیل خوراک  
2.19 1.81 1.81 1.85 1.91 1.81 2.19 2.71 3.35 ذرت
2.21 1.77 1.81 1.81 1.81 1.88 2.11 2.74 3.72 گندم
0.075 0.038 0.051 0.049 0.076 0.085 0.091 0.204 0.212 خطای استاندارد

 

 

تاثیر نوع دانه غله بر خصوصیات کیفی تخم مرغ در جدول 2 ارایه شده است. ملاحظه می شود که به جز شاخص رنگ زرده تخم مرغ، سایر معیارهای کیفی اختلاف معنی داری بین تیمارهای ذرت و گندم نداشت. زردی رنگ زرده تخم مرغ به طور معنی داری با تغذیه گندم در مقایسه با ذرت کاهش یافت.

 

 

 

 

 

جدول2: تأثیر نوع دانه غله بر کیفیت پوسته تخم‌مرغ و محتویات تخم‌مرغ مرغ‌های تخم‌گذار

P-value خطای استاندارد گندم ذرت    
0.908 2.81 58.6 58.5 طول تخم مرغ (میلی متر)  
0.080 1.03 45.6 45.4 عرض تخم مرغ (میلی متر)
0.322 5.86 77.8 77.6 شاخص شکل تخم مرغ
0.208 0.003 0.36 0.33 ضخامت پوسته (میلی متر)
0.119 0.043 3.4 3.0 مقاومت پوسته (کیلوگرم / سانتی متر مربع)
0.241 1.027 7.94 7.97 ارتفاع سفیده (میلی متر)
0.458 4.14 87.0 87.0 واحد هاو
0.001 0.44 1.6b 6.6a شاخص رنگ زرده
0.364 5.23 29.5 28.4 درصد زرده
0.106 7.2 57.3 59.4 درصد سفیده
0.121 1.26 13.2 12.4 درصد پوسته تخم مرغ
0.101 2.67 43 40 قطر زرده (میلی متر)
0.283 0.001 1.10 1.08 دانسیته تخم مرغ (گرم / مترمکعب)

 

 

 

بحث

غلات در حدود 60 تا 70 درصد از جیره غذایی مرغ‌های تخم‌گذار، حدود 70 درصد از انرژی قابل متابولیسم و 30 تا 40 درصد از پروتئین دریافتی روزانه را به خود اختصاص می دهند. بنابراین، نوع غلات در جیره غذایی مرغ‌های تخم‌گذار می تواند تأثیر زیادی بر معیارهای عملکردی و اقتصادی داشته باشد. نتایج این آزمایش نشان می‌دهد که مرغ‌های تخم‌گذار می‌توانند عملکرد تولیدی خود را در جیره‌های مبتنی بر گندم حفظ کنند. بر اساس گزارش بدفورد و همکاران در سال 2024 میلادی، غلظت کربوهیدرات های غیر نشاسته ای (NSP) در ارقام گندم امروزی طی دهه‌های گذشته با بهره‌گیری از استراتژی‌های به‌گزینی کاهش چشمگیری یافته است. با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش و سایر پژوهش‌های مشابه می توان نتیجه گرفت که بلوغ و تکامل بیشتر در دستگاه گوارش مرغ تخم‌گذار بالغ توانسته ظرفیت هضم بالایی از مواد مغذی جیره حاوی گندم را جهت دستیابی به تولید تخم مرغ مشابه گروه ذرت فراهم کند. گزارش شده که گنجاندن غلات جایگزین در رژیم غذایی مرغ‌های تخم‌گذار، وزن روده کوچک که عمدتاً در هضم و جذب مواد مغذی نقش دارد را تحت تأثیر قرار نداد. در این آزمایش، هرچند میزان مصرف خوراک در مرغ‌های گروه گندم کمتر از گروه ذرت بود که احتمالاً به دلیل خوش‌خوراکی پایین‌تر گندم‌ در مقایسه با ذرت بود، قابلیت هضم مواد مغذی تحت تأثیر تیمار غذایی قرار نگرفت. به بیان دیگر، قابلیت هضم خوراک تفاوت معنی اری بین ذرت و گندم نداشته است.

کوینسون و همکاران در سال 2015 میلادی گزارش نمودند که مجموع غلظت آرابینوز و زایلوز در ارقام گندم دهه 1990 و 2010 به ترتیب 81 و 59 گرم در کیلوگرم بوده است. این نشان میدهد که غلظت کربوهیدرات های غیر نشاسته ای با به‌گزینی ارقام گندم به طور چشمگیری کاهش یافته است. به همین دلیل است که پاسخ مرغ‌ها به رژیم غذایی مبتنی بر گندم با گروه ذرت قابل مقایسه می‌باشد. کیم و همکاران در سال 2022 میلادی گزارش نمودند که مرغ‌هایی که رژیم غذایی مبتنی بر گندم دریافت کردند،  بهبود وابسته به سن در استفاده از کربوهیدرات های غیر نشاسته ای محلول را نشان دادند. همانطور که عملکرد تولید تخم مرغ بین رژیم غذایی ذرت و گندم که در آزمایش حاضر برای مرغ‌های تخم‌گذار در چرخه دوم تولید انجام شد، تفاوت معنی داری نشان نداد. اخیراً شرکت Hendrix Genetics توصیه به گنجاندن الیاف نامحلول در رژیم غذایی مرغ‌های تخم‌گذار نموده است. این توصیه برای دست‌یابی به پوشش پر خوب و بهبود قابلیت زیست‌پذیری و سلامت روده بوده است. قابلیت زیست‌پذیری ارتباط مثبتی با مصرف الیاف دارد، زیرا باعث می‌شود پرندگان احساس سیری کرده که به نوبه خود منجر به از بین رفتن نیاز آن ها به نوک زدن و همدیگرخواری می‌شود. فیبر غذایی همچنین به جلوگیری از کبد چرب در مرغ‌های تخم‌گذارکمک می‌کند.

 

منابع

Bedford, M. R., Svihus, B., & Cowieson, A. J. (2024). Dietary fibre effects and the interplay with exogenous carbohydrases in poultry nutrition. Animal Nutrition, 16, 231-240.

Cowieson, A. J., Schliffka, W., Knap, I., Roos, F. F., Schoop, R., & Wilson, J. W. (2015). Meta-analysis of effect of a mono-component xylanase on the nutritional value of wheat supplemented with exogenous phytase for broiler chickens. Animal Production Science, 56, 2014-2022.

Kim, E., Morgan, N. K., Moss, A. F., Li, L., Ader, P., & Choct, M. (2022). The flow of non-starch polysaccharides along the gastrointestinal tract of broiler chickens fed either a wheat-or maize-based diet. Animal Nutrition, 9, 138-142.

Nemati, A., Khajali, F., Asadi-Khashouie, E., Moghaddam, A. K. Z., & Ahmadipour, B. (2025). Does the Type of Cereal Grain in the Diet Influence Egg Quantity and Quality Measures of Laying Hens Without the Use of Carbohydrases? Poultry Science Journal, 13, 253-260.

اهمیت میکس و بررسی یکنواختی خوراک

 

مقدمه

پیش فرض متخصصین تغذیه پس از تنظیم فرمول جیره های غذایی بر این است که تمامی حیوانات (پرنده ها) در داخل سالن پرورش به یک میزان برابر از مواد مغذی داخل خوراک استفاده خواهند نمود. قطع به یقین عدم دقت در مراحل مختلف ساخت خوراک از جمله اختلاط یا میکس می تواند تاثیرات منفی قابل توجهی بر عملکرد و سلامت پرندگان داشته باشد. اختلاط بهتر مواد خوراکی باعث شده تا پرندگان مواد مغذی مورد نیاز را به یک اندازه دریافت نموده و این امر موجب یکنواختی وزن پرندگان در گله می شود. این امر به ویژه در دوره های اول پرورش و برای پرندگان با سن پایین تر از اهمیت بسزایی برخوردار است. یکنواختی میکس را می توان با اندازه گیری ضریب تغییرات مربوط به میکس یک جزء مثلا کلر موجود در نمک خوراک و یا استفاده از یک ماده ردیاب ارزیابی نمود.

فاکتور های موثر بر توزیع مواد مغذی در داخل خوراک

این فاکتورها شامل موارد زیر می باشند:

1- نحوه نگهداری و ذخیره مواد مغذی

2- دقت در توزین و افزودن مواد اولیه

3- ترتیب افزودن مواد اولیه

4- ویژگی های مواد اولیه

5- نوع میکسر و زمان اختلاط

با توجه به اینکه میکسر قلب تپنده یک کارخانه تولید خوراک می باشد در این مقاله به بررسی روش های ارزیابی و بهبود کیفیت میکس در خوراک خواهیم پرداخت.

یکی از موارد کلیدی در دستیابی به یک ترکیب خوراک یکنواخت ترتیب و نحوه افزودن مواد اولیه به میکسر   می باشد. در این خصوص پیشنهاد می شود ابتدا مواد اصلی و پرمصرف (مواد خوراکی با مصرف بیش از 20% خوراک)، سپس مواد خوراکی فرعی (مواد خوراکی با مصرف 10 تا 20% خوراک)، بعد از آن مواد میکرو (مواد خوراکی با مصرف کمتر از 10% خوراک) و در آخر مایعات پس از انجام میکس خشک  بایستی به صورت اسپری (با زاویه و سرعت پاشش مناسب) به میکسر اضافه شوند.

رعایت حداقل و حداکثر حجم میکسر جهت میکس مناسب خوراک طبق توصیه های شرکت تولید کننده آن بایستی همیشه رعایت گردد ولی به طور کلی نبایستی کمتر از حداقل 50 % حجم میکسر پر شود و در زمان فعالیت میکسر انتهای پدال ها و ریبون ها ها قابل مشاهده باشد. در صورت عدم رعایت حداقل و حداکثر حجم خوراک در میکسر رفتارهای میکس به درستی شکل نگرفته و با قرار گرفتن ذرات مواد خوراکی در نقاط مرده میکس (نقاط بدون حرکت یا جریان ذرات خوراک) به درستی با سایر اجزاء خوراک مخلوط نخواهند شد (شکل 1).

 

شکل 1: حداکثر مقدار پر شدگی در میکسر عمودی و افقی و نواحی فعال میکس

 

نکته مهم در ارزیابی عملکرد هر میکسر مدت زمان اختلاط و سطح داخلی میکسر (قطعات مخلوط کننده) است. به طور کلی با افزایش سطح تماس خوراک مدت زمان مخلوط کردن کاهش می یابد. بنابراین نوع میکسر مورد استفاده می تواند تاصیر بسزایی بر زمان میکس خوراک داشته باشد (جدول 1).

 

جدول 1: زمان میکس معمول بر اساس نوع میکس

زمان میکس- دقیقه
نوع میکسر میکس خشک میکس مرطوب کل زمان میکس
پارویی (پدالی) 3 3 6
دو محوره – پارو دوتایی 0.5 1 1.5
ریبون (مارپیچ) 2 3 5
مارپیچ دوتایی 1-2 2-3 3-5
دومحوره- مارپیچ دوتایی 0.75-1 2 2.75-3

 

پدال ها، ریبون ها، شافت و بدنه داخلی میکسر بایستی به طور مستمر مورد بررسی قرار گرفته تا از چسبندگی مواد بر روی آن ها جلوگیری (یا به حداقل رسیده) و از فرایند اختلاط بچ یا تغییر در نرخ بازیابی و یکنواختی میکس مواد خوراکی جلوگیری گردد. با توجه به فرسایش قطعات داخلی توصیه می شود پس از نصب میکسر، حدقل هر سال (بهتر است 6 ماه یکبار انجام شود) نسبت به ارزیابی یکنواختی میکس خوراک تولیدی توسط روش های معتبر و استاندارد اقدام گردد.

یکنواختی خوراک

جهت بررسی میزان موفقیت در یکنواختی خوراک تولیدی بایستی ضریب تغییرات یا CV  (Coefficient of Variation) مورد ارزیابی و محاسبه قرار گیرد. آزمایش یکنواختی خوراک اغلب با استفاده از یک ماده ردیاب مانند نمک، اسید های آمینه، مواد معدنی میکرو، براده های آهن و … انجام می شود. معمولا حدود 10 نمونه بایستی از خوراک گرفته شده و ماده ردیاب مورد نظر مورد تجزیه و تحلیل یکنواختی (انحراف معیار / میانگین * 100) میکس قرار گیرد.

نکته قابل توجه اینکه نوع ماده ردیاب با توجه به مقدار مصرف و دقت می تواند مشخص کننده سطح ارزیابی انواع مواد در خوراک نهایی باشد به طور مثال استفاده از نمک جهت سنجش یکنواختی میکس نمی تواند ارزیابی موثری از دقت میکس اسیدهای آمینه یا داروی ضد کوکسیدیوز در اختیار ما قرار دهد. نشانگر یا ردیاب بایستی از یک منبع انتخاب شده، دارای تعدا ذرات کافی جهت بررسی بوده، سمی نباشد و قابلیت مصرف در خوراک حیوان را داشته و بتوان آن را به طور دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. هر چقدر یکنواختی میکس بالاتر یا عدد  CV میکس کمتر باشد میتوان اطمینان خاطر داشت خوراک تولیدی کیفیت بالاتری داشته و پرنده ها در داخل سالن به میزان برابری از انواع مواد خوراکی بهره مند خواهند شد. جدول 2 می تواند یک راهنمای کلی در خصوص میزان یکنواختی میکس در خوراک باشد.

 

 

جدول 2: تفسیر و اقدامات اصلاحی در خصوص آزمایش میکسر

مقدار CV وضعیت اقدام اصلاحی
کمتر از 10 درصد عالی نیاز به کاری نیست
بین 10 تا 15 درصد خوب افزایش زمان اختلاط از 25 تا 30 درصد
بین 15 تا 20 درصد متوسط افزایش زمان اختلاط تا 50 درصد، خوردگی و فرسودگی قطعات میکسر چک شود
بیش از 20 درصد ضعیف ترکیبی از دو مورد قبلی و چک کردن دستگاه توسط تکنیسن های شرکت سازنده

 

 

یکی از مواد رایج جهت بررسی یکنواختی میکس در کاخانجات تولید خوراک، نمک با استفاده از تست تیترکلراید می باشد. البته بایستی دقت نمود  که نمک مورد استفاده در این روش بایستی اندازه ذرات کمتر از 400 میکرون داشته باشد. نکته دیگر اینکه جهت بررسی تست یکنواختی میکس در میکسر بایستی نمونه برداری در نزدیکترین محل به دریچه تخلیه و در زمان های مساوی انجام شود و در صورت بررسی یکنواختی میکس در کارخانجات تولید خوراک پلت بهتر است نمونه برداری در قسمت ورودی فیدر کاندیشینر انجام پذیرد (البته بایستی دقت نمود که خوراک بچ قبلی در خط تولید باقی نمانده باشد). در حقیقت محل نمونه برداری بستگی مستقیم به هدف بررسی و آزمایش دارد.

استفاده از میکروتریسرها (Micro-tracer) یکی از روش های بسیار معتبر و کاربردی جهت تعیین یکنواختی میکس در خوراک می باشد. هزینه استفاده از روش میکروتریسر در مقایسه با هزینه های استفاده از جیره های غیریکنواخت بر عملکرد حیوان بسیار ناچیز می باشد. عملکرد ناکارآمد یک میکسر مستلزم افزایش زمان میکس یا استفاده از بچ هایی با سایز کوچکتر می باشد که در کنار هزینه های عملکردی بر پرورش می تواند منجر به صرف انرژی بیشتر و کاهش ظرفیت تولید کارخانه شود. از جمله مزیت های استفاده از روش میکروتریسر نسبت به سایر روش‌ها مانند ارزیابی اسیدهای آمینه و مواد معدنی، می توان به سادگی روش و قابلیت اندازه گیری در محل کارخانه و توسط پرسنل عادی، سرعت اندازه گیری بالاتر و صرف هزینه کمتر، غلظت مورد نیاز پایین تر (005/0 درصد و یا 50 ppm در مقابل 2 درصد نمک و یا 20.000 ppm) و اضافه شدن به عنوان یک جزء مجزا بدون احتمال خطا توسط سطوح زمینه ای اسید آمینه و نمک در خوراک اشاره نمود.

اندازه گیری یکنواختی میکس به روش میکرو تریسر شامل 4 مرحه می باشد:

1- افزودن میکروتریسر به خوراک

2- نمونه برداری از خوراک پس از مخلوط شدن

3- تجزیه و تحلیل نمونه ها برای جداسازی میکروتریسر

4- تفسیر داده ها

بهتر است قبل از اضافه شدن به میکسر، میکروتریسر به نسبت 1 به 9 با رقیق کننده هایی مانند پودر سنگ آهک ، کربنات کلسیم و … مخلوط شود تا عملکرد آن در خصوص مواد میکرو مانند اسید های آمینه، ویتامین ها و … که به صورت پیش مخلوط به خوراک اضافه می شوند شبیه سازی شود. میکروتریسیر بایستی در زمان اضافه شدن مواد میکرو به میکسر اضافه شود و جهت ارزیابی میزان اختلاط در زمان های مختلف می توان از اضافه نمودن متوالی دو یا سه میکروتریسر با رنگ های متفاوت استفاده نمود. پس از پایان زمان اختلاط با توجه به هدف بررسی و محل نمونه برداری مشخص شده، با رعایت کامل شرایط ایمنی تعدا 10 نمونه با فواصل زمانی یکسان به حجم حدود 200 گرم بایستی برداشته شود. البته دقت نمایید که ارزیابی ها در حدود 75 گرم نمونه انجام شده و حجم بیشتر نمونه اخذ شده جهت اطمینان در صورت لزوم به بررسی مجدد می باشد. پس از جداسازی ذرات میکروتریسر توسط دستگاه روتاری دتکتور و شمارش لکه های رنگی توسط چشم یا برنامه میکروتریسر، نتایج بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

مقایسه مقادیر بدست آمده قبل از استفاده ضریب تغییرات توسط آزمون کای اسکوئر یا پویسون انجام می شود. نتایج با احتمال شانس بیشتر از 5% نشان دهنده کامل بودن ترکیب است. اگر شانس احتمال بدست آمده از داده های آزمایشی  بین 1 و 5% باشد به عنوان احتمالا ناقص در نظر گرفته شده و اگر شانس احتمال کمتر از 1% باشد به عنوان نمونه ناقص در نظر گرفته می شود.

در روش میکروتریسر می توان آلودگی متقاطع را با تقسیم کردن تعداد ذرات مشاهده شده بر تعداد ذرات موجود (براساس مقدار میکروتریسر اضافه شده) در خوراک محاسبه نمود.

سخن آخر:

در پایان تاکید می گردد که یکنواختی خوراک تولیدی می تواند به طور مستقیم بر سلامت ، عملکرد و تولید پرنده تاثیر داشته که برایند آن ها می تواند منجر به ضرر و زیان اقتصادی گردد. فراموش نشود در زمان مصرف خوراک به فرم پلت یا کرامبل قابلیت انتخاب خوراک توسط پرنده (طیور) کاهش یافته و هرگونه نوسان یا عدم یکنواختی در خوراک مصرفی می تواند اثرات نامطلوب بیشتری ایجاد نماید. استفاده هر کدام از روش های ارزیابی کیفی خوراک که در این مقاله ذکر گردید بایستی براساس اهداف، امکانات و هزینه های هر مجموعه انتخاب شود و در زمان اجرا استاندارد های مربوطه به طور دقیق رعایت گردد تا از بروز خطا و تصمیم گیری های نادرست جلوگیری شود. تعویض میکسرهای فرسوده و قدیمی در کاخانجات تولید خوراک می تواند با بهبود سطح کیفی خوراک هزینه های خود را به سرمایه گذاری معقول تبدیل کرده و میزان بهره وری پرورش را افزایش دهد.

منابع:

Djuragic, O., Levic, J., Sredanovic, S., & Levic, L. (2009). Evaluation of homogeneity in feed by method of microtracers®. Archiva Zootechnica12(4), 85-91.

Stark, C., & Fahrenholz, A. (2017). Developments in feed technology to improve poultry nutrition. In Achieving sustainable production of poultry meat Volume 2 (pp. 241-254). Burleigh Dodds Science Publishing.

اسیدهای چرب فراتر از انرژی چه سیگنال هایی ارسال می کنند؟

مقدمه

اسیدهای چرب اصلی موجود در جیره گاوهای شیری و سیگنال هایی که آنها ارسال می کنند فراتر از مصرف انرژی است. اوایل تابستان است و گرما دارد به اوج خود نزدیک می شود. شما به تازگی بررسی دامپزشکی را تمام کرده اید و سوار ماشین خود شده اید تا به دفتر برگردید. با نگاهی به دماسنج می بینید که دمای فعلی 31 درجه سلسیوس است و فقط ساعت 9 صبح است. با بازگشت به دفتر خود، تصمیم می‌گیرید کیفیت شیر گله را بررسی کنید. جای تعجب نیست که در می‌یابید میزان چربی شیر که در ماه پیش 1/4 درصد بوده به 9/3 درصد کاهش یافته است. به متخصص تغذیه خود پیام می دهید: «چربی شیر کم شده است. آیا باید پالمتیک را در جیره افزایش دهیم؟

خوب، اجازه دهید چند لحظه مکث کنیم. سوالی که شما مطرح کردید یک سوال منطقی است: چربی شیر کاهش یافته است، پالمتیک چربی شیر را افزایش می دهد، بنابراین، اگر تغذیه اسیدهای چرب به همین سادگی بود، می توانستیم با تغذیه بیشتر آنها مشکل را حل کنیم.  قانون سوم نیوتن بیان می کند که برای هر عملی در طبیعت، واکنشی برابر و مخالف وجود دارد. به همین ترتیب، درخواست ساده شما برای تغذیه بیشتر پالمیتیک، بسیار بیشتر از افزایش اسیدهای چرب است که برای تولید چربی شیر به سمت غده پستانی هدایت می شوند.

اسیدهای چرب یعنی انرژی بیشتر

اگر به تاریخچه تغذیه چربی در گاوهای شیری نگاهی بیندازیم، دلیل اصلی استفاده از مکمل های چربی افزایش غلظت انرژی جیره ها (فراتر از آنچه توسط غلات تامین می‌شود) بوده است تا نیازهای گاوهای پرتولید را برای تولید شیر و اجزای آن، نمره بدنی، انرژی نگهداری و تولیدمثل به طور موثرتری پشتیبانی کند.

امروزه، قرار گرفتن در «منطقه امن» در مورد چربی شیر، بسیار پیچیده‌تر از صرفاً ماندن در محدوده هدف به لحاظ درصد کل اسیدهای چرب و نظارت دقیق بر میزان اسیدهای چرب غیراشباع شکمبه (RUFAL) است. در حالی که برخی از اسیدهای چرب صرفاً یک منبع انرژی هستند (عمدتاً استئاریک)، سایر اسیدهای چرب سیگنالی را به‌وجود می‌آورند که عملکردهای مهمی را در گاوهای شیرده تنظیم می کند.

اسیدهای چرب به عنوان سیگنال مواد مغذی

در اینجا اسیدهای چرب اصلی موجود در جیره گاوهای شیری را مرور می‌کنیم و به طور خاص در مورد سیگنال‌هایی که آنها ارسال می کنند صحبت می‌کنیم و این فراتر از بحث استفاده از آنها به عنوان منبع انرژی است. اگرچه این بحث پیچیده به نظر می‌رسد، اما درک نقش اسیدهای چرب اهمیت زیادی دارد زیرا کمتر عملکردی در گاو وجود دارد که تحت تأثیر اسیدهای چرب قرار نگیرد.

پالمیتیک (16:0) و اولئیک (18:1) دو اسید چرب اولیه در اکثر مکمل های چربی هستند. در حالی که پالمیتیک به دلیل توانایی خود در هدایت اسیدهای چرب بیشتر به غده پستانی توجه زیادی را به خود جلب کرده است، اولئیک به دلیل نقش آن در بهبود کل انرژی موجود در بدن از طریق بهبود قابلیت هضم اسیدهای چرب، نقشی حیاتی ایفا می‌کند.

تغذیه مقادیر زیاد پالمتیک و مقادیر ناکافی اولئیک منجر به کاهش دسترسی اسیدهای چرب برای حفظ نمره بدنی و کاهش راندمان خوراک می‌شود و علاوه براین می‌تواند عملکرد تولیدمثلی را کاهش دهد. این امر به ویژه در اوایل شیردهی اهمیت بسزایی دارد. مطالعه نسبت پالمتیک به اولئیک توسطde Souza  اثراتی را که مصرف بیش از حد پالمتیک در مقابل اولئیک در گاوهای تازه زا می‌تواند بر نمره بدنی داشته باشد نشان داد. نمره بدنی پایین تا 9 هفته بعد از زایش ادامه داشت، حتی اگر گاوهای تمام تیمارها پس از سه هفته اوایل زایش از جیره یکسان تغذیه شدند (شکل 1).

 

سطح بیش از حد اسید چرب می تواند عامل اصلی کاهش چربی شیر باشد. به طور خاص، لینولئیک (18:2) بیش از حد در شکمبه می تواند سیگنال‌های ناخواسته ای را به غده پستانی ارسال کند که به طور مستقیم تولید چربی شیر را کاهش می‌دهد. لینولئیک، که در ذرت، پس مانده تقطیری غلات، سیلاژ ذرت، پنبه دانه و سویا وجود دارد، با توجه به این‌که این منابع واقعاً پایه اکثر جیره ها هستند، بسیار فراوان است. نتایج یک متاآنالیز که به تازگی انجام گرفته نشان داد که افزایش لینولئیک اثر خطی منفی بر درصد چربی شیر به میزان 18/0 درصد به ازای مصرف هر 100 گرم لینولئیک مصرفی است. مطمئناً، هرچه این اسیدهای چرب در هنگام ورود به شکمبه محافظت کمتری داشته باشند (مثلا پسمانده تقطیری غلات در مقابل چربی محافظت شده)، احتمال تأثیر منفی بیشتری روی چربی شیر خواهند داشت. به عنوان یک نکته، لینولئیک به طور فعال در تنظیم ایمنی نقش دارد، زیرا به عنوان یک اسید چرب امگا 6، پیش ساز بسیاری از مولکول های التهابی، از جمله پروستاگلاندین ها است.

در نهایت، اسیدهای چرب امگا 3 برای تنظیم ایمنی و تولیدمثل ضروری هستند. در حالی که آلفا-لینولنیک (18:3) شکل گیاهی امگا 3 است، باید به اسید ایکوزاپنتانوئیک (EPA) و دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA)، که شکل زیست فعال امگا 3 هستند، تبدیل شود. بخش اعظم اسید لینولنیک‌ از طریق علوفه و سیلوی گراس ها به گاوهای شیری می‌رسد، اما از آنجا که همان آنزیم مورد نیاز برای تبدیل اسید آلفا لینولنیک (ALA) به EPA/DHA در مسیر امگا-6 استفاده می‌شود، نرخ تبدیل بسیار پایین است. (تقریباً 0.5%).

EPA/DHA (20:5/22:6) امگا 3های ضروری هستند که به شدت در سیگنال‌دهی آبستنی (شکل 2) و عملکرد سیستم ایمنی نقش دارند.

  • رشد و نگهداری جنین: تحقیقات اخیر نشان داده است که گنجاندن سطح پایین DHA در شرایط آزمایشگاهی منجر به دو برابر شدن نرخ رشد بلاستوسیست در روز 7 و افزایش مشابه در درصد جنین های با کیفیت خوب هنگام تغذیه EPA/DHA می شود. این یافته‌ها بر نقش اساسی EPA/DHA نه تنها در حفظ آبستنی، بلکه در مراحل اولیه رشد جنین تاکید می‌کند.

2- رفع التهاب: امگا 3های EPA/DHA پیش ساز مولکول های ایمنی است که مسئول رفع التهاب هستند. بدون سطوح کافی EPA/DHA، رفع التهاب طول می‌کشد، که منجر به افزایش تعداد گاوهای مبتلا به التهاب مزمن، آبستنی کمتر و احتمال بیشتر مراجعه مجدد به بهاربند بیمارستان می‌شود.

عواقب عدم تعادل

اکنون که اسیدهای چرب منفرد و مسیرهای اصلی سیگنال دهی آنها را در گاو بررسی کردیم، بیایید به چالش عملی موجود برگردیم: تصمیم گیری در مورد نحوه تغذیه اسیدهای چرب برای حمایت از تمام اهداف شما در گله شیری و نه فقط درصد چربی شیر. بیایید به نحوه شروع این بحث برگردیم و به روند نزولی درصد چربی شیر و ایده شما برای افزایش پالمتیک برای “رفع” مشکل نگاه کنیم. قبل از تعیین بهترین راه برای ادامه، چه سوالات دیگری باید پرسیده شود؟ در اینجا چند مورد است که به ذهن می رسد:

  • وضعیت فعلی نمره بدنی در گله به خصوص بهاربند تازه زا چگونه است؟
  • آیا این توانایی را دارید که به جای تغییر به جیره با پالمتیک بیشتر/ اولئیک کمتر در اوایل شیردهی که احتمالاً عواقب ناخواسته ای بر نمره بدنی داشته باشید، به گاوهایی که در اواخر شیردهی هستند، پالمتیک بیشتر تغذیه کنید؟
  • الگوی عملکرد شما در پاییز چیست؟ چه مدت طول می کشد تا گاوهای شما از گرمای تابستان بهبود یابند تا به نرخ بالای آبستنی که انتظار دارید برگردند؟ یک دوره بازگشت طولانی می تواند نشانه ای از فرصت برای حمایت بهتر از نیازهای اسید چرب ضروری گاوها باشد.
  • روند شما در مورد تولید ترکیبات شیر چگونه است، نه فقط درصد چربی شیر؟ در حالی که درصد مهم است، این چیزی نیست که شما از آن پول می گیرید. درصد چربی شیر اگر در میزان تولید ضرب نشود تا به کیلو چربی و پروتئین تبدیل شود که تعیین کننده ارزش شیر شما هستند، ارزشی ندارد.
  • چه مقدار لینولئیک در جیره وجود دارد و از چه منابعی؟ آیا تغییر کل گرم یا منبع برای فعالیت کمتر شکمبه (یعنی تغذیه کمتر غلات تقطیری و سیلوی ذرت بیشتر) می تواند به حمایت از اهداف چربی شیر شما کمک کند؟

وقتی یک مکث مناسب انجام می‌دهیم و نه تنها هدف کوتاه‌مدت افزایش درصد چربی شیر در تابستان، بلکه اهداف بلندمدت آبستنی و سلامتی بالا را در نظر می‌گیریم، نتیجه‌گیری شما در مورد نحوه ادامه کار ممکن است کاملاً متفاوت باشد. من استدلال می‌کنم که تابستان ممکن است بدترین زمان برای تغذیه سطوح بالاتر پالمیتیک (و اولئیک کمتر) به گاوهای شیری باشد، قطعاً در یک سوم اول شیردهی گاو، زیرا باعث از دست دادن بیشتر نمره بدنی در طول دوره‌های پر استرس می‌شود که منجر به کاهش باروری و بازگشت کندتر از گرمای تابستان می شود.

ذات انسان اندازه گیری همه چیز است. همگی مطمئناً با این نیاز همدلی داریم و همینطور آموزش دیدیم. با این حال، وقتی صحبت از اسیدهای چرب به میان می‌آید، این رویکرد اغلب می‌تواند ما را با تمرکز بیش از حد بر روی تأثیر کوتاه‌مدت (درصد چربی شیر) و نادیده گرفتن اثرات طولانی‌مدت نمره بدنی، تولیدمثل و سلامت، به اشتباه هدایت کند.

منابع:

Hu, L., Shen, Y., Zhang, H., Ma, N., Li, Y., Xu, H., … & Li, J. (2024). Effects of dietary palmitic acid and oleic acid ratio on milk production, nutrient digestibility, blood metabolites, and milk fatty acid profile of lactating dairy cows. Journal of Dairy Science107(7), 4370-4380.

De Souza, J., Prom, C. M., & Lock, A. L. (2021). Altering the ratio of dietary palmitic and oleic acids affects production responses during the immediate postpartum and carryover periods in dairy cows. Journal of Dairy Science104(3), 2896-2909.

مروری بر افزودنی-های خوراک طیور افزودنی-های نسل اول، نسل دوم و جایگزین- آنتی بیوتیک-های محرک رشد

مقدمه

سیر تاریخی ورود افزودنی­ها به خوراک طیور

اگرچه کیفیت غذای انسان و خوراک دام­ در گذشته همواره مورد توجه و بررسی بوده است، اما دانش تغذیه از قرن هجدهم به بعد، به یک رشتۀ علمی تبدیل شد. تحقیقات در طول دو قرن بعدی بر تغذیۀ پروتئین، چربی و کربوهیدرات تمرکز داشت. همین رویکرد در تغذیۀ طیور نیز وجود داشته و انرژی و پروتئین در دهه 1920 میلادی مورد توجه قرار گرفتند. تحقیقات گسترده در مورد ارزیابی انرژی خوراک طیور در این دوره انجام شد (Mitchell and Haines, 1927). طی این دوره زمانی، مکمل­های معدنی به عنوان اجزای ضروری خوراک شناسایی شدند و مشخص گردید که می­توان عملکرد رشد و تولید تخم مرغ را با تامین مقادیر کافی مواد معدنی افزایش داد (Schaible, 1941). با این حال، تا اواسط قرن بیستم، استفاده از مکمل‌های معدنی فراگیر نبود. ویتامین D در سال 1920 به عنوان درمان راشیتیسم کشف شد (De Luca, 2014). در طی یک دهه، استفاده از روغن کبد ماهی در خوراک طیور به یک اصل تبدیل شد که در نهایت افزایش عملکرد رشد و کاهش تلفات را به دنبال داشت. تیامین اولین ویتامینی بود که در سال 1926 خالص­سازی و ساختار آن از نظر شیمیایی شناسایی شد. در طول دهۀ بعد، اکثر ویتامین­ها شناسایی شدند. تا اواسط قرن بیستم، اغلب ویتامین‌ها و مواد معدنی کمیاب خالص­سازی و سنتز شدند (Summons, 1968) و ویتامین B12 (یا فاکتور پروتئین حیوانی) آخرین ویتامینی بود که شناسایی شد (Stokstad and Jukes, 1950).

ورود مواد افزودنی خوراک در جیره طیور برحسب تصادف نبود. به طور تاریخی، دامداران به محصولات طبیعی مانند گیاهان، مواد معدنی و پسماندها برای تکمیل جیرۀ دام­ها و به منظور افزایش بهره­وری متکی بودند (NZPJ, 1925). با گذشت زمان، با پیشرفت تکنولوژی و درک علمی، استفاده از افزودنی‌های خوراک توسعه یافت و ویتامین‌ها و مواد معدنی تولید شدند. در اواخر دهه 1920 مشخص شد که مکمل ویتامین D موجود در روغن کبد ماهی، تلفات ناشی از نرمی استخوان را کاهش داده و دورۀ تخم­گذاری را طولانی­تر می­کند. با تولید و افزایش دسترسی به اشکال تجاری ویتامین­ها و مواد معدنی کمیاب، افزودن پیش­مخلوط­های سفارشی (ترکیبی یکنواخت از ریز مغذی­ها طبق سفارش مشتری) مرسوم شد. در سال 1939، برای اولین بار، با استفاده از سولفاکینوکسالین، کوکسیدیوز در جوجه­ها درمان شد و شاید بتوان از آن به عنوان پیشگام افزودنی های خوراک یاد کرد (Levine, 1941). سولفاکینوکسالین، تولید شده در طول جنگ، برای استفاده در درمان مالاریای انسانی بسیار سمی بود، اما مشخص شد که بر روی گونه­های ایمریا که عامل ایجاد کنندۀ کوکسیدیوز در جوجه ها است، عملکرد خوبی دارد. در سال 1948، سولفاکینوکسالین به عنوان کوکسیدیوستات تجاری معرفی شد (Campbell, 2008).

در سال 1948، توماس جوکس، زیست شناس بریتانیایی، مکمل­های مختلفی را آزمایش کرد. در این آزمایش‌ها، پرندگانی که با جیره­های حاوی بقایای تخمیر حاوی آنتی­بیوتیک کلرتتراسایکلین تغذیه شدند، افزایش وزن بدن بالاتری (بیش از 10 درصد) نشان دادند. آزمایشات بعدی نیز بهبود بازده خوراک و کنترل بیماری­های گوارشی را با استفاده از اکسی­تتراسایکیلین گزارش کردند (Jukes, 1955). این یافته‌های تصادفی، نقطۀ شروع استفاده از آنتی‌بیوتیک‌ها برای تقویت رشد بود و منشأ رواج «آنتی بیوتیک­های محرک‌های رشد (AGP)» گردید. اگرچه این اصطلاح همچنان به طور گسترده مورد کاربرد قرار می­گیرد، اما واقعیت این است که این نامگذاری نادرست و تاریخی بوده که منعکس کنندۀ وضعیت تولید صنعتی طیور در دهه 1950 است. بهبود سرعت رشد از آن زمان به بعد عمدتاً به دلیل بهبود ژنتیکی است و نه استفاده از آنتی­بیوتیک­ها!

با افزایش دسترسی به آنتی­بیوتیک­ها، طی مدت پرورش طیور کوتاه‌تر شد و در عرض چند سال، افزودن آنتی­بیوتیک­های محرک رشد بدون هیچ آزمایش دقیقی به یک رویۀ معمول تبدیل شد (Boyd, 2001). در سال 1951، سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) استفاده از پنی سیلین و کلرتتراسایکلین را به عنوان افزودنی های خوراک بدون تجویز دامپزشکی تایید کرد (Jones and Ricke, 2003).

در دهه 1960، تلاش برای یافتن افزودنی­های جدید خوراک افزایش یافت. نیاز به بهبود پتانسیل ژنتیکی و حفظ آن، مهمترین نیروی محرکۀ این تلاش بود. قرن بیستم شاهد رشد قابل توجهی در صنعت افزودنی­های خوراک در نتیجۀ افزایش تقاضا برای پروتئین حیوانی به عنوان منبع غذا برای جمعیت رو به رشد انسانی بود. با پیشرفت علم تغذیه طیور، این صنعت به توسعۀ خود ادامه داد. Elwinger و همکاران (2016) نمایی کلی از پیشرفت­های تغذیه طی 100 سال گذشته گردآوری کرده­اند و فهرستی از پیشرفت­های کلیدی در تغذیه طیور را ارایه داه­اند. این پیشرفت‌های اساسی شامل (1) ارزیابی مواد خام، از نظر انرژی و پروتئین، (2) مفهوم پروتئین ایده‌آل، (3) فرمولاسیون بر اساس مواد مغذی قابل هضم، (4) درک بهتر نیازهای غذایی، (5) فرمول‌بندی دقیق‌تر خوراک، (6) فناوری تولید خوراک، و (7) ظهور افزودنی‌های خوراک هستند. هدف اصلی استفاده از افزودنی­ها، کاهش هزینه خوراک، به حداکثر رساندن بازده اقتصادی و کاهش دفع مواد مغذی به محیط بود.

 

  • نسل اول افزودنی­های خوراک از دهه 1950
    • آنتی­بیوتیک­های محرک رشد

استفاده از آنتی­بیوتیک­های محرک رشد برای بهبود عملکرد رشد و بازده استفاده از خوراک و کاهش تلفات در طیور 70 سال پیش تایید شد (Johns and Ricke, 2003). تصور بر این است که آنتی­بیوتیک­ها با تغییر در تنوع و فراوانی نسبی فلور میکروبی دستگاه گوارش (GIT) به منظور ایجاد جمعیت میکروبی مطلوب جهت بهبود عملکرد رشد عمل می کنند (Dibner and Richards 2005). در این زمینه چهار فرضیه برای مکانیسم اثر آنتی­بیوتیک­ها در بهبود عملکرد رشد مطرح است: (1) حفاظت از مواد مغذی در برابر هضم و تخریب توسط باکتری­های روده (2) افزایش جذب مواد مغذی در روده به علت نازک شدن دیواره روده (3) کاهش تولید توکسین توسط باکتری­های روده و (4) کاهش بروز عفونت­های تحت بالینی روده.

  • کوکوسیدیوستات­ها

کوکسیدیوز خطرناک­ترین بیماری انگلی روده­ای در طیور است که سالانه بیش از 10 میلیارد دلار زیان به صنعت طیور در دنیا وارد می‌کند (Blake et al. 2020). این بیماری توسط انگل­های تک یاخته­ای از جنس ایمریا ایجاد می­شود. گونه‌های غالب ایمریا که سبب بیماری می‌شوند شامل ایمریا آسرولینا، ایمریا برونتی، ایمریا ماکسیما، ایمریا میتیس، ایمریا نکاتریکس، ایمریا پاراکوکس و ایمریا تنلا هستند. هر یک از این گونه­ها، بخش خاصی از روده را درگیر می‌کنند و در نتیجه هضم و جذب مواد مغذی را مختل می‌کنند (Levine, 1963).

وجود مقادیر کم کوکسیدیا در دستگاه گوارش مشکلی ایجاد نمی­کند، اما آلودگی گسترده تر می تواند منجر به عواقب اقتصادی جدی به دلیل کاهش بازدهی خوراک، کاهش سرعت رشد و افزایش تلفات شود. علاوه براین، عفونت کوکسیدیایی به دلیل کاهش یکپارچگی روده و افزایش تکثیر کلستریدیوم پرفرنجنس، عامل خطر اصلی وقوع انتریت نکروتیک است. کاهش یکپارچگی روده همچنین باعث افزایش رطوبت بستر و درماتیت کف پا می­شود (Dalloul and Lillehoj, 2006).

کوکسیدیوستات­ها برای جلوگیری از گسترش بیماری، به حداقل رساندن رشد انگل و بهبود ایمنی به خوراک افزوده می­شوند. این ترکیبات قادر به درمان بیماری نیستند، اما به پیشگیری از آن کمک می­کنند. دو نوع کوکسیدیوستات وجود دارد: شیمیایی و یونوفوره. گروه اول فعالیت ضد میکروبی ندارند، در حالی که یونوفوره ها دارای فعالیت ضد میکروبی هستند (Peek and Landman, 2011). در حال حاضر، یازده کوکسیدیوستات مختلف برای استفاده در اتحادیه اروپا تایید شده است و به یونوفوره های پلی اتر (لازالوسید، موننسین، مادوراماسین، ناراسین، سالینومایسین و سمدورامایسین تولید شده توسط باکتری‌های مختلف) و کوکسیدیوستات های با منشاء مصنوعی (دکوکوئینات، دیکلازوریل، هالوفوژینون، نیکاربازین، روبنیدین) تقسیم می‌شوند (Nesse et al, 2019). یکی از معایب کوکسیدیوستات­ها این است که برخی از سویه­های ایمریا نسبت به استفاده از کوکسیدیوستات به صورت خوراکی مقاومت نشان داده­اند و این مسئله استفاده از آن­ها را بی اثر می­کند.

3-1 آنتی اکسیدان­ها

آنتی اکسیدان­ها به طور گسترده در صنعت طیور در جیره­های حاوی مقادیر بالای چربی و همچنین در انبار ذخیرۀ مواد تشکیل دهنده خوراک (سبوس برنج، پودر ماهی و غیره) و خوراک­های مستعد اکسیداسیون به دلیل شرایط نامطلوب انبارداری استفاده می­شوند. این محصولات توانایی جلوگیری یا توقف تولید رادیکال­های آزاد را دارند و می توانند مواد مغذی خوراک را در برابر گونه­های فعال اکسیژن محافظت ­کنند. از طریق این فرآیندها، آنتی­اکسیدان ها فرآیند فساد چربی­ها را به حداقل می­رسانند و در عین حال ماندگاری و کیفیت خوراک را افزایش می­دهند.

با افزایش استفاده از جیره های پر انرژی حاوی چربی بالا در جوجه­های گوشتی (Ravindran et al. 2016)، نیاز به حفاظت از طریق استفاده از آنتی­اکسیدان آشکار شده است. اکسیداسیون منجر به فساد چربی­ها و از بین رفتن ویتامین­های A، D ، E و آمینواسیدها می­شود و انرژی قابل دسترس را کاهش می دهد. آنتی­اکسیدان­ها کیفیت خوراک را نیز بهبود می بخشند و ماندگاری آن را افزایش می­دهند.

آنتی­اکسیدان­ها به دو صورت طبیعی و مصنوعی موجود هستند. آنتی­اکسیدان­های طبیعی شامل توکوفرول­ها (ویتامین E) و عصار­ه­های گیاهان معطر و اسانس­ها هستند. در بدن طیف گسترده­ای از مولکول­های آنتی­اکسیدانی درون­زا شامل توکوفرول­ها، کاروتنوئیدها، سلنیوم، اسید اسکوربیک، کوآنزیم Q، کارنیتین، تائورین، آنزیم­های آنتی­اکسیدانی و … وجود دارد.

این آنتی­اکسیدان­ها برای ایجاد شبکه آنتی­اکسیدانی با هم کار می­کنند و سلنیوم در این زمینه نقش اصلی را ایفا می­کند. ترکیبات مصنوعی با خواص آنتی­اکسیدانی شامل اتوکسی کوئین، بوتیل هیدروکسی تولوئن (BHT)، بوتیل هیدروکسی آنیزول (BHA) و پروپیل گالات هستند و معمولا ترکیبی از آن­ها در محصولات آنتی­اکسیدانی تجاری یافت می­شود تا از خواص مختلف هر آنتی­اکسیدان استفاده شود. از اشکال مصنوعی ویتامین C و ویتامین E نیز می­توان استفاده کرد. ترکیبات مصنوعی نسبتاً مؤثرتر هستند و معمولاً در جیره‌های تجاری طیور استفاده می‌شوند.

  • توکسین بایندرها

مایکوتوکسین‌ها متابولیت‌های قارچی ثانویه تولید شده در مواد گیاهی خام در زمان تولید در مزرعه، طی حمل ‌و نقل، عمل­آوری یا ذخیره‌سازی هستند. بیش از 400 نوع مایکوتوکسین شناسایی شده است، اما آفلاتوکسین­ها، فومونیزین ها، دئوکسی نیوالنول، زرالنون، ​​توکسین T-2 و اکراتوکسین ها از جمله توکسین­هایی هستند که اثرات نامطلوب آن­ها بر سلامت و عملکرد دام و طیور به اثبات رسیده است (Bryden, 2012). نگرانی اصلی در مورد خوراک دام آلوده به مایکوتوکسین، وقوع بیماری به صورت حاد نیست، بلکه مصرف توکسین­ها در غلظت­های پایین ممکن است باعث بروز مجموعه­ای از اختلالات متابولیک و در نتیجه کاهش بهره­وری دام و طیور شود. در طیور مصرف غلظت­های پایین مایکوتوکسین می­تواند منجر به کاهش مصرف خوراک، رشد ضعیف، کاهش تولید تخم مرغ و تغییر در کیفیت لاشه شود (Bryden, 2012).

از آنجایی که مایکوتوکسین­ها در طبیعت همه جا وجود دارند، این فرض دور از ذهن نخواهد بود که اغلب خوراک­ها حاوی مایکوتوکسین بوده و استفاده از بایندر ویژه جهت مایکوتوکسین به عنوان یک اقدام پیشگیرانه ضروری است (Ramos et al. 1996). این استراتژی به طور معمول برای کاهش سطح مایکوتوکسین­های خوراک از طریق باند شدن با مایکوتوکسین­ها و جداسازی آن­ها در دستگاه گوارش استفاده می­شود. فرآیند اتصال و جذب مایکوتوکسین­ها، از جذب آن­ها در دستگاه گوارش جلوگیری می­کند. نمونه‌هایی از عوامل باند کنندۀ متداول، خاک­های رس‌ طبیعی حاصل از خاکستر آتشفشانی مانند بنتونیت، زئولیت، سپیولیت و مشتقات دیوارۀ سلولی مخمر و زغال فعال هستند. جذب یک استراتژی موثر برای دفع آفلاتوکسین­ها و اکراتوکسین­ها است، اما روش کارآمدی برای مقابله با تریکوتسن­ها، فومونیزین­ها و زرالنون نیست. آلومینوسیلیکات هیدراته شده با سدیم و کلسیم، یک ماده سنتتیک است که به طور اختصاصی برای باند شدن با طیف وسیعی از مایکوتوکسین­ها در دستگاه گوارش، از جمله آفلاتوکسین­ها، اکراتوکسین­ها و تریکوتسن­ها فرموله شده است.

یکی دیگر از استراتژی­های جدید در این زمینه، استفاده از غیرفعال کننده­های مایکوتوکسین است. میکروب‌ها و آنزیم‌های مختلفی به منظور غیرفعالسازی و تجزیۀ مایکوتوکسین‌ها و تبدیل آن­ها به متابولیت‌هایی با سمیت کمتر در دستگاه گوارش، به جیره افزوده می­شوند. استفاده از آنزیم­ها در این زمینه در حال افزایش است و به نظر می­رسد یک راهکار امیدوارکننده برای سم­زدایی بیشتر مایکوتوکسین­ها باشد (Liu et al. 2022).

اکثر روش‌های حذف مایکوتوکسین­ها، بر یک مایکوتوکسین خاص تمرکز دارند و این در حالی است که حضور همزمان چند نوع مایکوتوکسین موضوع را پیچیده­تر می­کند. حضور مایکوتوکسین‌های متنوع در خوراک، اثربخشی مایکوتوکسین بایندر را تحت تأثیر قرار می­دهد. تطبیق دادن نوع افزودنی مناسب بر علیه تمامی مایکوتوکسین­های موجود در خوراک یک چالش بزرگ است. استفاده از مایکوتوکسین بایندر چند جزئی متشکل از یک یا چند عامل باند شونده/یا تجزیه کنندۀ مایکوتوکسین که قادر به اثرگذاری بر روی بیش از یک مایکوتوکسین باشد، در کنترل چندین مایکوتوکسین در خوراک موثرتر است (Vila-Donat et al. 2018)

5-1 کولین کلراید

کولین (که قبلاً به عنوان ویتامین B4 شناخته می­شد) در دهه 1930 به عنوان یک افزودنی مهم خوراک برای طیور مجدداً مورد توجه قرار گرفت و شناسایی شد (Abbott and DeMasters, 1940). کولین به معنای واقعی یک ویتامین نیست، اما در گروه ویتامین­های محلول در آب قرار داده می‌شود. برخلاف اکثر ویتامین­ها، کولین می تواند در بدن سنتز شود، اما سنتز آن ممکن است برای برآورده کردن احتیاجات پرندگان جوان ناکافی باشد و این مسئله کولین را به یک جزء ضروری در جیره تبدیل می­کند. پرندگان بالغ قادر به سنتز مقادیر کافی کولین هستند، اما هنگامی که پرندگان تحت شرایط تنش زا پرورش می‌یابند، استفاده از مکمل کولین اثرات سودمندتری خواهد داشت (Gregg et al. 2022). نقش کولین در پیشگیری از بیماری هایی مانند پروزیس و کبد چرب در جوجه­ها به خوبی شناخته شده است (Jukes, 1940). کولین عملکردهای متابولیکی ضروری را نیز در بدن به انجام می­رساند، به‌طوری که نه بتائین و نه متیونین نمی­توانند جایگزین آن شوند.

این عملکردهای ضروری به شرح زیر هستند:

  • کولین به عنوان یکی از اجزای فسفولیپیدها، در ساخت و نگهداری ساختار سلولی ضروری است و همچنین در بلوغ طبیعی ماتریکس غضروفی استخوان و پیشگیری از پروزیس در جوجه های گوشتی نقش دارد،
  • کولین در متابولیسم چربی در کبد، از طریق استفاده و انتقال چربی نقش دارد و در نتیجه از تجمع غیرطبیعی و سندرم کبد چرب جلوگیری می­کند
  • کولین به عنوان پیش­ساز ساخت ناقل عصبی-شیمیایی استیل کولین، انتقال پیام­های عصبی را تقویت می­کند.

کولین دارای نقش­های متابولیکی غیرضروری نیز می‌باشد. از این نظر کولین به عنوان منبع ناپایدار گروه­های متیل برای تشکیل متیونین از هوموسیستئین و کریتین از اسید گوانیدواستیک نقش مهمی دارد. در این مورد، تنها بتائین می­تواند جایگزین کولین شود. با استفاده از مکمل­های کولین، احتیاجات ضروری و غیر ضروری کولین برآورده می­گردند.

 

  • نسل دوم افزودنی‌های خوراک طیور
    • امولسیفایرها

هضم و جذب چربی‌ها فرآیندی پیچیده و شامل وقایع فیزیکوشیمیایی مورد نیاز برای شکستن چربی به قطرات چربی، امولسیون، لیپولیز و تشکیل میسل است (Ravindran et al. 2016). چربی­ها در آب نامحلول هستند و در فاز آبی محتویات دستگاه گوارش حل نمی­شوند و بنابراین، قبل از هیدرولیز توسط لیپاز، بایستی امولسیفیه شوند. امولسیفایرها (که به طور دقیق­تر بیوسورفکتانت نامیده می­شوند) به عنوان مولکول­های قطبی آمفی­پاتیک، شامل دو بخش آب­دوست و آب‌گریز بوده و می­توانند پلی بین مواد محلول در آب و چربی ایجاد کنند و هضم چربی، به ویژه چربی­های حیوانی اشباع را بهبود بخشند. امولسیفایرها همچنین ممکن است در فائق آمدن بر مشکلات ناشی از ترشح ناکافی صفرا که در پرندگان به طور طبیعی اتفاق می­افتد، نیز نقش داشته باشند (Ravindran et al. 2016).

امولسیفایرهای مورد استفاده در صنعت خوراک را می­توان به دو گروه امولسیفایرهای طبیعی (مانند صفرا و نمک­های صفراوی) و تغذیه­ای (مانند لسیتین، لیزولسیتین و گلیسرول پلی اتیلن گلیکول ریسینولات) دسته­بندی کرد. محصولاتی که به صورت تجاری به عنوان لیزولسیتین به بازار عرضه می­شوند، مخلوطی از لیزوفسفولیپیدها و فسفولیپیدها هستند. یک جزء مهم لیزوفسفولیپیدها، لیزوفسفاتیدیل کولین (از مشتقات مونو آسیل فسفاتیدیل کولین) است که توسط آنزیم فسفولیپاز A2 تولید می­شود (Siyal et al. 2017).

قدرت یک امولسیفایر با فاکتوری به نام تعادل آبدوست-چربی دوست (HLB) اندازه گیری می­شود (Husenhhuettl, 2008) و به صورت بازده نسبی بخش آبدوست مولکول سورفکتانت به بخش چربی دوست آن مولکول در مقیاس صفر تا 20 تعریف می­شود (صفر: بسیار چربی­دوست و 20: بسیار آبدوست). با افزایش مقدار HLB ، امولسیفایرها در آب حل می­شوند و عملکرد آن­ها از امولسیفایر آب در روغن به امولسیفایر روغن در آب تغییر می­کند. امولسیفایرهای با HLB بین 5/3 تا 6 برای امولسیون‌های آب در روغن و امولسیفایرهای با HLB بین 8 تا 18 برای امولسیون‌های روغن در آب مناسب هستند. لیزوفسفولیپیدها بیوسورفکتانت­های قوی هستند و ارزش HLB بسیار بالاتری نسبت به فسفولیپیدها دارند. این امولسیفایرها در تشکیل میسل­های کوچک نسبت به صفرا بسیار موثرتر هستند (Horace and Davenport, 1980).

 

  • بتائین

بتائین (تری متیل گلایسین) دو نقش متابولیکی در بدن دارد: در درجه اول به عنوان اسمولیت برای محافظت از سلول­ها در برابر تنش اسمزی و در درجه دوم به عنوان یک متیل دهنده و منبع کاتابولیک گروه­های متیل از طریق ترانس متیلاسیون برای تبدیل هوموسیستئین اضافی به ال-متیونین عمل می­کند. بتائین به عنوان یک اسمولیت، تعادل آب درون سلولی را حفظ کرده و بنابراین از آنزیم­های درون سلولی در برابر غیرفعال شدن ناشی از فشار اسمزی محافظت می­کند. همچنین به عنوان یک متیل دهنده، در بازیافت متیونین (عمدتاً در کبد) شرکت می­کند و می­تواند در واکنش­های ترانس­متیلاسیون برای سنتز متابولیت­های ضروری مانند کارنیتین و کریتین مورد استفاده قرار گیرد (Abd El-Ghany et al. 2022).

بتائین برای مقابله با تنش کم آبی (تنش گرمایی، اسهال و غیره) مفید است و همچنین به کاهش رطوبت بستر جهت غلبه بر کوکسیدیوز کمک می‌کند (Ratriyanto and Mosenthin, 2018). علاوه بر این، بتائین عملکردهای متعدد دیگری نیز دارد که از آن جمله می­توان به حفظ یکپارچگی روده، بهبود کیفیت لاشه، اثر یدکی با کولین، کاهش میزان نیاز به متیونین و افزایش قابلیت هضم مواد مغذی اشاره کرد. بتائین همچنین می­تواند به عنوان یک عامل لیپوتروپیک عمل کند و بازدهی استفاده از خوراک را بهبود بخشد. برخی شواهد نشان می‌دهند که بتائین می‌تواند به عنوان یک مکمل به منظور بهبود استحکام استخوان در مرغ‌های تخم‌گذار در معرض خطر پوکی استخوان مورد استفاده قرار گیرد (Maidin et al., 2021).

2-3 اسید گوانیدینواستیک

اسید گوانیدینواستیک (GAA) یک افزودنی جدید است که در دهۀ گذشته وارد بازار شده است. اسید گوانیدینواستیک پیش ساز کریتین است که همراه با فسفوکریتین به طور طبیعی در متابولیسم انرژی سلولی از طریق بازسازی آدنوزین تری فسفات (ATP) نقش دارد. کریتین با افزایش ATP در دسترس میوزین، نقش مستقیمی در تجمع پروتئین در بافت دارد. اسید گوانیدینواستیک می­تواند مجددا از آرژنین با نسبت مولی یک به یک و نسبت وزنی 49/1 به یک (آرژنین به اسید گوانیدواستیک اسید) ساخته شود. علاوه بر این مصرف اسید گوانیدواستیک، نیاز به تولید این متابولیت از آرژنین موجود در خوراک را کاهش داده و بدین ترتیب این ترکیب، اثر یدکی یا صرفه‌جویی(Sparing) با آرژنین مصرفی دارد (Portocarero and Braun 2021).

اسید گوانیدواستیک در افزایش غلظت کریتین در بدن، بهبود پارامترهای مرتبط با عملکرد رشد، بازدهی استفاده از خوراک و صرفه­جویی در مصرف آرژنین و انرژی خوراک موثر است (Asiriwardhana and Bertolo 2022). علاوه بر این، اثرات متعدد دیگری از جمله بهبود باروری و کیفیت مایع منی، تحریک رشد عضلانی از طریق فرآیندهای سیگنال دهی سلولی، و بهبود رشد و تکامل استخوان نیز گزارش شده است (Khajali et al., 2020).

2-4 میواینوزیتول

میواینوزیتول که به اشتباه ویتامین B8 خوانده می­شود، در مسیرهای سیگنالیگ لیپیدها، حفظ اسمولاریته، متابولیسم گلوکز و انسولین مشارکت دارد (Gonzalez- Uarquin et al. 2020). این ترکیب، یک افزودنی با پتانسیل اثر بالا در خوراک طیور است که در سال­های اخیر توجه زیادی را پس از این که مشخص گردید دوزهای بالای آنزیم فیتاز میکروبی در دستگاه گوارش قادرند میواینوزیتول را از ساختار فیتات آزاد کنند، به خواد جلب کرد. با جدا شدن شش یون فسفات از ساختار فیتات، اینوزیتول آزاد شده و مشخص گردیده است که یکی از اثرات مطلوب ناشی از سوپردوزینگ فیتازها، مربوط به تولید اینوزیتول است (Cowieson et al. 2015). اثرات محرک رشد اینوزیتول برای اولین بار در دهه 1940 گزارش شد، اما تحقیقات از آن زمان نتایج متناقضی را بر عملکرد پرنده گزارش کرده است (Gonzalez-Uarquin et al. 2020). بدیهی است که تحقیقات بیشتر در مورد عوامل مؤثر بر متابولیسم و ​​نحوه عملکرد میواینوزیتول در طیور ضروری است.

  • ال-کارنیتین

ال- کارنیتین یک آمین چهارتایی (بتا-هیدروکسی گاما-تری متیل آمینوبوتیرات) محلول در آب است (Bremer, 1983). ال-کارنیتین از متیونین و لیزین تقریباً به طور انحصاری در کبد حیوانات سنتز می­شود. ال-کارنیتین در درجه اول نقش واسطه­ای در متابولیسم انرژی و تنظیم غلظت کوآنزیم A سلول دارد و از این نظر در متابولیسم گلوکز و لیپید دارای اهمیت است (Golzar et al. 2011).

در گذشته با توجه به بیوسنتز درون­زا، احتیاجات ال-کارنیتین در نظر گرفته نمی­شد. در شرایط فیزیولوژیکی طبیعی، سطوح سنتز شده درون­زا برای رشد و عملکرد طبیعی کافی است. با این حال، ال-کارنیتین در شرایط تنش و در طول دوره­های افزایش احتیاجات متابولیکی و فیزیولوژیکی بالا، مانند بیوسنتز محدود در طیور جوان، خوراک‌های حاوی مقادیر پایین کارنیتین، شرایط تنش، عملکرد رشد بالا و خوراک های غنی از چربی، تبدیل به یک ماده مغذی ضروری می­شود (Rehman et al. 2017). ال-کارنیتین باعث افزایش تولید انرژی، متابولیسم چربی و بهبود وضعیت ایمنی در پرندگان طی دوره های افزایش احتیاجات انرژی می شود. استفاده از ال-کارنیتین در خوراک جوجه های گوشتی منجر به افزایش بازدهی استفاده از انرژی و پروتئین مصرفی می شود (Rehman et al. 2017).

  • افزودنی‌های استراتژیک
    • آنزیمها

در جایگزینی آنتی­بیوتیک­های محرک رشد هیچ پیشرفتی به اندازه ظهور آنزیم­های برون­زا نقش چشمگیری در صنعت طیور نداشته است. اثرات سودمند استفاده از آنزیم­های برون­زا برای بهبود استفاده از مواد مغذی و عملکرد طیور بیش از 60 سال است که شناخته شده است (Fry et al. 1958). با این وجود، تنها در طول چهار دهۀ گذشته، خصوصیات شیمیایی سوبستراهای هدف در مواد خوراکی بهتر شناخته شده است و امکان تنظیم دقیق تولید آنزیم‌های مخصوص آن سوبستراها، فراهم شده است. در حال حاضر، تولید آنزیم­های ارزان قیمت امکان­پذیر شده است که سهولت استفاده از آن­ها در جیره­های تجاری را تضمین می‌کند. ارزش تغذیه­ای مواد خوراکی اغلب به دلیل محدودیت­های ناشی از طیف وسیعی از عوامل ضد تغذیه­ای و فقدان یا ناکافی بودن آنزیم­های گوارشی برای شکستن پیوندهای شیمیایی خاصی که با ماده مغذی باند شده از آزاد شدن آن جلوگیری می­کنند، اغلب کمتر از حد نشان داده شده و به طور کامل قابل دستیابی نیست. نیاز به افزایش قابلیت دسترسی مواد مغذی، دلیل اصلی استفاده از آنزیم­های خوراک در جیره حیوانات تک معده­ای است. هدف اولیه استفاده از آنزیم­های خوراک، بهبود اثرات ضد تغذیه ای مواد خوراکی و بهبود استفاده کلی از مواد مغذی و هدف نهایی آن­ها بهبود عملکرد دام از طریق بهبود مصرف خوراک، افزایش وزن و بازدهی استفاده از خوراک است.

صنعت طیور بزرگترین مصرف کننده آنزیم­های خوراکی است. ماهیت یکپارچۀ بخش طیور جذب سریع­تر فناوری های جدید را امکان­پذیر کرده است و آنزیم­های برون­زا اکنون به خوبی به عنوان یک ماده افزودنی ضروری پذیرفته شده­اند. علیرغم پذیرش استفاده از آنزیم­ها به عنوان افزودنی خوراک، نحوه دقیق عملکرد آنزیم­های خوراک باید روشن شود. این که آیا آنزیم­های برون­زا می­توانند به عنوان جایگزین­های آنتی­بیوتیک­های محرک رشد مطرح باشند یا خیر جای سوال است. در نگاه اول، می­توان استدلال کرد که آنزیم ها به عنوان جایگزین­های موثر آنتی­بیوتیک­های محرک رشد واجد شرایط نیستند. با این حال، با بررسی نحوه عملکرد آنها (دست کم در مورد آنزیم­های کربوهیدراز)، آشکار می شود که بخش قابل توجهی از پاسخ­های به دست آمده از طریق تأثیر آنزیم­ها بر میکروب­های روده انجام می­شود (Bedford et al. 2022). به عنوان مثال، وجود پلی­ساکاریدهای غیرنشاسته­ای محلول در آب در خوراک جوجه‌های گوشتی، ویسکوزیتۀ مواد هضمی و زمان عبور خوراک را افزایش می‌دهد و باعث افزایش تکثیر فلور میکروبی روده، رقابت برای مواد مغذی موجود و رشد بیش از حد باکتری‌های بیماری‌زا می‌شود. این اثرات نامطلوب را می­توان با آنزیم­های کربوهیدراز متوقف کرد. بنابراین، آنزیم­های برون­زا در خوراک باید به عنوان بخشی از استراتژی در نظر گرفته شده در برنامه­های جایگزینی آنتی­بیوتیک­های محرک رشد باشند.

تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که تخریب آرابینوزایلان توسط زایلاناز در جیره‌های بر پایه گندم، در قسمت فوقانی دستگاه گوارش، منجر به تولید زایلو-الیگوساکاریدهایی می‌شود که اثر پربیوتیکی بر جمعیت میکروبی مفید در قسمتهای پایین‌تر روده دارند (Gonzalez-Ortiz, 2021). تغییر مثبت در فعالیت میکروبی در قسمت فوقانی و انتهایی روده بر سلامت روده تأثیر می­گذارد. از آنجایی که آنزیم‌ها مستقیماً بر محیط دستگاه گوارش تأثیر می‌گذارند، می‌توان ابراز داشت آنزیم­ها با سایر افزودنی­های خوراک که به طور مستقیم بر جمعیت میکروبی روده تاثیر می­گذارند، هم‌افزایی دارد.

  • جایگزین­های آنتی بیوتیک­های محرک رشد

پروبیوتیک

پروبیوتیک­ها (که با عنوان تغذیۀ مستقیم میکروبی نیز شناخته می­شوند) به صورت «مکمل خوراکی میکروبی زنده که اثرات مطلوب خود را از طریق بهبود تعادل میکروبی روده حیوان میزبان ایفا می­کند » تعریف می­شوند (Hill et al. 2014). مکانیسم اثر پروبیوتیک­ها “حذف رقابتی” است، به این معنی که بر سر مکان­های اتصال در دستگاه گوارش رقابتی بین میکروب‌ها وجود دارد. پروبیوتیک­ها (میکروب‌های مفید) به مخاط روده متصل می­شوند و در نتیجه با تشکیل یک سد فیزیکی مانع از اتصال باکتری­های بیماری‌زا می­شوند. پروبیوتیک­ها ترکیبات و آنزیم­های آنتی­بیوتیک نیز تولید کرده و از این طریق سیستم ایمنی را تحریک می­کنند. پاسخ‌های مثبت مکمل‌های پروبیوتیک با مکانیسم‌های مختلفی اعمال می‌شود: (1) اصلاح فلور میکروبی روده (2) تحریک سیستم ایمنی، (3) کاهش واکنش‌های التهابی، (4) پیشگیری از تشکیل کلنی توسط میکروب‌های بیماری‌زا و (5) بهبود هضم مواد مغذی در روده (Bajagai et al. 2016).

پروبیوتیک­ها معمولاً حاوی یک یا چند سویه باکتری مفید در دستگاه گوارش هستند. باکتری‌های اسید لاکتیکی رایج‌ترین نوع پروبیوتیک‌ها را تشکیل می‌دهند (Jha et al. 2020)، که مهم­ترین آن­ها گونه­های مختلف لاکتوباسیلوس هستند. اما سایر جنس‌ها (گونه­های بیفیدوباکتری، انتروکوکوس، لاکتوکوکوس و پدیکوکوکوس) نیز مورد استفاده می‌گیرند. بیشتر پروبیوتیک‌های موجود در بازار برای به حداکثر رساندن تاثیر، حاوی بیش از یک گونه هستند. برخی نیز حاوی سویه های قارچ و مخمر هستند. محیط­های کشت زنده مورد استفاده در پروبیوتیک­ها به دو شکل رویشی و اسپور موجود است. کشت‌های رویشی به رطوبت و گرما حساس هستند، در حالی که کشت‌های اسپور در برابر گرما، آنتی‌بیوتیک‌ها و اسیدهای معده مقاوم هستند. چندین سویۀ پروبیوتیک مانند انتروکوکوس ممکن است حاوی ژن­های مقاومت به دارو باشند و سایر میکروارگانیسم­ها مانند باسیلوس سرئوس، انتروتوکسین­های مضر برای میزبان تولید می­کنند.

تعداد پروبیوتیک­های تجاری معرفی شده جهت استفاده در تغذیه دام طی دهه­های گذشته به سرعت افزایش یافته است و این رشد در آینده نیز ادامه خواهد داشت. عدم اطمینان در مورد تکرارپذیری نتایج، محدودیت بزرگی جهت پذیرش این محصولات به شمار می­رود. مطالعات بیشتری در مورد مکانیسم عمل پروبیوتیک­ها برای دستیابی به اثرات پایدار و مزایای اقتصادی مشابه آنتی بیوتیک­های محرک رشد مورد نیاز است.

پست‌بیوتیک‌ها

اصطلاح «پست‌بیوتیک‌»، به محصولاتی اطلاق می‌شود که دارای میکروارگانیسم‌های غیر زنده و/یا اجزای آن‌ها هستند که از نقطه نظر سلامتی، مزایای زیادی برای میزبان به همراه دارند. مطابق با این تعریف پست­بیوتیک کل یا اجزای میکروب­های غیر زنده، با یا بدون متابولیت­های آنها در محصول تجاری هستند (Salminen et al. 2021). آماده­سازی پست بیوتیک­ها معمولاً طی یک فرآیند تخمیر کنترل‌شده که حاوی سلول‌های میکروبی غیرزنده، پروتئین‌های فعال بیولوژیکی مختلف، پپتیدهای کوچک، الیگوساکاریدها، ویتامین‌ها، مواد معدنی، آنزیم‌ها و سایر متابولیت‌های ناشناخته است، صورت می­گیرد (Vinderola et al. 2017). از دیدگاه فناوری، پست­بیوتیک­ها ممکن است به طور بالقوه مزایایی در حفظ سلامتی داشته باشند، اما سهم آن­ها در سلامت دستگاه گوارش در اغلب موارد ثابت نشده است.

پری­بیوتیک­ها

پری­بیوتیک­ها مواد خوراکی غیرقابل هضم هستند که با تحریک انتخابی رشد و/یا فعالیت یک یا تعداد محدودی از باکتری­های مفید در روده، تأثیر مثبتی بر میزبان دارند. در طیور، پری‌بیوتیک‌ها می‌توانند به طور مستقیم با تغییر فلورمیکروبی در دستگاه گوارش یا به طور غیرمستقیم با تأثیرگذاری بر سیستم میزبان از طریق پاسخ‌های ایمنی موثر باشند. با تخمیر پری بیوتیک­ها توسط باکتری­های روده، اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه (SCFA) به عنوان یک مکانیسم بازدارنده اولیه در برابر پاتوژن­ها تولید می­شوند، اما مکانیسم­هایی مانند فریب دادن باکتری­های بیماری­زا به این صورت که به جای اتصال به مخاط روده، به الیگوساکاریدها اتصال یابند، نیز رخ می­دهد. از آنجا که پری­بیوتیک­ها غیر قابل هضم هستند، میکروب­های متصل به آن­ها در طول دستگاه گوارش حرکت کرده و همراه با آن­ها دفع می­شوند.

اعتقاد بر این است که پری­بیوتیک­ها بیشتر در بخش انتهایی دستگاه گوارش، به ویژه سکوم فعال هستند (Morgan, 2023). پری­بیوتیک­ها برای اِعمال تاثیر خود لازم است ابتدا توسط یک میکروارگانیسم تخمیر شوند. به این منظور بایستی از هضم آنزیمی در دستگاه گوارش میزبان فرار کنند و با رسیدن به بخش انتهایی روده در دسترس پروبیوتیک­ها قرار گیرند. منابع معمول پری­بیوتیک­ها شامل انواع کربوهیدرات­های غیرقابل هضم هستند. نمونه­های تجاری شامل بتا-گلوکان­ها و الیگوساکاریدهای مشتق شده از گالاکتوز، فروکتوز یا مانوز و اینولین هستند.

سین‌بیوتیک‌ها

در ابتدا، سین‌بیوتیک‌ها به‌صورت مخلوطی از «پروبیوتیک‌ها و پری‌بیوتیک‌هایی که اثرات مثبتی بر عملکرد میزبان تأثیر می‌گذارند» تعریف می‌شدند (Gibson and Roberfroid, 1995). توصیف بهتر این ترکیبات  توسط سوانسون و همکاران در سال 2020 میلادی تحت ‌عنوان «مخلوطی از پروبیوتیک‌ها و پری‌بیوتیک‌ها که با تحریک انتخابی رشد و/یا فعال کردن متابولیسم یک یا تعداد محدودی از باکتری­های مفید روده، بر عملکرد دستگاه گوارش و سلامت و در نتیجه بهبود رفاه میزبان تاثیر می­گذارند» ارایه شد. اصطلاح سین­بیوتیک به معنای هم­افزایی است و برای محصولاتی استفاده می­شود که در آن­ها یک جزء پری­بیوتیک به طور انتخابی بر رشد و تکثیر یک میکروارگانیسم پروبیوتیک تاثیر می­گذارد. هدف اصلی این ترکیب افزایش بقا و زنده مانی میکروارگانیسم­های پروبیوتیک در دستگاه گوارش است. دو زیر مجموعه از سین­بیوتیک­ها به نام­های «تکمیل کننده (Complementary)» و «هم­افزا یا سینرژیستیک (Synergistic)» شناسایی شده­اند. سین­بیوتیک سینرژیستیک، نوعی سین­بیوتیک است که در آن سوبسترا برای تکثیر انتخابی میکروارگانیسم(های) خاصی به طور همزمان در نظر گرفته شده است. سین­بیوتیک مکمل، نوعی سین­بیوتیک است که از یک پروبیوتیک ترکیب شده با یک پری­بیوتیک تشکیل شده است که برای هدف قرار دادن رشد و تکثیر میکروارگانیسم­های طبیعی فلور میکروبی روده طراحی شده است.

اسیدهای آلی

اسیدهای آلی و نمک­های آن­ها (اسیدیفایرها) طی دهه­ها به عنوان عوامل نگهدارنده در خوراک به منظور کنترل آلودگی قارچی و میکروبی استفاده می­شوند. اسیدهای آلی که دارای فعالیت آنتی­بیوتیک هستند، اسیدهای مونوکربوکسیلیک مانند اسیدهای فرمیک، استیک، پروپیونیک و بوتیریک یا اسیدهای کربوکسیلیک با گروه هیدروکسیل روی آلفا کربن مانند اسیدهای لاکتیک، مالیک و تارتاریک هستند. نمک های سدیم، پتاسیم و کلسیم این اسیدها مانند بنزوات سدیم، فرمات کلسیم و پروپیونات کلسیم نیز دارای خواص آنتی­بیوتیکی هستند (Broom, 2005).

اثرات آنتی­بیوتیکی اسیدهای آلی به دو مکانیسم نسبت داده می­شود. اول: توانایی آن­ها در کاهش pH دستگاه گوارش و به ویژه قسمت ابتدایی روده. دوم: توانایی آن­ها برای تغییر از شکل غیرتفکیک شده به شکل تفکیک شده. یک اسید به شکل غیر تفکیک شده می­تواند آزادانه از طریق دیواره سلولی نیمه تراوای میکروارگانیسم به سیتوپلاسم سلولی آن­ها نفوذ کند. پس ار ورود اسیدیفایر به داخل سلول (pH نزدیک به 7) تجزیه شده و یون H+ آزاد می­کند و در نتیجه pH کاهش می­یابد. تغییر در pH درون سلول میکروبی، آنزیم­های سلولی و سیستم­های انتقال مواد مغذی را سرکوب می­کند و فیزیولوژی طبیعی ­را مختل می­کند (Cherrington et al. 1991). کارایی اسیدهای آلی تا حد زیادی به مقدار pKa آن­ها بستگی دارد. pKa بیانگر pH ­ی است که در آن 50 درصد اسید تجزیه می­شود. مقادیر پایین pKa (به عنوان مثال اسید سیتریک، فرمیک) به طور کلی نشان دهنده تأثیر قوی کاهش pH است، در حالی که اثر آنتی بیوتیکی قابل توجهی در مقادیر بالاتر pKa (مانند اسید پروپیونیک، بوتیریک اسید) مشاهده می­شود.

بنابراین، استفاده از چند اسیدیفایر با pKa متفاوت ممکن است اثرات هم­افزایی داشته باشد و تأثیر مفید استفاده از اسید آلی را بر سلامت روده و عملکرد رشد به حداکثر برساند. گروهی از اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه و متوسط و مشتقات آنها گروهی از اسیدهای آلی هستند که از نظر ساختمانی تاحدی مشابه می­باشند. اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه، عمدتاً استات، پروپیونات و بوتیرات، اسیدهای آلی هستند که در روده توسط تخمیر باکتریایی فیبرهای محلول هضم نشده تولید می­شوند. اسیدهای چرب متوسط زنجیر، شامل اسیدهای کاپروییک، کاپریلیک، کاپریک و لوریک هستند. این اسیدهای چرب دارای اثرات ضد باکتریایی، ضد کوکسیدیایی و ضد ویروسی هستند (Szabo et al. 2023).

مطالعات نشان داده­ اسیدهای چرب کوتاه زنجیر نقش عمده­ای در بهبود سلامت روده در طیور دارند. این اسیدهای چرب می­توانند تکثیر باکتری­های مفید مانند بیفیدوباکترها در قسمت انتهایی روده بزرگ و رشد لاکتوباسیل ها را در روده کوچک افزایش دهند، در حالی که بوتیرات می­تواند به منظور صرفه­جویی در انرژی و اثرات تثبیت کنندگی بر بافت روده، توسط سلول­های اپیتلیوم روده مصرف شود (Liu et al. 2021).

فیتوبیوتیک­ها

فیتوبیوتیک­ها (یا فیتوژنیک­ها) به عنوان ترکیبات زیست فعال طبیعی مشتق شده از گیاه تعریف می­شوند و می­توانند به طور کلی بر اساس منشا گیاهی، روش فرآوری و ترکیب آن­ها به چهار دسته مختلف طبقه­بندی شوند: (1) گیاهان معطر (گیاهان گلدار غیر چوبی که دارای خواص دارویی هستند). (2) ادویه­ها (گیاهانی با بو، طعم یا طعم شدید. (3) اسانس­های ضروری (مایعات روغنی معطر مشتق شده از مواد گیاهی مانند گل، برگ، میوه و ریشه و (4)  اولئورزین­ها (عصاره­های گیاهی حاصل از استخراج با حلال­های غیرآبی (Pandey et al. 2023) .

این مواد از نظر ترکیب و میزان ترکیبات فعال بسیار ناهمگن هستند و تفسیر داده‌های اثربخشی مربوط به ترکیبات فیتوژنیک اغلب در جایی که فعالیت‌های بیولوژیکی مشاهده شده به بیش از یک ترکیب فعال نسبت داده می‌شود، پیچیده می‌شود. در اغلب فیتوژنیک­ها، ترکیب فعال اصلی روغن­های فرار (تیمول، سینامالدئید، بتا-یونون و کارواکرول)، فلاونوئیدها، ساپونین ها و ترکیبات پلی فنلی هستند (Waqas et al. 2023).  سایر ترکیبات فعال زیستی شامل گلیکوزیدها، ساپونین ها و آلکالوئیدها می­باشند.

مطالعات متعددی نشان داده‌اند که ترکیبات فیتوژنیک دارای عملکردهای مختلفی از جمله اثرات آنتی­بیوتیکی/ضد ویروسی، آنتی‌اکسیدانی و ضدالتهاب و همچنین اثراتی شامل بهبود طعم خوراک و افزایش رشد و سلامت دستگاه گوارش هستند (Yang et al. 2015). این ترکیبات رشد باکتری­های بیماریزا را مهار می­کنند، پاسخ­های ایمنی را تحریک می­کنند و سلامت دستگاه گوارش را در طیور بهبود می بخشند. با این حال، مکانیسم­های زیربنای عملکرد آن­ها هنوز تا حد زیادی نامشخص است.

محبوبیت فیتوژنیک‌ها عمدتاً به دلیل طبیعی بودن آن­هاست و تصور عمومی بر این است که به طور کلی بی­خطر هستند. با این حال، بر خلاف سایر افزودنی‌های خوراک، بیشتر فیتوژنیک‌ها ویژگی­های شیمیایی شناخته شده­ای ندارند و بنابراین، فاقد پایه علمی قوی و امکان ارزیابی کنترل کیفیت هستند. فیتوژنیک­ها از نظر استانداردسازی برای پاسخگویی به اصول علمی صنعت با چالش‌های عمده‌ای روبرو هستند (Florou-Paneri et al. 2020). تنوع ترکیبات فعال موجود در فیتوژنیک­ها مستلزم تحقیقات بیشتر در مورد ارزیابی ترکیبات فعال خالص و فعالیت­های بیولوژیکی آن­ها، به صورت جداگانه و در ترکیب با یکدیگر است. کاربرد فیتوژنیک­ها در تغذیه طیور در حال حاضر به دلیل گزارشات متناقض در مورد اثرات آن­ها چالش برانگیز است. درک بهتر اثرات فیتوبیوتیک­ها بر سه بخش عمده یعنی درون دستگاه گوارش (فلور میکروبی روده)، فیزیولوژی روده و ایمونولوژی و مکانیسم تاثیر بر این اجزاء می­تواند امکان استفاده از آن­ها را به منظور تولید محصولات دامی اقتصادی و پایدار فراهم کند.

منابع

  1. Abbott, O.D., and DeMasters, C.U., 1940. Choline in the diet of chickens. J. Nutr. 19, 47-55. Abd El-Ghany, W.A., and Babazadeh, D., 2022. Betaine: a potential nutritional metabolite in the poultry industry. Animals. 12, 2624.
  2. Abd El-Ghany, W.A., and Babazadeh, D., 2022. Betaine: a potential nutritional metabolite in the poultry industry. Animals. 12, 2624.
  3. Asiriwardhana, M., and Bertolo, R.F., 2022. Guanidinoacetic acid supplementation: A narrative review of its metabolism and effects in swine and poultry. Front. Anim. Sci. 3, 972868.
  4. Bajagai, S., Klieve, A.V., Dart, P.J., and Bryden, W.L., 2016. Probiotics in animal nutrition – Production, impact and regulation. FAO Animal Production and Health Paper No. 179. Makkar, H.P.S., (Ed). Food and Agriculture Organisation of the United Nations: Rome, Italy.
  5. Bedford, M.R., Partridge, G.G., Walk, C.L., and Hruby, M., (Eds). 2022. Enzymes in Farm Animal Nutrition. 3rd edn, CABI Publishing: Wallingford, UK.
  6. Blake, D.P., Knox, J., Dehaeck, B., Huntington, B., Rathinam, T., Ravipati, V., Ayoade, S., Gilbert, W., Adebambo, A.O., Jatau, I.D., Raman, M., Parker, D., Rushton, J., and Tomley, F.M., 2020. Re-calculating the cost of coccidiosis in chickens. Vet. Res. 51, 115.
  7. Boyd, W., 2001. Making meat: Science, technology, and American poultry production. Technology and Culture. 42, 631-664.
  8. Bremer, J., 1983. Carnitine-metabolism, functions. Physiol. Rev. 63, 1420-1480.
  9. Broom, L., 2015. Organic acids for improving intestinal health of poultry. World’s Poult. Sci. J. 71, 630-642.
  10. Bryden, W.L., 2012. Mycotoxin contamination of the feed supply chain: Implications for animal productivity and feed security. Anim. Feed Sci. Technol. 173, 134-158.
  11. Campbell, W.C., 2008. History of the discovery of sulfaquinoxaline as a coccidiostat. J. Parasitol. 94, 934-945.
  12. Cherrington, C.A., Hinton, M., Mead, G.C., and Chopra I., 1991. Organic acids: chemistry, antibacterial activity and practical applications. Adv. Microb. Physiol. 32, 87-108.
  13. Dalloul, R.A., and Lillehoj, H.S., 2006. Poultry coccidiosis: Recent advancements in control measures and vaccine development. Expert Rev. Vaccines. 5, 143-163.
  14. De Luca, H.F., 2014. History of the discovery of vitamin D and its active metabolites. BoneKEy Rep. 3, 479.
  15. Dibner, J.J., and Richards, J.D., 2005. Antibiotic growth promoters in agriculture: history and mode of action. Poult. Sci. 84, 634-643.
  16. Elwinger, K., Fisher, C, Jeroch, H., Sauveur, B., Tiller, H., and Whitehead C.C. 2016.A brief history of poultry nutrition over the last hundred years. World’s Poult. Sci. J. 72, 701-720.
  17. Florou-Paneri, P., Christaki, E., and Giannenas, I., 2020. Feed Additives – Aromatic Plants and Herbs in Animal Nutrition and Health, Elsevier, Amsterdam, the Netherlands.
  18. Fry, R.E,, Allred, J.B., Jensen, L.S., and McGinnis, J., 1958. Influence of enzyme supplementation and water treatment on the nutritional value of different grains for poults. Poult. Sci. 37, 372-375.
  19. Gibson, G.R., and Roberfroid, M.B., 1995. Dietary modulation of the human colonic microbiota: Introducing the concept of prebiotics. J. Nutr. 125, 1401-1412.
  20. Golzar, A.S., Cooper, R.G., Ceylan, N., and Corduk, M., 2011. L-carnitine and its functional effects in poultry nutrition. Wld’s Poult. Sci. J. 67, 277-296.
  21. Gonzalez-Uarquin, F., Rodehutscord, M., and Huber, K., 2020. Myo-inositol: its metabolism and potential implications for poultry nutrition – a review. Poult. Sci. 99, 893-905.
  22. Gregg, C.R., Tejeda, O.J., Spencer, L.F, Calderon, A.J., Bourassa, D.V., Starkey, J.D., andStarkey, C.W., 2022. Impacts of increasing additions of choline chloride on growth performance and carcass characteristics of broiler chickens reared to 66 days of age. Animals.12:1808.
  23. Hasenhuettl, G.L., 2008. Synthesis and commercial preparation of food emulsifiers, In: Food Emulsifiers and Their Applications, Hasenhuettl, G.L., and Hartel, R.W., Eds., Springer, New York. NY. Pages 11-37.
  24. Hill, C., Guarner, F., Reid, G., Gibson, G.R., Merenstein, D.J., Pot, B., Morelli, L., Canani, R.B., Flint, H.J., and Salminen, S., 2014. Expert consensus document: The international scientific association for probiotics and prebiotics consensus statement on the scope and appropriate use of the term probiotic. Nat. Rev. Gastroenterol. Hepatol. 11, 506-514.
  25. Horace, W., and Davenport, D.S., 1980. A digest of digestion. In Digestion and Absorption of Fat. Year Book Medical Publishers, Inc., London, UK, Pages 123-137.
  26. Jha, R., Das, R., Oak, S., and Mishra, P., 2020. Probiotics (direct-fed microbials) in poultry nutrition and their effects on nutrient utilization, growth and laying performance, and gut health: A systematic review. Animals 10: 1863.
  27. Jones, F.T., and Ricke, F.C., 2003. Observations on the history of the development of antimicrobials and their use in poultry feeds. Poult. Sci. 82, 613-617.
  28. Jones, F.T., and Ricke, F.C., 2003. Observations on the history of the development of antimicrobials and their use in poultry feeds. Poult. Sci. 82, 613-617.
  29. Jukes, T.H., 1955. Antibiotics in Nutrition. Medical Encyclopedia, Inc., New York.NY.
  30. Khajali, F., Lemme, A. and Rademacher-Heilshorn, M., 2020. Guanidinoacetic acid as a feed supplement for poultry, Wld’s Poult. Sci. J. 76, 270-291.
  31. Levine P.P., 1941. The coccidiostatic effect of sulfagunidine (sulfanilyl guanidine). Cornell Vet. 31, 107-112.
  32. Levine, N.D., 1963. Coccidiosis. Ann. Rev. Microbiol. 17, 179-198.
  33. Liu, L., Xie, M., and Wei, D., 2022. Biological detoxification of mycotoxins: Current status and future advances. Int. J. Mol. Sci. 23, 1064.
  34. Maidin, M.B.M., McCormack, H.A., Wilson, P.W., Caughey, S.D., Whenham, N., and Dunn, I.C., 2021. Dietary betaine reduces plasma homocysteine concentrations and improves bone strength in laying hens. Br. Poult. Sci. 62, 573-578.
  35. Mitchell, H.H., and Haines, W.T., 1927. The basal metabolism of mature chickens and the net energy value of corn. J. Agric. Res. 34, 927-943.
  36. Morgan, N.K., 2023. Advances in prebiotics for poultry: role of the caeca and oligosaccharides. Anim. Prod. Sci. 63, 1911-1925.
  37. Nesse, L.L., Bakke, A.M., Eggen, T., Hoel, K., Kaldhusdal, M., Ringø, E., Yazdankhah, S.P., Lock, E.J., Olsen, R.E., Ørnsrud, R., and Krogdahl, Å., 2019. The risk of development of antimicrobial resistance with the use of coccidiostats in poultry diets. Euro. J. Nutr. Food Safety. 11, 40-43.
  38. , 1925. Are your hens filling your purse? The New Zealand Poult. J., Ed. J. B. Merrett, The New Zealand Poultry Association, Christchurch, New Zealand. 20, 30.
  39. Pandey, S., Kim, E.S., Cho, J.H., Song, M., Doo, H., Kim, S., Keum, G.B., Kwak, J., Ryu, S., Choi, Y., Kang, J., Choe, J., and Kim, H.B. 2023. Cutting-edge knowledge on the roles of phytobiotics and their proposed modes of action in swine. Front. Vet. Sci. 10, 1265689 (2023).
  40. Peek, H.W., and, Landman, W.J.M., 2011. Coccidiosis in poultry: Anticoccidial products, vaccines and other prevention strategies. Vet. Q. 31, 143-161.
  41. Ramos, A.J., Fink-Gremmels, J., and Hernández, E., 1996. Prevention of toxic effects of mycotoxins by means of nonnutritive adsorbent compounds. J. Food Protec. 59, 631-641.
  42. Ratriyanto, A., and Mosenthin, R., 2018. Osmoregulatory function of betaine in alleviating heat stress in poultry. J. Anim. Physiol. Anim. Nutr. 102, 1634-1650.
  43. Ravindran, V., Tancharoenrat, P., Zaefarian, F., and Ravindran, G., 2016. Fats in poultry nutrition: Digestive physiology and factors influencing their utilisation. Anim. Feed Sci. Technol. 213, 1-21.
  44. Rehman, Z., Naz, S., Khan, R.U., and Tahir, M., 2017. An update on potential applications of L-carnitine in poultry. Wld’s Poult. Sci. J. 73, 823-830.
  45. Salminen, S., Collado, M.C., Endo, A., Hill, C., Lebeer, S., Quigley, E.M.M., Sanders, M.E., Shamir, R., Swann, J.R., Szajewska, H., and Vinderola, G., 2021. The International Scientific Association of Probiotics and Prebiotics (ISAPP) consensus statement on the definition and scope of postbiotics. Nat. Rev. Gastroenterol. Hepatol. 18, 649-667.
  46. Schaible, P.J., 1941. The minerals in poultry nutrition-A review. Poult. Sci. 20, 278-288.
  47. Siyal, F.A., Babazadeh, D., Wang, C., Arain, M.A., Saeed, M., Ayasan, T., Zhang, L., and Wang, T., 2017. Emulsifiers in the Poultry Industry. Wld’s Poult. Sci. J. 73, 611–620.
  48. Stokstad, E.L.R., and Jukes, T.H., Further observations on the “animal protein factor”. Proc. Soc. Exp. Biol. Med. 73, 523-528.
  49. Summons, T.G., 1968. Animal feed additives, 1940-1966. Agric. History. 42, 305-313.
  50. Szabó, R.T., Kovács-Weber, M., Zimborán, Á., Kovács, L., and Erdélyi, M., 2023. Effects of short- and medium-chain fatty acids on production, meat quality, and microbial attributes-A review. Molecules. 28, 4956.
  51. Vila-Donat, P., Marín, S., Sanchis, V., and Ramos, A.J., 2018. A review of the mycotoxin adsorbing agents, with an emphasis on their multi-binding capacity, for animal feed decontamination. Food Chem. Toxicol. 114, 246-259.
  52. Waqas, M., Salman, M., and Sharif, M.S., 2023. Application of polyphenolic compounds in animal nutrition and their promising effects. J. Anim. Feed. Sci. 32. 233-256.

 

استفاده از کاملینا در تغذیه طیور

مقدمه

تامین خوراک بیشترین هزینه‌ی تولید در صنعت طیور را شامل می‌شود و منابع پروتئینی بخش مهمی از این خوراک را تشکیل می‌دهند که در حال حاضر کنجاله سویا به عنوان منبع اصلی پروتئینی استفاده می‌شود. با توجه به تقاضا برای این منبع خوراکی و در دسترس نبودن کافی آن و همچنین تامین بخش قابل توجهی از این نهاده از طریق واردات و نوسانات قیمت آن، توجه زیادی به یافتن منابع خوراک جدید شده است (Leeson & Summers, 2005). یکی از راه‌ حل‌های این مشکل، پرورش انواع محصولات پروتئینی جایگزین است که به خوبی با اقلیم آب و هوای کشور سازگار هستند، به کودهای شیمیایی کمتری نیاز دارند و در برابر بیماری‌ها و آفات کشاورزی مقاوم هستند. یکی از گزینه‌های امیدوارکننده در این زمینه، گیاه Camelina sativa است که به نام‌های کاملینا یا کتان‌کش معروف است. گیاه کاملینا متعلق به خانواده Brassicaceae است و به دلیل داشتن محتوای بالای روغن (حدود ۳۰ تا ۴۵ درصد) به عنوان یک دانه روغنی شناخته می‌شود. روغن این گیاه غنی از اسیدهای چرب ضروری امگا-۳ است (Singh, Cullere, Tumová, et al., 2023). علاوه بر این، کشت کاملینا به آب کمتری در مقایسه با دیگر گیاهان دانه روغنی نیاز دارد، که این گیاه را به گونه‌ای دوست‌دار محیط زیست تبدیل می‌کند (Zanetti et al., 2021). کاملینا به عنوان یک گیاه مقاوم می‌تواند در زمین‌های حاشیه‌ای نیز رشد کند و از این رو فشار بر مناطق کشاورزی اصلی را کاهش می‌دهد. این گیاه نسبت به سایر گیاهان هم‌خانواده خود در برابر بسیاری از آفات و بیماری ها مقاومتر است و بنابراین به دلیل کاهش نیاز به کاربرد آفت‌کش‌ها و کودها، ردپای کربنی کمی دارد که به شیوه‌های کشاورزی پایدار کمک می‌کند (Mondor & Hernández‐Álvarez, 2022; Zanetti et al., 2021). علاوه بر این، ترکیب کاملینا در غذای طیور می‌تواند وابستگی به مواد خوراکی وارداتی را کاهش دهد و از این طریق، بهبود اقتصادی در تولید طیور را تسهیل کند. ترکیبات غذایی کاملینا و مشتقات آن (کنجاله و روغن)، آن‌ها را برای گنجاندن در جیره طیور بسیار ارزشمند می کند. کاملینا دارای تعادل مطلوبی از اسیدهای آمینه، از جمله اسیدهای آمینه ضروری هستند که نقش مهمی در بهره وری دارند. علاوه بر این، محصولات جانبی مشتق شده از کاملینا به عنوان منبع خوبی از انرژی، ویتامین­ها و مواد معدنی عمل می­کنند. حضور زیاد اسیدهای چرب امگا-3 در محصولات جانبی کاملینا نیز می­تواند با غنی سازی تخم مرغ با این مواد مغذی مفید، تأثیر مثبتی بر کیفیت تخم مرغ و گوشت پرندگان داشته باشد (Orczewska-Dudek et al., 2020; Pietras et al., 2012; Ryhänen et al., 2007; Thacker & Widyaratne, 2012). این مقاله، ارزش غذایی کاملینا و محصولات جانبی آن (کنجاله و روغن) را بررسی می‌کند و فرصت ها و چالش های مرتبط با استفاده از این گیاه در جیره جوجه‌های گوشتی و مرغان تخمگذار مورد بحث قرار می‌دهد.

 

شکل 1. گیاه کاملینا در مراحل مختلف رشد

 

ترکیب شیمیایی کاملینا

دانه کاملینا حدودا 24 درصد پروتئین دارد و میزان پروتئین کنجاله آن بین  39-30 درصد است. محتوای پروتئین خام در کنجاله کاملینا نزدیک به مقدار موجود در کنجاله کلزا، اما کمتر از کنجاله سویا است (Banaszkiewicz, 2011; Bulbul et al., 2015; Jaśkiewicz et al., 2014; Pekel et al., 2015). اسیدهای آمینه ضروری موجود در کنجاله کاملینا در حدودا 18-15 درصد می‌باشد. متیونین، سیستین و لیزین اسید آمینه‌های محدود کننده کنجاله کاملینا در تغذیه طیور هستند. مقدار اسیدهای آمینه گوگرددار (متیونین- سیستین) در کنجاله کاملینا 4-5 درصد از کل پروتئین و در کنجاله سویا 3 درصد از کل پروتئین است. میزان لیزین نیز در کنجاله کاملینا کمتر از کنجاله سویا و کنجاله کلزا است. محتوای آرژنین، والین، آلانین و پرولین در کاملینا کمتر از کنجاله سویا است، اما در صورت بیان بر حسب درصدی از کل پروتئین، این تفاوت ناچیز است. کنجاله کاملینا حاوی مقدار مشابهی از آلانین، آسپاراژین، گلیسین، ایزولوسین، لوسین، فنیل آلانین، سرین، تریپتوفان، تیروزین و والین در مقایسه با کنجاله کلزا می‌باشد (Almeida et al., 2013; Banaszkiewicz, 2011; Juodka et al., 2022; Pekel et al., 2015; Ryhänen et al., 2007; Thacker & Widyaratne, 2012).

چربی خام موجود در دانه کاملینا بالا است (حدود 37 درصد)؛ با این حال، محتوای چربی خام در کنجاله آن در محدوده 22-6 درصد می‌باشد. درصد چربی خام در کنجاله کاملینا بیشتر از کنجاله سویا و کلزا است (Banaszkiewicz, 2011; Bulbul et al., 2015; Jaśkiewicz et al., 2014; Kaczmarek et al., 2016; Pekel et al., 2015; Woyengo et al., 2017). مقدار اسیدهای چرب اشباع در کنجاله و روغن کاملینا کمتر از کنجاله سویا و کنجاله کلزا است. مقدار اسیدهای چرب با یک پیوند غیراشباع در کنجاله و روغن کاملینا کمتر از کنجاله سویا و کنجاله کلزا می‌باشد (Bailoni et al., 2004; Juodka et al., 2018). میزان اسید آلفا-لینولنیک معمولاً در مواد خوراکی با منشاء گیاهی کم است. با این حال، دانه، روغن و کنجاله کاملینا دارای مقدار قابل ملاحظه‌ای اسید آلفا-لینولنیک (حدود 36-26 درصد) است. این مقدار در مقایسه با کنجاله سویا (حدود 8-7 درصد) وکنجاله کلزا  (10-13) درصد بالاتر است. تنها در کنجاله بذر کتان مقدار اسید آلفا-لینولنیک بالاتری یافت می‌شود (51 درصد) (Abramovic & Abram, 2005; Abu-Ghazaleh et al., 2001; Bailoni et al., 2004; Juodka et al., 2018).

محتوای اسید چرب ضروری لینولئیک (LA)، در دانه و کنجاله کاملینا حدود 24-19 درصد است و این مقدار کمتر از درصد موجود در کنجاله کلزا و کنجاله سویا می‌باشد (Abramovic & Abram, 2005; Anca et al., 2019; Bailoni et al., 2004; Bulbul et al., 2015; Ciurescu et al., 2016; Juodka et al., 2018). محتوای کل اسید چرب غیر اشباع چندگانه در کنجاله و دانه کاملینا از مقدار موجود در کنجاله سویا و کنجاله کلزا بیشتر است (Baltrukonienė et al., 2015; Halle & Schöne, 2013; Juodka et al., 2018; Juodka et al., 2022). نسبت اسید چرب امگا-6 به اسید چرب امگا-3 در کنجاله و روغن کاملینا در مقایسه با کنجاله سویا و کنجاله کلزا کمتر است (Bailoni et al., 2004; Jaśkiewicz et al., 2014; Juodka et al., 2018). نسبت اسید لینولئیک به اسید آلفا-لینولنیک اسید در کنجاله کاملینا نیز در مقایسه با کنجاله کلزا و کنجاله سویا کمتر می‌باشد (Anca et al., 2019; Bailoni et al., 2004; Juodka et al., 2018).

دانه کاملینا از نظر میزان ویتامین B3 (نیاسین) غنی است (194 میکروگرم در گرم)، به طوری‌که میزان این ویتامین در دانه کاملینا تقریباً دو برابر مقدار موجود در دانه کتان (91 میکروگرم در گرم) است. ویتامین B1 (تیامین) 18 میکروگرم بر گرم می‌باشد که از میزان این ویتامین در دانه کتان و کلزا به طور قابل توجهی بیشتر است. مقدار ویتامین B5 (اسید پانتوتنیک) در کاملینا 3/11 میکروگرم بر گرم است که این مقدار برابر با دانه کتان و کمتر از کلزا برآورد شده است. سایر ویتامین‌های گروه B در کاملینا به مقدار کم یافت می‌شود. همچنین دانه کاملینا دارای مقدار کمی از مواد معدنی پتاسیم (6/1 درصد)، فسفر (4/1 درصد) و کلسیم (0/1 درصد) است. در مقابل، مقدار قابل توجهی از مواد معدنی آهن (329 میکروگرم در گرم)، منگنز (40 میکروگرم در گرم) و روی (69 میکروگرم در گرم) دارا می‌باشد (Zubr, 2010).

 

شکل 2. دانه کاملینا در مراحل تشکیل خورجین و رسیدگی کامل

 

استفاده از خوراک کاملینا در تغذیه طیور توسط متابولیت های ثانویه گیاهی، مانند گلوکوزینولات ها، سیناپین، اسید فایتیک و تانن های متراکم که به ترکیبات ضد تغذیه ای موجود در کاملینا نسبت داده می شوند، محدود می شود. گلوکوزینولات ها مواد طبیعی هستند که در گیاهان خانواده Brassicaceae یافت می شوند (Mithen, 2001; Tripathi & Mishra, 2007). گلوکوزینولات­ها زمانی که در سلول­های گیاهی دست نخورده یافت می شوند، پایدار و غیرسمی هستند. با این حال، در طول برداشت، نگهداری، تولید خوراک و جویدن توسط حیوانات، سلول‌های گیاهی آسیب می‌بینند، آنزیم میروزیناز آزاد می‌شوند و محصولات سمی از جمله ایزوتیوسیانات‌ها، تیوسیانات‌ها، نیتریل‌ها، اپی تیونیتریل‌ها و اگزازولیدین‌تیون‌ها تولید می‌شوند که عملکرد تیروئید و کبد را مختل می‌کنند (Alexander et al., 2008; Burel et al., 2001; Tripathi & Mishra, 2007). در مطالعه‌ای مشخص شد که پرندگان می‌توانند تا 2 میکرومول بر گرم گلوکوزینولات در جیره حاوی کلزا را تحمل کنند (Woyengo et al., 2017)؛ با این حال در پژوهشی دیگر مشاهده شده که سطح تحمل پرندگان در برابر این ماده حدود 5 میکرومول بر گرم است (Tripathi & Mishra, 2007).

سیناپین استر کولین با اسید سیناپیک است. محتوای سیناپین به طور قابل توجهی در گیاهان کاملینا متفاوت است. آنالیز بذر هشت ژنوتیپ مختلف کاملینا، محدوده محتوای سیناپین را از 8/2 تا 8/7 میلی گرم در گرم نشان داد (Matthäus & Angelini, 2005). محتوای سیناپین در کاملینا بسیار کمتر از سایر گیاهان خانواده Brassicaceae مانند کلزا یا خردل است (Matthäus & Zubr, 2000). طعم خوراکی‌های دارای سیناپین تلخ است، اما از آنجایی که جوانه‌های چشایی در پرندگان رشد ضعیفی دارند، تلخی خوراک باعث کاهش مصرف خوراک اختیاری جوجه‌های گوشتی نمی‌شود (Qiao & Classen, 2003).

اسید فایتیک دارای اثر ضد تغذیه‌ای قوی است، زیرا فسفر را متصل می­کند. پرندگان و سایر حیوانات تک معده، هیچ آنزیمی برای هیدرولیز فسفر محدود ندارند (Colombini et al., 2014). محتوای اسید فایتیک در دانه کاملینا 21 میلی‌گرم بر گرم و در کنجاله آن از 0/21 تا 3/32 میلی‌گرم بر گرم گزارش شده است (Colombini et al., 2014; Matthäs, 1997; Matthäus & Zubr, 2000; Russo & Reggiani, 2012). مقدار اسید فایتیک در کاملینا مشابه مقدار موجود در آفتابگردان است اما 5/1 برابر بیشتر از کلزا است (Matthäus & Angelini, 2005).

تانن با رسوب پروتئین، مهار فعالیت آنزیم‌های گوارشی (تریپسین و کیموتریپسین) و در نتیجه کاهش قابلیت هضم پروتئین خوراک همراه است. تانن‌ها همچنین استفاده موثر از ویتامین ها و مواد معدنی را مختل می کنند. آن‌ها می توانند با ویتامین B12 کمپلکس بسازند و در نتیجه جذب آن را کاهش دهند. بر اساس داده‌های 12 ژنوتیپ کاملینا، مقدار تانن از 8/1 تا 39/4 گرم در کیلوگرم متغیر است (Colombini et al., 2014; Russo & Reggiani, 2012). مقادیر تانن­های متراکم در کاملینا نسبتاً کم است و سمیت این نوع تانن‌ها در مواقعی که بیش از 1 درصد جیره باشند، بارز می‌شود (Singleton, 1981). در همین حال، مقدار اندک تانن‌ها ممکن است تأثیر مثبتی بر سلامت حیوانات داشته باشد، زیرا تانن­ها دارای خواص ضد میکروبی و همچنین ضد سرطان و ضد جهش زایی هستند (Amarowicz et al., 2010).

کنجاله کاملینا حاوی مقدار زیادی فیبر خام است که میزان آن بین 17-9 درصد می‌باشد. مقدار فیبر خام کنجاله کاملینا بیشتر از کنجاله سویا و مشابه با کنجاله کلزا است (Bulbul et al., 2015; Ciurescu et al., 2016; Maison, 2014; Pekel et al., 2015; Ryhänen et al., 2007). بخش فیبری خوراک خود از پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای تشکیل می شود که شامل اجزایی از جمله، پلی ساکاریدهای سلولزی و غیر سلولزی هستند که در جیره طیور مورد استفاده قرار نمی گیرند (Slominski, 2011). پلی ساکاریدهای غیر نشاسته‌ای کربوهیدرات‌هایی هستند که از نظر ساختار و ترکیب از نشاسته متفاوت هستند، بنابراین به طور کامل توسط پرندگان هضم نمی‌شوند. فعالیت ضد تغذیه‌ای این ترکیبات اثرات منفی بر سرعت رشد و بازده خوراک دارد. طیور آنزیم‌های تجزیه کننده‌ی پلی‌ساکاریدهای غیرنشاسته‌ای را تولید نمی‌کنند بنابراین تجزیه نمی‌شوند و باعث کاهش بازدهی خوراک می‌شوند. این ترکیبات مقادیر زیادی آب به خود جذب می‌کنند در نتیجه ویسکوزیته دستگاه گوارش پرنده افزایش می‌یابد. افزایش ویسکوزیته ممکن است منجر به بروز  مشکلاتی در هضم کربوهیدرات، پروتئین و چربی شود. علاوه بر این، ویسکوزیته بالای محتویات روده، میزان چسبندگی فضولات را افزایش می دهد (Alagawany et al., 2018). همچنین میزان انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری (AMEn) محصولات جانبی دانه‌های روغنی مانند کنجاله کاملینا با افزایش محتوای چربی، افزایش یافته و با افزایش محتوای فیبر، کاهش می یابد (Khajali & Slominski, 2012). بنابراین، مقدار انرژی قابل سوخت و ساز کمتر کنجاله کاملینا نسبت به محصولات جانبی کلزا می‌تواند به دلیل محتوای فیبر بیشتر در کنجاله کاملینا نسبت به محصولات جانبی کلزا باشد (Woyengo et al., 2016).

 

جدول 1: ترکیب مواد مغذی کنجاله کاملینا

ترکیب شیمیایی مقدار (واحد) ترکیب شیمیایی مقدار (واحد)
ماده خشک، درصد 91 کلسیم، گرم در کیلو گرم 4/3
پروتئین خام، درصد 5/34 سدیم، گرم در کیلو گرم 05/0
فیبر خام، درصد 1/11 کلر، گرم در کیلو گرم 6/0
فیبر نامحلول در دترجنت خنثی، درصد 23 اسید اولئیک (18:1)، گرم در کیلو گرم 18
فیبر نامحلول در دترجنت اسید، درصد 5/15 اسید لینولئیک (18:2)، گرم در کیلو گرم 2/24
چربی خام، درصد 3/12 اسید لینولنیک (18:3)، گرم در کیلو گرم 7/32
خاکستر، درصد 5/5 انرژی خام، کیلو کالری در کیلو گرم 4780
فسفر کل، گرم در کیلو گرم 6/8 انرژی قابل متابولیسم جوجه گوشتی، کیلو کالری در کیلو گرم 2130
فسفر قابل دسترس، گرم در کیلو گرم 2/2 انرژی قابل متابولیسم خروس بالغ، کیلو کالری در کیلو گرم 2490

 

استفاده از کاملینا در تغذیه جوجه‌های گوشتی

استفاده از کاملینا در جیره جوجه‌های گوشتی در مطالعات مختلف، اثرات متناقضی را نشان داده است. در پژوهشی مشخص شد افزودن 5 درصد دانه کاملینا در جیره جوجه‌های گوشتی تأثیری بر عملکرد رشد جوجه‌ها نداشت، اما تغذیه 10 درصد دانه منجر به کاهش وزن بدن می شود (Ciurescu et al., 2016). مقادیر متغیر روغن کامالینا در جیره جوجه‌های گوشتی هیچ اثری بر وزن بدن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک نداشت (Ciurescu et al., 2016; Jaśkiewicz et al., 2014; Orczewska-Dudek & Pietras, 2019; Pietras & Orczewska-Dudek, 2013). این موضوع می‌تواند به دلیل مقدار کمتر مواد ضدتغذیه­ای در روغن کاملینا در مقایسه با کنجاله یا دانه آن توضیح داده شود (Yuan et al., 2017). مطالعات نشان می دهد که افزودن 8  و 16 درصد کنجاله کاملینا به جیره وزن بدن را افزایش می دهد (Oryschak et al., 2020). همچنین سایر محققانی که از 5 ، 10 و 24 درصد کنجاله کاملینا در جیره جوجه‌های گوشتی استفاده کردند، تفاوت معنی داری در عملکرد رشد مشاهده نکردند (Anca et al., 2019; Aziza et al., 2010; Aziza et al., 2014; Oryschak et al., 2020). با این حال در پژوهشی گزارش شد که گنجاندن 5 و 10 درصد کنجاله کاملینا در جیره جوجه گوشتی منجر به کاهش وزن بدن و خوراک مصرفی و افزایش ضریب تبدیل خوراک می‌شود (Ryhänen et al., 2007). بسیاری از محققان گزارش کردند که دلیل عملکرد ضعیف‌ رشد در شرایط تغذیه جوجه های گوشتی با جیره های حاوی کنجاله کاملینا، می تواند به دلیل وجود مواد ضد تغذیه­ای باشد که مقادیر آن‌ها در کنجاله کاملینا بسته به واریته آن متفاوت است. محتوای گلوکوزینولات در کنجاله کاملینا می تواند از 14 تا 45 میکرومول بر گرم باشد و ممکن است بر نتایج عملکرد رشد تأثیر بگذارد (Matthäus & Zubr, 2000; Oryschak et al., 2020; Pekel et al., 2009; Ryhänen et al., 2007). محصولات سمی گلوکوزینولات، عملکرد تیروئید را مختل می کنند، بر رشد، باروری و تولید مثل تأثیر منفی می گذارد و ضریب تبدیل خوراک را نامناسب می‌کند (Burel et al., 2001). همچنین برخی از آن‌ها مخاط دستگاه گوارش را تحریک می کنند و باعث نکروز موضعی و سمیت کبدی و کلیوی می‌شوند (Alexander et al., 2008). سایر مطالعات نشان داد که افزایش سطح کنجاله کاملینا از 3 به 15 درصد در جیره جوجه‌های گوشتی باعث کاهش قابلیت هضم ظاهری کل ماده خشک، نیتروژن و انرژی می‌شود (Thacker & Widyaratne, 2012). محققان گزارش کردند که کنجاله کاملینا در جیره جوجه‌های گوشتی باعث افزایش ویسکوزیته در ژژنوم و در نتیجه کاهش انرژی قابل متابولیسم شد (Pekel et al., 2009). علاوه بر این، با افزودن کنجاله کاملینا در جیره جوجه گوشتی مقدار فیبر کل جیره را افزایش داد که در بسیاری از آزمایش‌ها، مقدار فیبر جیره بالاتر از مقدار توصیه‌شده بود (Martínez & Valdivié, 2021; Oryschak et al., 2020; Ryhänen et al., 2007). پلی ساکاریدهای غیر نشاسته‌ای، که پایه فیبر را می‌سازند، به دلیل محصور شدن مواد مغذی در دیواره های سلولی، توسط طیور به خوبی هضم نمی‌شوند (Slominski, 2011). تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی مقدار کنجاله کاملینا در جیره مصرفی به 30 درصد افزایش می یابد، باید از آنزیم‌های تجزیه‌کننده فیبر، یعنی کربوهیدراز‌ها، برای تجزیه پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای به منظور کاهش ویسکوزیته خوراک، بهبود استفاده از مواد مغذی و ضریب تبدیل غذایی استفاده شود (Woyengo et al., 2016). تناقض در داده‌های تحقیقاتی را می‌توان به کیفیت‌های متفاوت دانه کاملینا، به دلیل شرایط مختلف رشد و آب و هوا، روش‌های مختلف تولید کنجاله و ویژگی‌های آزمایشی نسبت داد. بر اساس گزارش برخی محققان با افزودن 5 و 10 درصد کاملینا به جیره جوجه‌های گوشتی، سطح اسیدهای چرب امگا-3، به ویژه اسیدلینولنیک، به طور قابل توجهی افزایش یافت. در مقابل سطوح اسیدهای چرب اشباع در گوشت پرندگانی که با جیره حاوی 10 درصد کاملینا تغذیه شده بودند، کاهش یافت (Ryhänen et al., 2007). در پژوهشی مشاهده شد که استفاده از کنجاله و روغن کاملینا در جیره جوجه‌های گوشتی باعث افزایش سطح اسیدهای چرب غیراشباع چندگانه امگا-3 در گوشت سینه و بهبود نسبت اسیدهای چرب غیراشباع چندگانه امگا-6 به امگا-3 شد (Orczewska-Dudek & Pietras, 2019). استفاده از سطوح صفر تا 24 درصد کنجاله کاملینا به جیره جوجه‌های گوشتی میزان اسیدلینولنیک موجود در گوشت سینه و ران و کبد را افزایش داد (Nain et al., 2015).

 

استفاده از کاملینا در تغذیه مرغ‌های تخم‌گذار

افزودن 10 درصد دانه کاملینا در جیره مرغ‌های تخم‌گذار باعث افزایش مصرف خوراک و همچنین بهبود تولید تخم‌مرغ شد، با این حال استفاده از این دانه در جیره وزن تخم‌مرغ تولیدی را کاهش داد (Cherian & Quezada, 2016). محققان با استفاده از سطوح مختلف روغن کاملینا (5/1، 3 و 4 درصد) در جیره مرغ‌های تخم‌گذار دریافتند که با افزودن روغن کاملینا به جیره تاثیر معنی‌داری بر عملکرد و پارامترهای تولید نداشته است؛ که این احتمالا به دلیل عدم وجود ترکیبات ضد مغذی در این روغن است (Orczewska-Dudek et al., 2020; Pietras et al., 2012). با افزودن سطوح 5 و 10 درصد کنجاله کاملینا به جیره مرغ‌های تخم‌گذار هیچ تفاوتی در عملکرد مشاهده نشد (Cherian et al., 2009; Kakani et al., 2012; Orczewska-Dudek et al., 2020)؛ اما در پژوهشی کاهش معنی‌داری وزن تخم‌مرغ گزارش شد (Kakani et al., 2012). با این حال، برخی محققان با استفاده از 10 درصد کنجاله کاملینا در جیره مرغ‌های تخم‌گذار، افزایش 8 درصدی در تخم‌گذاری بدون اثر بر وزن تخم­مرغ را مشاهده کردند (Aziza et al., 2013). در پژوهشی گزارش شد که وجود 15 درصد کنجاله کاملینا در جیره مرغان تخم‌گذار به طور قابل توجهی باعث کاهش تولید تخم‌مرغ شد (Cherian et al., 2009). در حالی که در پژوهشی دیگر مشاهده شد که استفاده از 20 درصد کنجاله کاملینا در جیره تأثیر منفی بر خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی و تولید تخم‌مرغ نداشت (Lolli et al., 2020).

استفاده از دانه کاملینا و محصولات جانبی آن در جیره مرغ‌های تخم‌گذار می‌تواند به طور مثبت صفات کیفی تخم مرغ را تغییر دهد و نقش مهمی در رضایت مصرف‌کننده و سودآوری زنجیره تولید ایفا کند. گنجاندن دانه کاملینا به میزان 10 درصد در جیره های تخم‌گذار بسیار زیاد به نظر می رسد، زیرا بر وزن سفیده و وزن و رنگ زرده تأثیر منفی می گذارد (Cherian & Quezada, 2016). در مقابل، استفاده از روغن کاملینا در جیره مرغ‌های تخم‌گذار نتایج خوبی به همراه داشت، سطوح 5/1 و 3 درصد روغن در جیره وزن نسبی زرده را افزایش داد و سطح 4 درصد آن در جیره، رنگ زرده را نیز تشدید کرد (Orczewska-Dudek et al., 2020; Pietras et al., 2012). محققان با افزودن کنجاله کاملینا در سطوح 5 و 10 درصد به جیره مرغان تخم‌گذار هیچ تفاوت معنی‌داری در ویژگی‌های تخم‌مرغ مشاهده نکردند (Cherian et al., 2009; Kakani et al., 2012; Lolli et al., 2020). در حالی که در پژوهشی گزارش شد، استفاده از 10 و 15 درصد کنجاله کاملینا در جیره مرغ‌های تخم‌گذار به طور قابل توجهی وزن زرده، رنگ زرده، نسبت زرده و سفیده را در مقایسه با گروه کنترل کاهش می دهد (Cherian et al., 2009). این احتمال وجود دارد که تناقض در داده‌های رنگ زرده به سطح چربی کنجاله کاملینا مورد استفاده در جیره بستگی داشته باشد، زیرا هر چه محتوای روغن بیشتر باشد، رنگدانه های موجود در رژیم غذایی بیشتر است (Singh, Cullere, & Dalle, 2023). مطالعه‌ای به تأثیر افزودن دانه کملینا (۱۰درصد) بر مرغ‌های تخم‌گذار پرداخته است، همان‌طور که انتظار می‌رفت، تخم‌مرغ‌های تولید شده به طور قابل توجهی حاوی مقادیر بالاتری از اسیدهای چرب غیراشباع چندگانه امگا-۳ و نسبت امگا-6 به امگا-3 پایین‌تری بودند (Cherian & Quezada, 2016). بر اساس مطالعات، اسیدهای چرب غیراشباع چندگانه و امگا-۳ در تخم‌ مرغ‌هایی که با جیره‌های حاوی ۲، ۵، ۱۰ و ۱۵ درصد کنجاله کاملینا تغذیه شده‌اند، افزایش یافته است (Aziza et al., 2013; Cherian et al., 2009; Kakani et al., 2012; Panaite et al., 2016). این نتایج نشان می‌دهند که محصولات کاملینا منبع غذایی مناسبی از اسیدهای چرب امگا-۳ برای طیور هستند و قادرند تخم‌مرغ‌ها را با این اسیدهای چرب غنی کنند.

 

استفاده از کاملینا در خوراک سایر طیور

بر اساس مطالعات استفاده از کنجاله کاملینا در سطوح 5 و 10 درصد در جیره بلدرچین و 5 درصد در جیره بوقلمون تاثیر معنی‌داری بر مصرف خوراک، وزن و ضریب تبدیل خوراک نشان نداد (Bulbul et al., 2015; Frame et al., 2007). با این حال، افزودن 20-15 درصد کنجاله کاملینا به جیره بلدرچین و بوقلمون عملکرد رشد را کاهش داد (Bulbul et al., 2015). محققین گزارش کردند که خوراک مصرفی و میزان تولید بلدرچین‌های تخم‌گذار تغذیه شده با جیره حاوی 15 و 20 درصد کاهش یافت اما استفاده از 5 و 10 درصد از این کنجاله در جیره آن‌ها اثری بر میزان تولید و مصرف خوراک پرندگان نداشت (Bulbul et al., 2015).

 

نتیجه گیری

مطالعات نشان می‌دهد دانه‌های روغنی کامِلینا ساتیوا (Camelina sativa) و فرآورده‌های جانبی آن می‌توانند به عنوان یک منبع جایگزین ارزشمند برای تأمین انرژی، پروتئین و اسیدهای چرب امگا-۳ در جیره غذایی طیور مورد استفاده قرار گیرند. با این حال، وجود ترکیبات ضد مغذی در کامِلینا استفاده از آن را در تغذیه طیور، به ویژه در سطوح بالاتر از ۱0 درصد، محدود می‌کند، زیرا این ترکیبات جذب و استفاده از مواد مغذی را مختل می‌کنند. با توجه به اینکه کاملینا سرشار از اسیدهای چرب امگا-۳، به ویژه اسید آلفا-لینولنیک است، محتوای این اسیدهای چرب مفید را در گوشت و تخم طیور به طور چشمگیری افزایش می‌دهد. به‌طور مشخص، استفاده از کنجاله کامِلینا منجر به افزایش اسیدهای چرب امگا-۳ در گوشت و تخم‌ طیور شده است. این ویژگی، محصولات طیور را به گزینه‌ای سالم‌تر و مفیدتر برای مصرف‌کنندگان تبدیل می‌کند. با این حال، تحقیقات بیشتری برای تعیین سطح بهینه کنجاله کامِلینا در جیره، محتوی چربی مطلوب در کنجاله کامِلینا (درجه روغن‌گیری) و بهینه‌سازی روش‌های فرآوری در جیره‌های طیور برای بهبود پایداری و کیفیت محصول مورد نیاز است.

 

منابع مورد استفاده

Abramovic, H., & Abram, V. (2005). Physico-chemical properties, composition and oxidative stability of Camelina sativa oil. Food technol. biotechnol, 43(1), 63.

Abu-Ghazaleh, A., Schingoethe, D., & Hippen, A. (2001). Conjugated linoleic acid and other beneficial fatty acids in milk fat from cows fed soybean meal, fish meal, or both. Journal of Dairy Science, 84(8), 1845.

Alagawany, M., Elnesr, S. S., & Farag, M. (2018). The role of exogenous enzymes in promoting growth and improving nutrient digestibility in poultry. Iranian journal of veterinary research, 19(3), 157.

Alexander, J., Auðunsson, G. A., Benford, D., Cockburn, A., Cravedi, J.-P., Dogliotti, E., . . . Fink-Gremmels, J. (2008). Glucosinolates as undesirable substances in animal feed Scientific Panel on Contaminants in the Food Chain. European Food Safety Authority Journal, 6(1), 590.

Almeida, F., Htoo, J., Thomson, J., & Stein, H. (2013). Amino acid digestibility in camelina products fed to growing pigs. Canadian Journal of Animal Science, 93(3), 335-343.

Amarowicz, R., Estrella, I., Hernández, T., Robredo, S., Troszyńska, A., Kosińska, A., & Pegg, R. B. (2010). Free radical-scavenging capacity, antioxidant activity, and phenolic composition of green lentil (Lens culinaris). Food chemistry, 121(3), 705-711.

Anca, G., Hăbeanu, M., Lefter, N., & Ropotă, M. (2019). Performance parameters, plasma lipid status, and lymphoid tissue fatty acid profile of broiler chicks fed camelina cake. Brazilian Journal of Poultry Science, 21.

Aziza, A., Panda, A., Quezada, N., & Cherian, G. (2013). Nutrient digestibility, egg quality, and fatty acid composition of brown laying hens fed camelina or flaxseed meal. Journal of Applied Poultry Research, 22(4), 832.

Aziza, A., Quezada, N., & Cherian, G. (2010). Feeding Camelinasativa meal to meat-type chickens: Effect on production performance and tissue fatty acid composition. Journal of Applied Poultry Research, 19(2), 157.

Aziza, A. E., Awadin, W. F., Quezada, N., & Cherian, G. (2014). Gastrointestinal morphology, fatty acid profile, and production performance of broiler chickens fed camelina meal or fish oil. European Journal of Lipid Science and Technology, 116(12), 1727.

Bailoni, L., Bortolozzo, A., Mantovani, R., Simonetto, A., Schiavon, S., & Bittante, G. (2004). Feeding dairy cows with full fat extruded or toasted soybean seeds as replacement of soybean meal and effects on milk yield, fatty acid profile and CLA content Riassuntosostituzione Della Farina Di Estrazione Di Soia Con Soia Integrale Estrusa O Tostata Nell’Alimentazione Di Vacche In Lattazione: Effetti Sulla Produzione Di Latte, Sul Profilo Acidico E Sul Contenuto Di Cla. Italian Journal of Animal Science, 3(3), 243.

Baltrukonienė, G., Uchockis, V., & Švirmickas, G. J. (2015). The influence of compound feed enrichment with rapeseed and linseed cake on the meat characteristics and fatty acids composition of beef bulls. Zemdirbyste-Agriculture, 102. (3).

Banaszkiewicz, T. (2011). Nutritional value of soybean meal. Soybean and Nutrition, 12, 1.

Bulbul, T., Rahman, A., & Ozdemir, V. (2015). Effect of false flax meal on certain growth, serum and meat parameters of japanese quails. J. Anim. Plant Sci, 25, 1245.

Burel, C., Boujard, T., Kaushik, S., Boeuf, G., Mol, K., Van der Geyten, S., . . . Quérat, B. (2001). Effects of rapeseed meal-glucosinolates on thyroid metabolism and feed utilization in rainbow trout. General and Comparative Endocrinology, 124(3), 343.

Cherian, G., Campbell, A., & Parker (2009). Egg quality and lipid composition of eggs from hens fed Camelina sativa. Journal of Applied Poultry Research, 18(2), 143.

Cherian, G., & Quezada, N. (2016). Egg quality, fatty acid composition and immunoglobulin Y content in eggs from laying hens fed full fat camelina or flax seed. Journal of Animal Science and Biotechnology, 7, 1.

Ciurescu, G., Ropota, M., Toncea, I., & Habeanu, M. (2016). Camelia (Camelina sativa L. Crantz Variety) oil and seeds as n-3 fatty acids rich products in broiler diets and its effects on performance, meat fatty acid composition, immune tissue weights, and plasma metabolic profile. Journal of Agricultural Science and Technology, 18(2): 315-326.

Colombini, S., Broderick, G. A., Galasso, I., Martinelli, T., Rapetti, L., Russo, R., & Reggiani, R. (2014). Evaluation of Camelina sativa (L.) Crantz meal as an alternative protein source in ruminant rations. Journal of the Science of Food and Agriculture, 94(4), 736.

Frame, D. D., Palmer, M., & Peterson, B. (2007). Use of Camelina sativa in the diets of young turkeys. Journal of Applied Poultry Research, 16(3), 381.

Halle, I., & Schöne, F. (2013). Influence of rapeseed cake, linseed cake and hemp seed cake on laying performance of hens and fatty acid composition of egg yolk. Journal für Verbraucherschutz und Lebensmittelsicherheit, 8, 193.

Jaśkiewicz, T., Sagan, A., & Puzio, I. (2014). Effect of the Camelina sativa oil on the performance, essential fatty acid level in tissues and fat-soluble vitamins content in the livers of broiler chickens. Livestock Science, 165, 74.

Juodka, R., Juska, R., Juskiene, V., Leikus, R., Stankeviciene, D., & Nainiene, R. (2018). The effect of feeding with hemp and Camelina cakes on the fatty acid profile of duck muscles. Archives of Animal Breeding, 61(3), 293.

Juodka, R., Nainienė, R., Juškienė, V., Juška, R., Leikus, R., Kadžienė, G., & Stankevičienė, D. (2022). Camelina (Camelina sativa (L.) Crantz) as feedstuffs in meat type poultry diet: A source of protein and n-3 fatty acids. Animals, 12(3), 295.

Kaczmarek, P., Korniewicz, D., Lipiński, K., & Mazur, M. (2016). Chemical composition of rapeseed products and their use in pig nutrition. Pol. J. Nat. Sci, 31, 545.

Kakani, R., Fowler, J., Haq, A.-U., Murphy, E. J., Rosenberger, T. A., Berhow, M., & Bailey, C. A. (2012). Camelina meal increases egg n-3 fatty acid content without altering quality or production in laying hens. Lipids, 47, 519.

Khajali, F., & Slominski, B. (2012). Factors that affect the nutritive value of canola meal for poultry. Poultry science, 91(10), 2564.

Leeson, S., & Summers, J. (2005). Commercial Poultry Nutrition, 3rd ed. Nottingham University Press, Nottingham, UK.

Lolli, S., Grilli, G., Ferrari, L., Battelli, G., Pozzo, S., Galasso, I., . . . Ferrante, V. (2020). Effect of different percentage of Camelina sativa cake in laying hens diet: Performance, welfare, and eggshell quality. Animals, 10(8), 1396.

Maison, T. (2014). Evaluation of the nutritional value of canola meal, 00-rapeseed meal, and 00-rapeseed expellers fed to pigs University of Illinois at Urbana-Champaign.

Martínez, Y., & Valdivié, M. (2021). Efficiency of Ross 308 broilers under different nutritional requirements. Journal of Applied Poultry Research, 30(2), 100140.

Matthäs, B. (1997). Antinutritive compounds in different oilseeds. Lipid/Fett, 99(5), 170.

Matthäus, B., & Angelini, L. G. (2005). Anti-nutritive constituents in oilseed crops from Italy. Industrial Crops and Products, 21(1), 89.

Matthäus, B., & Zubr, J. (2000). Variability of specific components in Camelina sativa oilseed cakes. Industrial Crops and Products, 12(1), 9.

Mithen, R. (2001). Glucosinolates–biochemistry, genetics and biological activity. Plant Growth Regulation, 34, 91.

Mondor, M., & Hernández‐Álvarez, A. J. (2022). Camelina sativa composition, attributes, and applications: A review. European Journal of Lipid Science and Technology, 124(3), 2100035.

Nain, S., Oryschak, M., Betti, M., & Beltranena, E. (2015). Camelina sativa cake for broilers: Effects of increasing dietary inclusion from 0 to 24% on tissue fatty acid proportions at 14, 28, and 42 d of age. Poultry Science, 94(6), 1247.

Orczewska-Dudek, S., & Pietras, M. (2019). The effect of dietary Camelina sativa oil or cake in the diets of broiler chickens on growth performance, fatty acid profile, and sensory quality of meat. Animals, 9(10), 734.

Orczewska-Dudek, S., Pietras, M., Puchała, M., & Nowak, J. (2020). Oil and camelina cake as sources of polyunsaturated fatty acids in the diets of laying hens: effect on hen performance, fatty acid profile of yolk lipids, and egg sensory quality. Annals of Animal Science, 20(4), 1365.

Oryschak, M. A., Christianson, C. B., & Beltranena, E. (2020). Camelina sativa cake for broiler chickens: effects of increasing dietary inclusion on clinical signs of toxicity, feed disappearance, and nutrient digestibility. Translational Animal Science, 4(2), 12.1266.

Panaite, T., Criste, R. D., Ropota, M., Cornescu, G. M., Alexandrescu, D. C., Criste, V., . . . Untea, A. (2016). Effect of layer diets enriched in omega-3 fatty acids supplemented with Cu on the nutritive value of the eggs. Romanian Biotechnological Letters, 21(4), 11754.

Pekel, A., Kim, J., Chapple, C., & Adeola, O. (2015). Nutritional characteristics of camelina meal for 3-week-old broiler chickens. Poultry Science, 94(3), 371-378.

Pekel, A., Patterson, P., Hulet, R., Acar, N., Cravener, T., Dowler, D., & Hunter, J. (2009). Dietary camelina meal versus flaxseed with and without supplemental copper for broiler chickens: Live performance and processing yield. Poultry Science, 88(11), 2392.

Pietras, M., Orczewska-Dudek, S., & Gąsior, R. (2012). Effect of diet with Camelina sativa oil on the performance of laying hens, chemical composition of yolk lipids and sensory quality of eggs. Roczniki Naukowe Zootechniki, 39(2), 273-286.

Pietras, M. P., & Orczewska-Dudek, S. (2013). The Effect of Dietary Camelina Sativa Oil on Quality of Broiler Chicken Meat/Wpływ Udziału Oleju Z Lnianki Siewnej (Camelina Sativa) W Dawkach Dla Kurcząt Rzeźnych Na Jakość Mięsa. Annals of Animal Science, 13(4), 869.

Qiao, H., & Classen, H. L. (2003). Nutritional and physiological effects of rapeseed meal sinapine in broiler chickens and its metabolism in the digestive tract. Journal of the Science of Food and Agriculture, 83(14), 1430.

Russo, R., & Reggiani, R. (2012). Antinutritive compounds in twelve Camelina sativa genotypes.

Ryhänen, E. L., Perttilä, S., Tupasela, T., Valaja, J., Eriksson, C., & Larkka, K. (2007). Effect of Camelina sativa expeller cake on performance and meat quality of broilers. Journal of the Science of Food and Agriculture, 87(8), 1489.

Singh, Y., Cullere, M., & Dalle, Z. (2023). Camelina sativa as a sustainable and feasible feedstuff for laying poultry: A review. Biotechnology in Animal Husbandry, 39(2), 117.

Singh, Y., Cullere, M., Tumová, E., & Dalle Zotte, A. (2023). Camelina sativa as a sustainable and feasible feedstuff for broiler poultry species: A review. Czech Journal of Animal Science, 68(7), 277.

Singleton, V. L. (1981). Naturally occurring food toxicants: phenolic substances of plant origin common in foods. Advances in food research, 27, 14, 242.

Slominski, B. A. (2011). Recent advances in research on enzymes for poultry diets. Poultry Science, 90(9), 2013.

Thacker, P., & Widyaratne, G. (2012). Effects of expeller pressed camelina meal and/or canola meal on digestibility, performance and fatty acid composition of broiler chickens fed wheat–soybean meal-based diets. Archives of Animal Nutrition, 66(5), 402.

Tripathi, M., & Mishra, A. (2007). Glucosinolates in animal nutrition: A review. Animal Feed Science and Technology, 132, 1, 27.

Woyengo, T., Beltranena, E., & Zijlstra, R. (2017). Effect of anti-nutritional factors of oilseed co-products on feed intake of pigs and poultry. Animal Feed Science and Technology, 233, 76.

Woyengo, T., Patterson, R., Slominski, B., Beltranena, E., & Zijlstra, R. (2016). Nutritive value of cold-pressed camelina cake with or without supplementation of multi-enzyme in broiler chickens. Poultry Science, 95(10), 2314.

Yuan, D., Shim, Y. Y., Shen, J., Jadhav, P. D., Meda, V., & Reaney, M. J. (2017). Distribution of glucosinolates in camelina seed fractions by HPLC‐ESI‐MS/MS. European Journal of Lipid Science and Technology, 119(3), .

Zanetti, F., Alberghini, B., Marjanović Jeromela, A., Grahovac, N., Rajković, D., Kiprovski, B., & Monti, A. (2021). Camelina, an ancient oilseed crop actively contributing to the rural renaissance in Europe. A review. Agronomy for Sustainable Development, 41, 1.

Zubr, J. (2010). Carbohydrates, vitamins and minerals of Camelina sativa seed. Nutrition & Food Science, 40(5), 523.

  • 1
  • 2

دریافت اشتراک

دریافت خودکار مقالات علمی و نسخ فصلنامه دانش دامپروری

تمامی حقوق برای گروه پژوهشی توسعه دانش تغذیه دام و طیور سپاهان محفوظ است.